(۲۷ تیر ۱۳۹۳ ۰۹:۴۵ ب.ظ)mahnaz.p نوشته شده توسط: (27 تیر ۱۳۹۳ ۰۹:۰۵ ب.ظ)نازین نوشته شده توسط: من هیچ هدفی تو زندگیم ندارم!!!!هیچ چی ...توی دوروبر من هرکی باسوادتر بوده بدبختر شده.گاهی دلم می خواد کاش یک دختر دیپلمه بودم و توقعم از روزگار فقط یاد گرفتن آشپزی بود ...مگه درس چیه که بخاطرش باید عشق و محبت رو بذاریم زیرپامون.خیلی دلم پره از روزگار یک دختر۲۲ سالم رفتم دکتر ...دکتر گفت ۳۸ کیلویی .تو یک سال از ۵۰ کیلو شدم ۳۸ کیلو...کلی قرص و آمپول و داده برام هر ۵ روز یکبار یک آمپول .قرص لوامیزول داده وقتی می خورم تا ۸ ساعت یک بوی بد (بوی بنزین)حس می کنم و طمع آب و غذا هم تو دهنم تلخ شده...گفت بهتر نشدی باید آزمایش خون بدی...نه دوستی دارم نه کسی برا حرف زدن .اونقد تنها می شینم گاهی حرف زدن یادم میره.گاهی آشپزی می کنم ،دسر درست می کنم اما دوباره دلسرد می شم...دختر بودن خیلی چیزه ضایعیه.کاش پسر بودم کاش پسربودم و برای خودم زندگی می کردم نه برای حرف مردم...کاش پسر بودم تا آخرعمرم مجرد بودم...امروز شب قدر می خوام برم مسجد ...اما اونقد گناه دارم که نمی دونم به چه رویی با خدا حرف بزنم....
آره واقعا .منم هر چی سنم بالاتر میره ب این نتیجه میرسم ک دختر بودن خییلی بده مخصوصا تو ایران .همش آدم باید حرف مردمو تحمل کنه پسر اگه نخواد ازدواج کنه هیچکی کاری ب کارش نداره ولی دختر...
اول از هرچی دعا میکنم زودتر بهبودی پیدا کنید
متاسفانه وضعیت پسرا هم چندان جالب نیست
موضوع سربازی که واقعا دو سال زجر هست (بگذریم که پارتی داشته باشی هتله)
داشتن در آمد که خودتون در جریان هستید که کار نیست
عاشق شدن و علاقه داشتن هم که منوط به دو مورد بالا هست، غیر از اون هم میشه رابطه های امروزی که سر و ته نداره!
شما میگی حرف مردم برا دختر ما میگیم نگاه پدر برای پول گرفتن
خدا هوای ما جوونا رو به حق همین شب عزیز نگه داره