زمان کنونی: ۳۰ فروردین ۱۴۰۳, ۰۶:۲۲ ق.ظ مهمان گرامی به انجمن مانشت خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات انجمن می‌توانید عضو شوید.
گزینه‌های شما (ورودثبت نام)

هرچه می خواهد دل تنگت بگو...

ارسال: #۲۳۰۷۱
۰۴ شهریور ۱۳۹۴, ۰۱:۰۱ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۴ شهریور ۱۳۹۴ ۰۱:۰۳ ب.ظ، توسط انرژی مثبت.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
داستان‌ بسیار زیبا وشنیدنی:

شیخ عباس قمی در فوائدالرضویه نقل میکنند که:

کاروانی از سرخس مشهد اومدند پابوس امام رضا(علیه السلام )، سرخس اون نقطه صفر مرزی است، یه مرد نابینایی تو اونها بود،اسمش حیدر قلی بود. اومدند امام رو زیارت کردند، از مشهد خارج شدند، یه منزلیه مشهد اُطراق کردند، دارند برمیگردند سرخس، حالا به اندازه یه روز راه دور شده بودند

شب جوونها گفتند بریم یه ذره سر به سر این حیدر قلی بذاریم، خسته ایم، بخندیم صفا کنیم
کاغذهای تمیز و نو گرفتند جلوشون هی حرکتش میدادند، اینها صدا میداد، بعد به هم میگفتند، تو از این برگه ها گرفتی؟ یکی میگفت: بله حضرت مرحمت کردند
فلانی تو هم گرفتی؟ گفت:آره منم یه دونه گرفتم، حیدر قلی یه مرتبه گفت: چی گرفتید؟

گفتند مگه تو نداری؟ گفت: نه من اصلاً روحم خبر نداره! گفتند: امام رضا تو یکى ازصحن ها برگ سبز میداد دست مردم، گفت: چیه این برگ سبزها، گفتند: امان از آتش جهنم، ما این رو میذاریم تو کفن مون، قیامت دیگه نمیسوزیم، جهنم نمیریم چون از امام رضا گرفتیم،

تا این رو گفتند، دل که بشکند عرش خدا میشود، این پیرمرد یه دفعه دلش شکست، با خودش گفت: امام رضا از تو توقع نداشتم، بین کور و بینا فرق بذاری، حتماً من فقیر بودم، کور بودم از قلم افتادم، به من اعتنا نشده

دیدن بلند شد راه افتاد طرف مشهد، گفت: به خودش قسم تا امان نامه نگیرم سرخس نمیآم، باید بگیرم، گفتند:آقا ما شوخی کردیم، ما هم نداریم، هرچه کردند، دیدند آروم نمیگیرد، خیال میکرد که اونها الکی میگند که این نره، جلوش رو نتونستند بگیرند

شیخ عباس میگه: هنوز یه ساعت نشده بود دیدند حیدر قلی داره بر میگرده، یه برگه سبزم دستشه، نگاه کردند دیدند نوشته:
«اَمانٌ مِّنَ النار،من ابن رسول الله على بن موسى الرضا»
گفتند: این همه راه رو تو چه جوری یه ساعته رفتی، گفت: چند قدم رفتم، دیدم یه آقایی اومد، گفت: نمیخواد زحمت بکشی، من برات برگه امان نامه آوردم، بگیر برو....

السلام علیک یا علی بن موسى الرّضا المرتضى علیه السلام...
فدای کرم و بزرگیت اقا جان ....

عشق صیدیست که تیرت به خطا هم برود/لذتش کنج دلت تا به ابد خواهد ماند
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: pezhman.m-AI , vesta , so@ , soheila-zd , salam az ma , kader , dr.a_AI , fatemesoleimani , RASPINA , Menrva , ZARIII , termeh93 , alim93 , Bahar_HS
ارسال: #۲۳۰۷۲
۰۴ شهریور ۱۳۹۴, ۰۲:۳۳ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۴ شهریور ۱۳۹۴ ۰۲:۳۸ ب.ظ، توسط kazhal@.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۴ شهریور ۱۳۹۴ ۱۱:۳۶ ق.ظ)vesta نوشته شده توسط:  من اووووووووووووووومدمBig Grin

اینم تصاویر شاهاکارهای منTongue فعلا از ظرف خارجش نکردم و یه خورده نامشخص هست ولی تصویرش رو میگذارم چون کار نهایی چندساعت دیگه آماده میشه و شاید بخورنشTongue(باید ژله سفید رنگ درست کنم و بریزم ته قالبم بعدش صبر کنم خودش رو بگیره و در انتها ژله رو از ظرف خارج کنم)
عیـــــــــــــــــــــــــــــدتون مبارک... بفرمایید دهنتون رو شیرین کنید

مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.


مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.

پ.ن: به نظرم برای دفعه اول خوب بود، انشاالله تائید میکنید دیگهBig GrinBig Grin
پ.ن: تجربه خوبی بود، میگم خوشبحال خدا چقدر موقع خلق موجوداتش ذوق میکنه
اااااا چه خوب شده Big GrinBig Grin
واسه بار اول عالیـــــــــــــــــه هاااااااSmile
.
.
.
+هم اکنون نیازمند فیلمهای شما هستیمBig Grin

........
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: ماه و خورشید , vesta , **sara** , messi1991 , Menrva , soheila-zd
ارسال: #۲۳۰۷۳
۰۴ شهریور ۱۳۹۴, ۰۴:۴۷ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۴ شهریور ۱۳۹۴ ۰۴:۵۰ ب.ظ، توسط vesta.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
اینم نتیجه نهایی


مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.


مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.


پ.ن: چون دیروز گفتم نتیجه رو میگذارم عکسش رو گذاشتم، وگرنه عذاب وجدان گرفتم که نکنه واقعا کسی دلش بخوادConfused خب چیکار کنم، عروسی کنید من پاگشاتون کنم براتون از این ژله هام درست میکنمRolleyes

پ.ن: عکس اول همونی هست که گفتم به نظرم ژله اش فاسد شده، باید مثل دومی کاملا شفاف باشه ولی اینطور نبود، هر وقت خواستید درست کنید یادتون باشه که هر چی شفافتر باشه، جلوه بهتری هم خواهد داشت

رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی >>وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی >>وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی >>یَفْقَهُوا قَوْلِی
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: kazhal@ , diligent , so@ , **sara** , dr.a_AI , fatemesoleimani , RASPINA , software94 , ziba_090 , Menrva , ماه و خورشید , amineh89 , Bahar_HS
ارسال: #۲۳۰۷۴
۰۴ شهریور ۱۳۹۴, ۰۵:۲۲ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۴ شهریور ۱۳۹۴ ۰۴:۴۷ ب.ظ)vesta نوشته شده توسط:  اینم نتیجه نهایی


مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.


مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.


پ.ن: چون دیروز گفتم نتیجه رو میگذارم عکسش رو گذاشتم، وگرنه عذاب وجدان گرفتم که نکنه واقعا کسی دلش بخوادConfused خب چیکار کنم، عروسی کنید من پاگشاتون کنم براتون از این ژله هام درست میکنمRolleyes

پ.ن: عکس اول همونی هست که گفتم به نظرم ژله اش فاسد شده، باید مثل دومی کاملا شفاف باشه ولی اینطور نبود، هر وقت خواستید درست کنید یادتون باشه که هر چی شفافتر باشه، جلوه بهتری هم خواهد داشت
میگم دلتون اومد بخورینش؟!Big GrinBig Grin
این همه زحمتشو بکشی در عرض چند ثانیه میخورنشBig Grin

+نمیشه مجردام پاگشا کنین؟Big Grin ثواب داره بخداBig GrinBig Grin

........
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: vesta , so@ , **sara** , messi1991 , Menrva , ماه و خورشید , Bahar_HS
ارسال: #۲۳۰۷۵
۰۴ شهریور ۱۳۹۴, ۰۵:۳۱ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۴ شهریور ۱۳۹۴ ۰۱:۰۱ ب.ظ)انرژی مثبت نوشته شده توسط:  داستان‌ بسیار زیبا وشنیدنی:

شیخ عباس قمی در فوائدالرضویه نقل میکنند که:

کاروانی از سرخس مشهد اومدند پابوس امام رضا(علیه السلام )، سرخس اون نقطه صفر مرزی است، یه مرد نابینایی تو اونها بود،اسمش حیدر قلی بود. اومدند امام رو زیارت کردند، از مشهد خارج شدند، یه منزلیه مشهد اُطراق کردند، دارند برمیگردند سرخس، حالا به اندازه یه روز راه دور شده بودند

شب جوونها گفتند بریم یه ذره سر به سر این حیدر قلی بذاریم، خسته ایم، بخندیم صفا کنیم
کاغذهای تمیز و نو گرفتند جلوشون هی حرکتش میدادند، اینها صدا میداد، بعد به هم میگفتند، تو از این برگه ها گرفتی؟ یکی میگفت: بله حضرت مرحمت کردند
فلانی تو هم گرفتی؟ گفت:آره منم یه دونه گرفتم، حیدر قلی یه مرتبه گفت: چی گرفتید؟

