Aurora (...) میزان هدیه: ۱۲۰۰۰ تومان پاسخ درست: ۱۹ سوال تاریخ ثبت نام: ۱۹ خرداد ۱۳۹۰ تاریخ تولد: تعیین نشده زمان محلی: ۲۱ November 2024 , 09:04 PM وضعیت: آفلاین |
|
|
نظرهای کاربران
|
|
so@ (02 مرداد ۱۳۹۵ در ۰۲:۳۶ ب.ظ) |
|
باتچکر از درهای گشوده شده و صاحب خونه) | |
NP-Cσмρℓєтє (۰۲ مرداد ۱۳۹۵ در ۱۲:۰۸ ب.ظ) |
|
Aurora, چشم خانوم مبصر بازنشسته! ما پاس میداریم! اوری تایم, اوری ور : )))) |
|
NP-Cσмρℓєтє (۰۲ مرداد ۱۳۹۵ در ۱۱:۴۴ ق.ظ) |
|
Aurora, به من هرچی میخوای بگی بوگوووووووو بات به اون هیچی نوگووووو : ))))))))))))) |
|
NP-Cσмρℓєтє (۰۲ مرداد ۱۳۹۵ در ۱۱:۲۷ ق.ظ) |
|
Aurora, هوم حساب که چه عرض کنم! ترس بود! ترس!!! از جمله آخرد خوشم اومد جاست فور دت دیگه فارسی را پاز میدارم! |
|
NP-Cσмρℓєтє (۰۲ مرداد ۱۳۹۵ در ۱۱:۱۲ ق.ظ) |
|
Aurora, جا داشت شکلک مناسبتر بذارم بات اینجا دستم بستس! مدیریتی برخورد نکنااااااا, من فارزی را پاز میدارم همیجه! : ))))))))))) اگه اسم نفیس میاوردی اثر میکرد! بات نیاوردی! سو شانست سوخت! |
|
NP-Cσмρℓєтє (۰۲ مرداد ۱۳۹۵ در ۱۰:۵۶ ق.ظ) |
|
Aurora, آره بابا خیلی هم میاد اصن نگران اومدنش نباشااااا ناراحد میشم! ای بگم خدا نفیس چیکار کنه ادبیاتمونو له کرد : ))))))) البته ناگفته نماند پتانسیل لازمه رو داشدیم! : ))))) نیرومحرکه بود فقد! |
|
NP-Cσмρℓєтє (۰۲ مرداد ۱۳۹۵ در ۱۰:۰۶ ق.ظ) |
|
هوم! هیج وقت دوز نداشتُم ای رنگه ببینُمِت! مبفق باجی! : )))))) میدونم الان با دمپایی کبودم میکنی |
|
NP-Cσмρℓєтє (۳۱ خرداد ۱۳۹۵ در ۰۵:۲۰ ق.ظ) |
|
با من به ازین باش که با خلق جهانی..... ۳> 3> 3> | |
NP-Cσмρℓєтє (۱۰ خرداد ۱۳۹۵ در ۰۷:۰۰ ب.ظ) |
|
قصد برگشت نداری؟ | |
sara9009 (30 اردیبهشت ۱۳۹۵ در ۱۱:۱۹ ق.ظ) |
|
RangiRangi (12 اردیبهشت ۱۳۹۵ در ۰۱:۱۹ ق.ظ) |
|
Aurora, چقدر عالی بود این پیام هم واسه موفقیت برادرت خیلیی خوشحال شدم و هم خیلی انرژی داشت و انگیزه آدمو قلقلک میده این خاطره قشنگ و منحصر به فردت:دی واقعا عالی بود.. واقعا از اراده داداشت خوشم اومد. حق اینجور بچه ها دانشگاه های خوبه.. خوش به حالش ازش یاد میگیرم که من هم تا آخرین لحظه بجنگم : ) ازت ممنونم آئورا : ) |
|
Pure Liveliness (11 اردیبهشت ۱۳۹۵ در ۰۴:۰۶ ب.ظ) |
|
سلام خانوم مدیر جان. :-* امکانش هست اکانت من رو حذف کنید؟ یعنی مثل کاربر پوونه من کلا اخراج بشم از سایت به طور موقت حدود یک سال؟ یا حتی دائم. با تشکر |
|
RangiRangi (10 اردیبهشت ۱۳۹۵ در ۱۱:۴۲ ب.ظ) |
|
Aurora, ممنون آئوراجان واسه همه چی تو متمم هستم ولی تا حالا نخوندم مراقبه ها رو.. الان میرم میخونمشون. ممنون ازت. |
