زمان کنونی: ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳, ۰۳:۵۵ ب.ظ مهمان گرامی به انجمن مانشت خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات انجمن می‌توانید عضو شوید.
گزینه‌های شما (ورودثبت نام)

هرچه می خواهد دل تنگت بگو...

ارسال: #۲۳۱۰۱
۰۶ شهریور ۱۳۹۴, ۱۲:۱۳ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۶ شهریور ۱۳۹۴ ۱۱:۵۱ ق.ظ)stabesh نوشته شده توسط:  خوب حوصله ام سر رفته تنهام دوست دارم با یکی مشورت کنم صحبت کنم که درکم کنه مگه چیه؟؟!!

آقا پژمان مثل اینکه منظور منو درست متوجه نشدید یا من بد بیان کردم پستمو اصلاح کردم
آقا ما از اوناش نیستیما

خدا ازم نگذره... من واقعا معذرت میخوام، ی مقدار بد تابپ کرده بودید. خیلی شرمنده شدم. امیدوارم حلال کنید. بازم معذرت

عجیب است که باز هم این همان دهکده جهانیست که در زیر نور آسمانش بسیجیان رمل های فکه زیسته اند، همان دهکده جهانی که در نیمه شب هایش ماه هم بر کازینو های لاسوگاس می تابیده، هم بر حسینه دو کوهه و هم بر گورهایی که در آن بسیجیان از خوف خدا و عشق به او می گریستند. دنیای عجیبی است نه؟
سید مرتضی آوینی
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: zhid , dr.a_AI , Parisa-SH
ارسال: #۲۳۱۰۲
۰۶ شهریور ۱۳۹۴, ۰۱:۰۴ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۶ شهریور ۱۳۹۴ ۱۱:۲۰ ق.ظ)vesta نوشته شده توسط:  اسم گل: قهر و آشتیBig Grin
وقتی به برگهاش دست بزنی، خودش رو جمع میکنه و شاخه اش خم میشه(قهر میکنه باهات) واااااااای عاشقش شدم هی رد شی از کنارش یواشکی بزنی بهش اینم قهر کنهBig GrinBig GrinTongue

عکس گل در حالت عادی

مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.


عکس گل بعد از اینکه نازش کردم(نگا بی جنبه چیکار کردTongue)

مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
آخی جدیدا چه قدر از نظر روحی شبیه این گل شدم......
به خواهرم میگم نمی دونم من دل نازک شدم یا بقیه زیاد میرن رو اعصابم یا احتمالا هر دو
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: messi1991 , Parisa-SH , soheila-zd , vesta , **sara** , fatemeh87 , Menrva , kora
ارسال: #۲۳۱۰۳
۰۶ شهریور ۱۳۹۴, ۰۱:۲۷ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۵ شهریور ۱۳۹۴ ۰۳:۱۱ ب.ظ)soheila-zd نوشته شده توسط:  اینجا اونقدر هوا سرد و خنک شده که آدم فکر میکنه زمستونه...
آدم فقط میخواد بره زیر پتو و بخوابهBig GrinBig GrinTongue
خدایا شکرتHeart
دقییییییییقا Wink
منم صبح از سررررررما بیدار شدم! دیدم تمام بدنم یخخخ زده! Confused
پنجره رو بستم، یه پتوی دیگه آوردم انداختم روم تا کمی گرمم شد! Big Grin هوا اصلا تعادل نداره!!! یهو زمستون شدددد! دقیقا تا جمعه پیش کولرمون روزا یه سر روشن بودااااا Smile

پ.ن حالم اصلا خوش نیست! حس میکنم اگه تا یه روز دیگه با کسی حرف نزنم، دیگه چیزی ازم نمونه!!! یک هفته، ۴ کیلو کم کردم!!!!!! Sad
چقدر بده وقتی کسی نیست که دردتو بفهمه. چقدر بده وقتی نمیتونی کاری کنی و فقط باید منتظر بمونی!! Sad
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: soheila-zd , **sara** , targol , fatemeh87 , Menrva
ارسال: #۲۳۱۰۴
۰۶ شهریور ۱۳۹۴, ۰۱:۳۶ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۶ شهریور ۱۳۹۴ ۱۲:۱۳ ب.ظ)pezhman.m-AI نوشته شده توسط:  
(06 شهریور ۱۳۹۴ ۱۱:۵۱ ق.ظ)stabesh نوشته شده توسط:  خوب حوصله ام سر رفته تنهام دوست دارم با یکی مشورت کنم صحبت کنم که درکم کنه مگه چیه؟؟!!