گفتند مگه تو نداری؟ گفت: نه من اصلاً روحم خبر نداره! گفتند: امام رضا تو یکى ازصحن ها برگ سبز میداد دست مردم، گفت: چیه این برگ سبزها، گفتند: امان از آتش جهنم، ما این رو میذاریم تو کفن مون، قیامت دیگه نمیسوزیم، جهنم نمیریم چون از امام رضا گرفتیم،

تا این رو گفتند، دل که بشکند عرش خدا میشود، این پیرمرد یه دفعه دلش شکست، با خودش گفت: امام رضا از تو توقع نداشتم، بین کور و بینا فرق بذاری، حتماً من فقیر بودم، کور بودم از قلم افتادم، به من اعتنا نشده

دیدن بلند شد راه افتاد طرف مشهد، گفت: به خودش قسم تا امان نامه نگیرم سرخس نمیآم، باید بگیرم، گفتند:آقا ما شوخی کردیم، ما هم نداریم، هرچه کردند، دیدند آروم نمیگیرد، خیال میکرد که اونها الکی میگند که این نره، جلوش رو نتونستند بگیرند

شیخ عباس میگه: هنوز یه ساعت نشده بود دیدند حیدر قلی داره بر میگرده، یه برگه سبزم دستشه، نگاه کردند دیدند نوشته:
«اَمانٌ مِّنَ النار،من ابن رسول الله على بن موسى الرضا»
گفتند: این همه راه رو تو چه جوری یه ساعته رفتی، گفت: چند قدم رفتم، دیدم یه آقایی اومد، گفت: نمیخواد زحمت بکشی، من برات برگه امان نامه آوردم، بگیر برو....

السلام علیک یا علی بن موسى الرّضا المرتضى علیه السلام...
فدای کرم و بزرگیت اقا جان ....

از کجا معلوم این وسط یکی برای اینکه این بنده‌ی خدا واسه خودش و جمع بساط درست نکنه، این دست‌نوشته رو از خودش نداده بهش که طرف بیخیال بشه؟
بعدش الان اون برگه سبزه کو؟ مسلماً توو مملکت شیعه دور ننداختنش و الان باید موزه‌ای جایی نگهداری بشه.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Parisa-SH , Pure Liveliness
ارسال: #۲۳۰۷۶
۰۴ شهریور ۱۳۹۴, ۰۵:۴۸ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۴ شهریور ۱۳۹۴ ۰۵:۲۲ ب.ظ)majoit نوشته شده توسط:  میگم دلتون اومد بخورینش؟![تصویر:  biggrin.gif][تصویر:  biggrin.gif]
این همه زحمتشو بکشی در عرض چند ثانیه میخورنش[تصویر:  biggrin.gif]

+نمیشه مجردام پاگشا کنین؟[تصویر:  biggrin.gif] ثواب داره بخدا[تصویر:  biggrin.gif][تصویر:  biggrin.gif]
والا سه تا ظرف بود، من تا بخوام همه رو درارم، اولی رو که خوردن، دومی رو هم داداشم برد خونه اش، اون بزرگه هم رزرو شده واسه شب تو یخچال هستش... خودم هنوز نخوردم

مجرداDodgy باید متاهل باشید یا متاهلها رو دوست بدارید این تنها راه حل هستTongue

رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی >>وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی >>وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی >>یَفْقَهُوا قَوْلِی
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: kazhal@ , ماه و خورشید , Bahar_HS
ارسال: #۲۳۰۷۷
۰۴ شهریور ۱۳۹۴, ۰۵:۴۸ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۴ شهریور ۱۳۹۴ ۰۵:۴۹ ب.ظ، توسط A L I.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۴ شهریور ۱۳۹۴ ۰۵:۳۱ ب.ظ)behnam5670 نوشته شده توسط:  از کجا معلوم این وسط یکی برای اینکه این بنده‌ی خدا واسه خودش و جمع بساط درست نکنه، این دست‌نوشته رو از خودش نداده بهش که طرف بیخیال بشه؟
بعدش الان اون برگه سبزه کو؟ مسلماً توو مملکت شیعه دور ننداختنش و الان باید موزه‌ای جایی نگهداری بشه.
مطابق آنچه نوشته اند برگ سبزه که باید الآن تو کفن حیدرقلی باشه.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: pezhman.m-AI , dr.a_AI , RASPINA , Bahar_HS
ارسال: #۲۳۰۷۸
۰۴ شهریور ۱۳۹۴, ۰۷:۳۱ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
همیشه رفتن سخته حتی وقتی خودت داری می ری...
فردا از شرکتمون استعفا می دم به خاطر ارشد...دلم گرفته می باشد.شرکتمون رو واقعا دوست دارم.
خوبیش اینه که هروقت بخواهم می تونم برگردم البته اگر تا اون موقع سمت framework های دیگه نرفته باشن.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: fatemesoleimani
ارسال: #۲۳۰۷۹
۰۴ شهریور ۱۳۹۴, ۰۸:۱۵ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
حال خوب...
یعنی صحبت با یه دوست خوب
یعنی کسی که هیچ نسبتی باهات نداره تا جایی که بتونه بخواد آرومت کنه و بهت کمک کنه
یعنی امید