|
sara9009 (10 اردیبهشت ۱۳۹۵ در ۰۹:۵۲ ب.ظ) |
|
شوخی کردم عزیزم | |
diligent (10 اردیبهشت ۱۳۹۵ در ۰۵:۲۰ ب.ظ) |
|
در حد یه سُک سُک کردن اومدم و رفتم خخخ | |
sara9009 (10 اردیبهشت ۱۳۹۵ در ۱۲:۳۵ ق.ظ) |
|
خیلی ممنون از اعتبار دوست خوب و عزیزم / گلم من این متن رو خیلی دوست دارم برای تو هم میذارم شاید دوست داشته باشی ” احمد شاملو ” تکیه کلامش بود؛ فرق نمی کرد موقع سلام یا وقت خداحافظی ،می گفت “تنور دلت گرم…” معنی این جمله را بعدها فهمیدم … هرجا که از دلم مایه گذاشتم و اتفاق خوبی افتاد یاد حرفش افتادم . انگار تنور دلت که گرم باشد نان مهربانی اش را می خوری هرچه دلت گرمتر ،مهربانی ات بیشتر و روزگارت آبادتر است. “”””””ای دوست تنور دلت گرم..””” |
|
RangiRangi (08 اردیبهشت ۱۳۹۵ در ۰۵:۳۰ ب.ظ) |
|
Aurora, کنکور سال های قبلو میزنم میبینم خیلیی اشکال دارم. با این وضع نمیدونم تهران قبولم یا نه میدونی آئورا .. اصلا باورم نمیشه زودتر از همه شروع کردم به خوندن ولی حس میکنم خالیه مغزم.. دقیقا مثل پارساله سطحم!! باز پارسال حداقل روحیه ام خوب بود ولی امسال اصلا از نظر روانی آماده نیستم. دروغ چرا از عمرم که پشت کنکور میگذره نمیترسم و اگه نتیجه ای که میخوامو نگیرم بازم پشت کنکور میمونم ولی از حرف بقیه خیلی میترسم. تصمیم گرفتم دیگه این روزای آخر تست نزنم (هرچند میدونم تصمیمم اشتباهه) که انقدر استرس نداشته باشم. چند روز مونده هم درسو بی خیال میشم میخوام فقط نماز و قرآن و دعا بخونم و ورزش و مدیتیشن و اینا.. شاید بهتر بشه اوضام. چقدر حرف زدم. :| خلاصه که اینطوریا.. من همه تلاشمو میکنم خوب باشم پس به آفاق خبر نده دمپایی اون ترسناکه : ))) من قول میدم بچه خوبی باشم: )))))) |
|
RangiRangi (08 اردیبهشت ۱۳۹۵ در ۱۱:۱۱ ق.ظ) |
|
Aurora, سلام ممنون آئورا نمیدونم چم شده .. حس میکنم هیچی یادم نمیاد.. خیلی میترسم که باز مجبور شم پشت کنکور بمونم چشم.. سعی میکنم امسال خیلی متفاوت باشم با پارسال ممنون واسه حرفای خوب و دلگرم کننده ات و خیلی خیلی ممنون برای دعا : ) |
|
sara9009 (29 فروردین ۱۳۹۵ در ۰۵:۵۸ ب.ظ) |
|
چه خبر Aurora جووون ؟! تقدیم به تو دوست گلم :* در آبادیِ ویران شده دیگر نان نیست و همه یِ مردمِ شهر بانگ برداشته اند که چرا سیمان نیست!!! و کسی فکر نکرد که چرا ایمان نیست... و زمانی شده است که به غیر از انسان، هیچ چیز ارزان نیست... |
|
vesta (19 فروردین ۱۳۹۵ در ۰۱:۳۷ ب.ظ) |
|
مهربون | |
You can't send a comment to this user because your usergroup can't send comments. |