سلام
باید بگم که در طول عمرم بچه های با معرفت تر و با محبت تر از شماها ندیده بودم. انگار این مانشتی ها را یکی یکی انتخابشون کردن و بعد عضو اینجا شده اند.
راستش در مقابل اینهمه بزرگواری و ابراز ارادت که از طرق مختلف و از هر راه ارتباطی که میشده بمن داشتید فقط میتونم اظهار شرمندگی کنم . کاش امکانش بود که از تک تک تون تشکر کنم و بگم " خوبی از خودتونه"
نه اینکه این علاقه یکطرفه باشه ،مطمئن باشیددو طرفه است و من هم برای همه شما دلتنگم. هر روز پستهاتون را میخوندم . انگار با آواتارتون سلام و علیک و احوالپرسی میکردم. بهر حال نمیتونم تشکر کنم و از خجالت اینهمه ابراز محبت بربیام.
اما در مورد مدیریتم در مانشت ،باید اولش بگم که همانطور که بین صحبتها هم بود و یکی از دوستان در پست شان در همین تاپیک اشاره کرده بودند ،مانشت به فرد متکی نیست. مال همه شماهاست. همه میتونن کمکش کنند .
از طرفی در یک مجموعه پویا بهتره که مدیریت هم پویا باشه. هیچوقت خوب نیست که یک محیط حتی مجازی برای طولانی مدت با نظر و مدیریت کامل یک نفر باشه. این پویایی مجموعه را میگیره و امکان بروز استعدادها را مانع میشه. مانشت هر چند سال بهتره که یه فرد با نشاط و پرانرژی و جدیدی را در راس کارهای اجرایی اش داشته باشه.
دوستان مدیر کلی در مانشت وقت و انرژی زیادی میخواد. صبر و تحمل فراوان میخواد . هر کسی که این بار سنگین را به دوش میگیره همه باید کمکش کنند و باهاش همکاری کنند . بعضی دوستان که ایراد میگیرند و هی نقد میکنند کار خوبی نمیکنند. من که اومدم مانشت خیلی خلوت بود . ولی الآن خیلی شلوغه واقعا" باید یه نفر از خودگذشتگی بخرج بده که این بار را به دوش بگیره . اگه ایرادی یا اشکالی بنظرمون میاد بهتره خصوصی بگیم و کمک کنیم تا این مجموعه برقرار بماند.
با این مقدمه باید عرض کنم که من برایم انجام امور اجرایی مانشت دیگه میسر نیست . این را به آقای دکتر هم عرض کردم. درگیر کارهایی در دنیای غیر مجازی هستم و با توجه به حجم سنگین کارها نمیشه بکارهای اجرایی مانشت هم برسم.
بخاطر پول و اینا هم نیست . یعنی در مانشت که انگیزه ام هیچوقت مالی نبود . بیرون از مانشتم خیلی دنبال دنیا نیستم علایقم را دنبال میکنم و در کنارش یه نون و بوقلمونی هم میرسه
کتمان نمیکنم که موضوعات حاشیه ای هم وجود داشته که موجب شده من کمی زودتر از اینکه کنکور ارشد تمام شود بروم ولی واقعیتش اینه که قرار هم همین بود که بعد ارشد دیگه بازنشست بشم.
در اینمدت هم گاه گاهی میومدم سر میزدم و منتظر بودم که آقای دکتر و یا خانم گود ویشیز نام کاربری من را از مدیریت به کاربری تبدیل کنند. تا من هم مثل یک شهروند مانشت بتونم گاهی در فعالیتهای اجتماعی مانشت همکاری کنم. اگه نظری داشتم بدهم و اگه کمکی تونستم بکنم.
امیدوارم این اتفاق بیفتد.
میدونم که عادت کرده بودین که بن بشید و اخطار بگیرید و میدونم که سخته که گیر نمیدم بهتون. واسه خودم هم سخته
مانشت دیگه اون شرایط سال ۸۹ را نداره که در همه کارهاش لازم باشه از اول بشینیم فکر کنیم چیکار کنیم. الآن اگرچه جای کار زیادی داره ولی خیلی کارها روندش معلوم ومشخص شده.
چقدر حرف زدم
من هم انشاءا... سعی میکنم بیشتر سر بزنم و جویای احوالتتون بشم.
باز هم از همه تون سپاسگزارم و بهتون میگم که خیلی با معرفت و عالی هستین. ببخشید اگه من تو سه سال گذشته نتونستم بیشتر کار کنم. امیدوارم همه تون هم در ارشد و هم در دکترا و هم در همه مراحل زندگی موفق باشید.
ارادتمند شما
فرداد علیخانی