خدایا ممنونم که بنده های خوبت رو سر راه زندگیم قرار دادیHeart
خیلی خیلی حس خوبیه
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: messi1991 , vesta , tabassomesayna , soheila-zd , kazhal@ , fatemesoleimani , so@ , Parisa-SH , SaMiRa.e , Menrva , kora , ماه و خورشید , viase , afrooz-OMD , sahar_k , Bahar_HS
ارسال: #۲۳۰۸۰
۰۴ شهریور ۱۳۹۴, ۰۸:۳۳ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۴ شهریور ۱۳۹۴ ۰۸:۵۱ ب.ظ، توسط messi1991.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۴ شهریور ۱۳۹۴ ۱۲:۲۹ ب.ظ)F@gh@ نوشته شده توسط:  
(04 شهریور ۱۳۹۴ ۱۱:۳۶ ق.ظ)vesta نوشته شده توسط:  عیـــــــــــــــــــــــــــــدتون مبارک... بفرمایید دهنتون رو شیرین کنید
توبه کن وستا ،توبه کن Smileچرا با احساسات ملت بازی میکنی وستاااااااااااااTongueBig Grin
باید بگی بفرمایید نگاهBig Grin
Smile Big Grin

خدا رو شکرررررررر پایان ناممو تحویل دادم، مونده فقط دفاعش (:
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: vesta , Aurora , so@ , RASPINA , **sara** , ماه و خورشید
ارسال: #۲۳۰۸۱
۰۴ شهریور ۱۳۹۴, ۱۰:۱۰ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۴ شهریور ۱۳۹۴ ۰۵:۴۸ ب.ظ)vesta نوشته شده توسط:  والا سه تا ظرف بود، من تا بخوام همه رو درارم، اولی رو که خوردن، دومی رو هم داداشم برد خونه اش، اون بزرگه هم رزرو شده واسه شب تو یخچال هستش... خودم هنوز نخوردم

مجرداDodgy باید متاهل باشید یا متاهلها رو دوست بدارید این تنها راه حل هستTongue
عامو حیــــفه بخوریشBig Grin Big Grin
یادم اومد به یکی از دوستام که مینشست واسه نامزدش میوه آرایی میکرد، میگفت یک دقیقه ای همشو میخورهBig GrinBig GrinBig Grin (واقعا چه کاریه آخهBig Grin )

+متاهلا رو دوست میدارم (آدمو وادار به چه کارایی که نمیکنیدااا!Big Grin حس میکنم با علایقم بازی شدهBig Grin Big Grin)

........
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: vesta , messi1991 , **sara** , Menrva , ziba_090 , Bahar_HS
ارسال: #۲۳۰۸۲
۰۵ شهریور ۱۳۹۴, ۱۲:۲۹ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
ای کاش یه آرایشگاه دم در خونمون بود!(درد دلهای یه شیرازی!) Tongue
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: shayesteNEY , zhid , kora , tabassomesayna , afrooz-OMD , Bahar_HS
ارسال: #۲۳۰۸۳
۰۵ شهریور ۱۳۹۴, ۰۲:۲۱ ق.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۵ شهریور ۱۳۹۴ ۰۲:۲۴ ق.ظ، توسط maryam.raz.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۵ شهریور ۱۳۹۴ ۱۲:۲۹ ق.ظ)crevice نوشته شده توسط:  ای کاش یه آرایشگاه دم در خونمون بود!(درد دلهای یه شیرازی!) Tongue
عه! عه!!!!
تو روز روشن و غیبت شیرازیا!
شما فکر کردی ما اینجا چغندریم؟؟
Tongue

نمیدونم ما چه هیزم تری به این سنجش فروختیم که امسال اینجوری میکنه با ما :/

ریشه ی اعتقاد از آنجا خشک می شود
که بخواهند تحمیلش کنند...