آقا پژمان مثل اینکه منظور منو درست متوجه نشدید یا من بد بیان کردم پستمو اصلاح کردم
آقا ما از اوناش نیستیما

خدا ازم نگذره... من واقعا معذرت میخوام، ی مقدار بد تابپ کرده بودید. خیلی شرمنده شدم. امیدوارم حلال کنید. بازم معذرت
نه آقا خواهش می کنم این چه حرفیه پیش میاد دیگه
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: pezhman.m-AI
ارسال: #۲۳۱۰۵
۰۶ شهریور ۱۳۹۴, ۰۱:۵۳ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
آدمهای مهربان
در مقابل خوبی های یک طرفه شان
هرگز احساس حماقت نمیکنند
چون خوب بودن برای آنها عادت شده
آدم های مهربان از سر احتیاجشان مهربان نیستند
آنها دنیا را کوچکتر از آن میبینند که بدی کنند...
آدمهای مهربان خود انتخاب کرده اند که نبینند
نشنوند
و به روی خود نیاورند
نه اینکه نفهمند...
هزاران فریاد
پشت سکوت آدمهای مهربان هست
سکوتشان را به پای بی عیب بودن خود نگذارید...
هرگز به آدمهای مهربان زخم نزنید
چون گوشه قلب خدا زخمی میشود...

تقدیم به همه آنهایی که در زندگی مهربانی پیشه کرده اند...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: pezhman.m-AI , messi1991 , هلیا.۹۹ , soheila-zd , **sara** , targol , sabafarhadi , zhid , fatemeh87 , Bahar_HS
ارسال: #۲۳۱۰۶
۰۶ شهریور ۱۳۹۴, ۰۲:۰۵ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۶ شهریور ۱۳۹۴ ۰۱:۳۶ ب.ظ)stabesh نوشته شده توسط:  
(06 شهریور ۱۳۹۴ ۱۲:۱۳ ب.ظ)pezhman.m-AI نوشته شده توسط:  
(06 شهریور ۱۳۹۴ ۱۱:۵۱ ق.ظ)stabesh نوشته شده توسط:  خوب حوصله ام سر رفته تنهام دوست دارم با یکی مشورت کنم صحبت کنم که درکم کنه مگه چیه؟؟!!

آقا پژمان مثل اینکه منظور منو درست متوجه نشدید یا من بد بیان کردم پستمو اصلاح کردم
آقا ما از اوناش نیستیما

خدا ازم نگذره... من واقعا معذرت میخوام، ی مقدار بد تابپ کرده بودید. خیلی شرمنده شدم. امیدوارم حلال کنید. بازم معذرت
نه آقا خواهش می کنم این چه حرفیه پیش میاد دیگه

