اصن حوصله ندارم برم کلاس! هیچ جوره!
یاد هم اتاقی خوابگام افتادم, هر وقت حوصله نداشت یا هروقت اعصابش خورد بود و روحیه نداشت زنگ میزد به نامزدش هی میگفت تزول روحیه ور منه, تزول -انگار یه آیتم خریدنیه, باید بخره بفرسته تازه تاکید هم میکرد تزول -
بعد ما میخندیدیم اونم واقعاً جدیه جدی باز تکرار میکرد بابک! تزول روحیه ور منه, تزول
اون بنده خدا هم از پشت تلفن هی میگفت عب نداره ۲۰ میشی و .... (خاطرنشان کنم که این هم اتاقیمون اگه ۲۰ نمیشد یه درسیو؛ عزای عظمی داشت) :| گروه خونیش به ما نمیخورد اصن
خلاصه انقدر پشت تلفن میگفت تزول روحیه ور منه, که ما بسی شاد میشدیم و روحیه میگرفتیم بعد خودشم خندش میگرفت دیگه دست از سر نامزدش برمیداشت قطع میکرد میرفت شروع میکرد به درس خوندن! :|