باید دنبال شادی ها گشت، غمها خودشان ما را پیدا می کنند
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: crevice , nlp@2015 , soheila-zd , Bahar_HS
ارسال: #۲۳۰۸۴
۰۵ شهریور ۱۳۹۴, ۱۰:۲۰ ق.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
بیخودی پرسه زدیم صبحمان شب بشود
بیخودی حرص زدیم،سهم مان کم نشود
ما خدا را با خود،سر دعوا بردیم و قسمها خوردیم
ما به هم بد کردیم،ما به هم بد گفتیم
ما حقیقتها را،زیر پا له کردیم
و چقدر حظ بردیم که زرنگی کردیم
روی هر حادثه ای،حرفی از مهر زدیم
از تو من میپرسم،ما که را گول زدیم؟؟؟
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: ziba_090 , zhid , soheila-zd , dr.a_AI , **sara** , messi1991 , ماه و خورشید
ارسال: #۲۳۰۸۵
۰۵ شهریور ۱۳۹۴, ۱۰:۳۹ ق.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
چقدر از بیهوده حرف زدن بیزار شدم.حرفایی که دل خیلی هارو شکست و الانم دیگه کاری نمیشه کرد.
کاش ادم ها قدر همو بدونن.Smile
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: ziba_090 , zhid , soheila-zd , dr.a_AI , **sara** , messi1991 , A V A , ماه و خورشید , ZARIII , Bahar_HS


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  اگر بیش از سه سال از عضویت شما در مانشت میگذرد:بگویید کجایید و چه میکنید؟ Fardad-A ۸۳ ۵۶,۱۱۵ ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۵۰ ق.ظ
آخرین ارسال: clint
  ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج (هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) morweb ۲,۶۹۵ ۶۱۷,۰۳۸ ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ ۰۷:۴۴ ب.ظ
آخرین ارسال: gogooli
  انخاب مسیر آینده ؟ آینده دکترا چه خواهد شد ؟ shivap ۱۰ ۱۰,۳۷۰ ۰۲ آذر ۱۳۹۸ ۱۲:۳۶ ق.ظ
آخرین ارسال: WILL
  سلام،امروز حال ات چطوره؟ حس امروزت را بگو. فرید ۹۰۷ ۲۳۳,۲۱۱ ۲۰ مهر ۱۳۹۴ ۰۳:۲۳ ب.ظ
آخرین ارسال: Bache Mosbat
  اگر داده ها در هر بار به طور مساوی تقسیم شود حداکثر عمق درختی log n خواهد شد؟ post98 ۱ ۳,۱۶۷ ۱۸ بهمن ۱۳۹۳ ۰۹:۲۴ ب.ظ
آخرین ارسال: ahrmb
  اینترنت در آینده ناپدید خواهد شد hnarghani ۰ ۳,۳۱۱ ۰۷ بهمن ۱۳۹۳ ۰۱:۰۴ ب.ظ
آخرین ارسال: hnarghani
  اختلالی که زندگی شما را نابود خواهد کردشک و بدبینی ناشی از اختلال شخصیت پارانویید( morweb ۰ ۳,۳۳۰ ۲۴ تیر ۱۳۹۳ ۰۵:۳۴ ق.ظ
آخرین ارسال: morweb
  تعداد سوالات دروس تخصصی کامپیوتر تغییر خواهد کرد؟؟؟ Denize ۱۸ ۱۸,۳۸۶ ۱۷ آبان ۱۳۹۲ ۱۲:۰۳ ب.ظ
آخرین ارسال: shovaliehsiah
Question لطفا تجربیات خود را در مورد نوشتن سمینار و پایان نامه بگویید Potential ۲۴ ۲۱,۲۰۹ ۲۸ مرداد ۱۳۹۲ ۱۱:۴۲ ب.ظ
آخرین ارسال: انرژی مثبت
  یک موضوع جدّی که اگه دقت نکنیم، مایه‌ی سرافکندگی ما در قیامت خواهد بود silver_0255 ۸ ۷,۶۰۷ ۲۸ خرداد ۱۳۹۲ ۱۰:۳۰ ق.ظ
آخرین ارسال: silver_0255

پرش به انجمن:

Can I see some ID?

به خاطر سپاری رمز Cancel

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. رمزت رو فراموش کردی؟ اینجا به یادت میاریم! close

رمزت رو فراموش کردی؟

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. close