آخه بد حرف زدم، ممنون که ناراحت نشدید، بازم معذرت

عجیب است که باز هم این همان دهکده جهانیست که در زیر نور آسمانش بسیجیان رمل های فکه زیسته اند، همان دهکده جهانی که در نیمه شب هایش ماه هم بر کازینو های لاسوگاس می تابیده، هم بر حسینه دو کوهه و هم بر گورهایی که در آن بسیجیان از خوف خدا و عشق به او می گریستند. دنیای عجیبی است نه؟
سید مرتضی آوینی
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۲۳۱۰۷
۰۶ شهریور ۱۳۹۴, ۰۳:۲۴ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
گوشیم دو هفته ی پیش گم شده خدایا یعنی میشه پیدا بشه ممنون
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۲۳۱۰۸
۰۶ شهریور ۱۳۹۴, ۰۴:۵۹ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
هنگامی که برای انسان ها آرزوی سعادت می کنی، نیروی درونت به تمامی انسان های پاک طینت متصل می شود؛
و راهی می شوی برای عبور تمامی دعاهای خیری که از تمامی مردم فرستاده شده
وآن گاه انرژی دعاها، و برکت انسان های روی زمین؛
وارد زندگیت می شود!
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: soheila-zd , هلیا.۹۹ , **sara** , targol , dr.a_AI , zhid , messi1991 , fatemesoleimani , khordad.girl , Parisa-SH , nina69 , ziba.O , Bahar_HS
ارسال: #۲۳۱۰۹
۰۶ شهریور ۱۳۹۴, ۰۸:۰۲ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
دوتا گل قشنگ از فیگو و کارلوس خوردیم چقد خوبن اینا. یادش بخیر چه خاطراتی باهاشون داشتیم...
تو تیم ایران هم گل محمدی و نوازی خیلی خوب بودن

شجاعت، همیشه فریاد زدن نیست؛ گاهی صدای آرامی است که در انتهای روز می گوید : فردا دوباره تلاش خواهم کرد.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: maryam.raz , alim93
ارسال: #۲۳۱۱۰
۰۶ شهریور ۱۳۹۴, ۰۹:۴۳ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
اینکه میبینی تو تغییر کردی و به جای اینکه نیگا کنی بزرگترا چیکار میکنن. میبینی اون کوچیکتران که نیگا میکنن تو چیکار میکنی دو تا حس متناقض رو واسم ایجاد میکنه.
یکی اینکه میفهمم من تغییر کردم
دومی اینکه عمری که همیشه تلقی میکردم خیلی طولانه چه کوتاهه...

بزرگ شدیم اما بزرگ نشدیم!!!
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: soheila-zd , Riemann , zhid , messi1991 , fatemesoleimani , nina69 , targol , Bahar_HS
ارسال: #۲۳۱۱۱
۰۷ شهریور ۱۳۹۴, ۱۰:۲۷ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
بلاتکلیفی خیلی سخته
اینکه یه مدتی سردرگم باشی باعث میشه قدرت تصمیم را از دست بدی و بعدا نتونی زود تصمیم بگیری
بیکاری و بلاتکلیفی اگه توام باشه آدم داغون میشه گاهی وقتا از بس به خودم فشار میارم و حرص میخورم یه آن دلم برا خودم میسوزه با خودم میگم بسه دیگه یه خورده بیخیال شو وبه خودت استراحت بده

بدتر از همه اینا نتونی بشینی با بقیه درددل کنی
بعضیا اصلا نمی دونن تو این قدردرگیری داری
بعضی ها هم از بالا به قضیه نگاه میکنن و راحت میگن"ببین تو که تنها نیستی کلی جوون الان وضعیت تو را دارند ، شاد باش و کارهایی که دوست داری را انجام بده" دقیقا مثل روانشناسای غربی ، آخه شادبودن حتی از نوع سطحی اش هم هزینه داره کارهایی که آدم دوست داره انجام بده هزینه داره

بعدهم آدم از یه سنی واقعا میخواد استقلال داشته باشه یکی از دوستام میگه من دیگه روم نمیشه از بابام پول بگیرم و دوسه سالیه که کار میکنه

نمی دونم چرا اینا را اینجا می نویسم ولی فک کنم به عنوان تاپیک ربط داشته باشه
من احساس نمی کنم که بازنده ام فقط احساس می کنم از بقیه عقبم
خسته ام خسته . ولی هنوز اونقدر انرژی دارم که کفش هام را بپوشم و یک تلاش وافعی برای سرو سامون دادن به رندگی ام داشته باشم................کاش میشد بدوم
من از این راه رفتن های بی سرانجام خسته ام
خدایا کمکم کن
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: **sara** , targol , Parisa-SH , soheila-zd , هلیا.۹۹
ارسال: #۲۳۱۱۲
۰۷ شهریور ۱۳۹۴, ۱۲:۵۴ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۷ شهریور ۱۳۹۴ ۱۰:۲۷ ق.ظ)zhid نوشته شده توسط:  بلاتکلیفی خیلی سخته
اینکه یه مدتی سردرگم باشی باعث میشه قدرت تصمیم را از دست بدی و بعدا نتونی زود تصمیم بگیری
بیکاری و بلاتکلیفی اگه توام باشه آدم داغون میشه گاهی وقتا از بس به خودم فشار میارم و حرص میخورم یه آن دلم برا خودم میسوزه با خودم میگم بسه دیگه یه خورده بیخیال شو وبه خودت استراحت بده

بدتر از همه اینا نتونی بشینی با بقیه درددل کنی
بعضیا اصلا نمی دونن تو این قدردرگیری داری
بعضی ها هم از بالا به قضیه نگاه میکنن و راحت میگن"ببین تو که تنها نیستی کلی جوون الان وضعیت تو را دارند ، شاد باش و کارهایی که دوست داری را انجام بده" دقیقا مثل روانشناسای غربی ، آخه شادبودن حتی از نوع سطحی اش هم هزینه داره کارهایی که آدم دوست داره انجام بده هزینه داره

بعدهم آدم از یه سنی واقعا میخواد استقلال داشته باشه یکی از دوستام میگه من دیگه روم نمیشه از بابام پول بگیرم و دوسه سالیه که کار میکنه

نمی دونم چرا اینا را اینجا می نویسم ولی فک کنم به عنوان تاپیک ربط داشته باشه
من احساس نمی کنم که بازنده ام فقط احساس می کنم از بقیه عقبم
خسته ام خسته . ولی هنوز اونقدر انرژی دارم که کفش هام را بپوشم و یک تلاش وافعی برای سرو سامون دادن به رندگی ام داشته باشم................کاش میشد بدوم
من از این راه رفتن های بی سرانجام خسته ام
خدایا کمکم کن
====
علت اصلی وجود نیروهایی که طبیعت انسان را به آن مجهز کرده مبارزه با نیرو هایی است که از هر سو او را تحت فشار قرار میدهند.اما اگر این مبارزه متوقف شود نیروهایی که به کار گرفته نشده اند برای انسان به بار گرانی تبدیل میشوند.
از این رو باید آن ها را برای بازی به کار گیرد و اگر چنین نکند دستخوش سرچشمه ی دیگر رنج انسان یعنی دلتنگی و ملال میگردد.
"آرتور شوپنهاور"بر گرفته از کتاب در باب حکمت زندگی
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: dr.a_AI , Parisa-SH
ارسال: #۲۳۱۱۳
۰۷ شهریور ۱۳۹۴, ۰۱:۵۰ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
این میز لپ تاپ عالیه..
ینی پیدا میشه تو ایران؟

مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.

همه در حسرت یک پروازند؛
من به پرواز نمی اندیشم؛
به تو می اندیشم؛
تو که زیباتر از اندیشه یک پروازی..
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: soheila-zd , so@ , **sara** , pezhman.m-AI , messi1991 , dr.a_AI , Parisa-SH , fatemesoleimani , viase
ارسال: #۲۳۱۱۴
۰۷ شهریور ۱۳۹۴, ۰۳:۱۸ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۷ شهریور ۱۳۹۴ ۰۱:۵۰ ب.ظ)diligent نوشته شده توسط:  این میز لپ تاپ عالیه..
ینی پیدا میشه تو ایران؟

مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.

دست آدم درد میاد که یه مدت آویزون باشه.

من نه آنکه گویی هستم نه آنکه گویند / من همانم که همانم ..
مشاهده‌ی وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: هلیا.۹۹ , Bahar_HS
ارسال: #۲۳۱۱۵
۰۷ شهریور ۱۳۹۴, ۱۰:۰۸ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۷ شهریور ۱۳۹۴ ۱۰:۱۸ ب.ظ، توسط samane .gh.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
مجلس ترحیم خودم
خیلی زیباست پیشنهاد میکم با تامل بخوانیید:

============
آمدم مجلس ترحیم خودم،
همه را می دیدم
همه آنها که نمی دانستم
عشق من در دلشان ناپیداست

واعظ از من می گفت،
حس کمیابی بود
از نجابت هایم،
از همه خوبیها
و به خانم ها گفت:
اندکی آهسته
تا که مجلس بشود سنگین تر

سینه اش صاف نمود
و به آواز بخواند:
"مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم"

راستی این همه اقوام و رفیق
من خجل از همه شان
من که یک عمر گمان می کردم
تنهایم
و نمی دانستم
من به اندازه یک مجلس ختم،
دوستانی دارم

همه شان آمده اند،
چه عزادار و غمین
من نشستم به کنار همه شان
وه چه حالی بودم،
همه از خوبی من می گفتند
حسرت رفتن ناهنگامم،
خاطراتی از من
که پس از رفتن من ساخته اند
از رفاقت هایم،
از صمیمیت دوران حیات
روح من غلغلکش می آمد
گرچه این مرگ مرا برد ولی،
گوییا مرگ مرا
یاد این جمله رفیقان آورد
یک نفر گفت:چه انسان شریفی بودم
دیگری گفت فلک گلچین است،
خواست شعری خواند
که نیامد یادش
حسرت و چای به یک لحظه فرو برد رفیق
دو نفر هم گفتند
این اواخر دیدند
که هوای دل من
جور دیگر بوده است
اندکی عرفانی
و کمی روحانی
و بشارت دادم
که سفر نزدیک است
شانس آوردم من،
مجلس ختم من است
روح را خاصیت خنده نبود

یک نفر هم می گفت:
"من و او وه چه صمیمی بودیم
هفته قبل به او، راز دلم را گفتم"
و عجیب است مرا،
او سه سال است که با من قهر است...

یک نفر ظرف گلابی آورد،
و کتاب قرآن
که بخوانند کتاب
و ثوابش برسانند به من
گرچه بر داشت رفیق،
لای آن باز نکرد
گو ثوابی که نیامد بر ما
یک نفر فاتحه ای خواند مرا،
و به من فوتش کرد
اندکی سردم شد

آن که صدبار به پشت سر من غیبت کرد
آمد آن گوشه نشست،
من کنارش رفتم
اشک در چشم،عزادار و غمین
خوبی ام را می گفت

چه غریب است مرا،
آن که هر روز پیامش دادم
تا بیاید،که طلب بستانم
و جوابی نفرستاد نیامد هرگز
آمد آنجا دم در،
با لباس مشکی،
خیره بر قالی ماند
گرچه خرما برداشت،
هیچ ذکری نفرستاد ولی
و گمان کردم من،
من از او خرده ثوابی، نتوانم که ستاند

آن ملک آمد باز،
آن عزیزی که به او گفتم من
فرصتی می خواهم
خبرآورد مرا،
می شود برگردی
مدتی باشی، در جمع عزیزان خودت
نوبت بعد، تو را خواهم برد

روح من رفت کنار منبر
و چه آرام به واعظ فهماند
اگر این جمع مرا می خواهند
فرصتی هست مرا
می شود برگردم

من نمی دانستم این همه قلب مرا می خواهند
باعث این همه غم خواهم شد
روح من طاقت این موج پر از گریه ندارد هرگز
زنده خواهم شد باز
واعظ آهسته بگفت،
معذرت می خواهم
خبری تازه رسیده ست مرا
گوییا شادروان مرحوم،
زنده هستند هنوز
خواهرم جیغ کشید و غش کرد
و برادر به شتاب،
مضطرب، رفت که رفت
یک نفر گفت: "که تکلیف مرا روشن کن
اگر او مرد،خبر فرمایید،خدمت برسیم
مجلس ختم عزیزی دیگر،منعقد گردیده
رسم دیرین این است،
ما بدان جا برویم،
سوگواری بکنیم"

عهد ما نیست ،
به دیدار کسی،کو زنده است،
دل او شاد کنیم
کار ما شادی مرحومان است

نام تکلیف الهی به لبم بود،
چه بود؟
آه یادم آمد،
صله مرحومان
واعظ آمد پایین،
مجلس از دوست تهی گشت عجیب
صحبت زنده شدن چون گردید،
ذکر خوبی هایم
همه بر لب خشکید

ملک از من پرسید:
پاسخت چیست؟
بگو؟
تو کنون می آیی؟
یا بدین جمع رفیقان خودت می مانی؟

چه سوال سختی؟
بودن و رفتن من در گرو پاسخ آن
زنده باشم بی دوست؟
مرده باشم با دوست؟
زنده باشم تنها،
مرده در جمع رفیقان عزیز

در حیرتم از کرده ی این مردم پست
مردم زنده کش مرده پرست

از آیینه بپرس نام نجات دهنده ات را ...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: zhid , dr.a_AI , pezhman.m-AI , ziba.O , nasim** , Parisa-SH , soheila-zd , انرژی مثبت , kader , ZARIII , Bahar_HS , MajidManesht2012 , hatame


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  اگر بیش از سه سال از عضویت شما در مانشت میگذرد:بگویید کجایید و چه میکنید؟ Fardad-A ۸۳ ۵۶,۵۶۳ ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۵۰ ق.ظ
آخرین ارسال: clint
  ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج (هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) morweb ۲,۶۹۵ ۶۲۰,۷۴۷ ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ ۰۷:۴۴ ب.ظ
آخرین ارسال: gogooli
  انخاب مسیر آینده ؟ آینده دکترا چه خواهد شد ؟ shivap ۱۰ ۱۰,۴۷۲ ۰۲ آذر ۱۳۹۸ ۱۲:۳۶ ق.ظ
آخرین ارسال: WILL
  سلام،امروز حال ات چطوره؟ حس امروزت را بگو. فرید ۹۰۷ ۲۳۵,۰۲۷ ۲۰ مهر ۱۳۹۴ ۰۳:۲۳ ب.ظ
آخرین ارسال: Bache Mosbat
  اگر داده ها در هر بار به طور مساوی تقسیم شود حداکثر عمق درختی log n خواهد شد؟ post98 ۱ ۳,۱۹۴ ۱۸ بهمن ۱۳۹۳ ۰۹:۲۴ ب.ظ
آخرین ارسال: ahrmb
  اینترنت در آینده ناپدید خواهد شد hnarghani ۰ ۳,۳۴۴ ۰۷ بهمن ۱۳۹۳ ۰۱:۰۴ ب.ظ
آخرین ارسال: hnarghani
  اختلالی که زندگی شما را نابود خواهد کردشک و بدبینی ناشی از اختلال شخصیت پارانویید( morweb ۰ ۳,۳۵۲ ۲۴ تیر ۱۳۹۳ ۰۵:۳۴ ق.ظ
آخرین ارسال: morweb
  تعداد سوالات دروس تخصصی کامپیوتر تغییر خواهد کرد؟؟؟ Denize ۱۸ ۱۸,۵۴۲ ۱۷ آبان ۱۳۹۲ ۱۲:۰۳ ب.ظ
آخرین ارسال: shovaliehsiah
Question لطفا تجربیات خود را در مورد نوشتن سمینار و پایان نامه بگویید Potential ۲۴ ۲۱,۳۵۱ ۲۸ مرداد ۱۳۹۲ ۱۱:۴۲ ب.ظ
آخرین ارسال: انرژی مثبت
  یک موضوع جدّی که اگه دقت نکنیم، مایه‌ی سرافکندگی ما در قیامت خواهد بود silver_0255 ۸ ۷,۶۷۰ ۲۸ خرداد ۱۳۹۲ ۱۰:۳۰ ق.ظ
آخرین ارسال: silver_0255

پرش به انجمن:

Can I see some ID?

به خاطر سپاری رمز Cancel

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. رمزت رو فراموش کردی؟ اینجا به یادت میاریم! close

رمزت رو فراموش کردی؟

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. close