انجمنصفحه اولجستجوی انجمن

[Donna]

ای فرزند آدم
آنان که با من قهر کرده اند و از من بریده اند اگر می دانستند چه اندازه به دیدارشان مشتاقم و انتظارشان را می کشم
آنان که با من به دشمنی برخواسته و در مقابل اقتدار و عظمت من تیغ پیکار و کارزار کشیده اند اگر می دانستند چه مایه به دوستی و مهرشان دل بسته ام
آنان که روی از درگاه من برگردانده اند اگر می دانستند چقدر دلم برایشان تنگ شده است اگر می دانستند بند بند وجودشان به شوق من از هم می گسست
و پاره های جانشان به اشتیاق از هم می گسیخت و دل و قلبشان از خوشی آب می شد...
اگر می دانستند!!!!!

[sir_ams]

خیلی دلم گرفته!
چرا؟
آخه چرا آدمایی که باید تو زندگی برات الگو باشن رو تو باید یاد بدی بهشون زندگی کردن رو؟
خدایـــــــــــــــــــــــــــــــــــــا!

[mm123456789]

حالا یه چیز دیگه
چرا آدما بهم دروغ میگن
بعضی ها کارشون شده دروغ گفتن
بعد عضاب وژدان نمیگیرن

[diligent]

(۲۹ شهریور ۱۳۹۳ ۱۱:۴۱ ب.ظ)mm123456789 نوشته شده توسط:  حالا یه چیز دیگه
چرا آدما بهم دروغ میگن
بعضی ها کارشون شده دروغ گفتن
بعد عضاب وژدان نمیگیرن

دو نفر که بهم دروغ میگن بالاخره یه جوری از پس هم بر میان... بدیش اونجاست که همیشه راستشو گفته باشی و دروغ شنیده باشی!

[mm123456789]

(۲۹ شهریور ۱۳۹۳ ۱۱:۵۶ ب.ظ)diligent نوشته شده توسط:  

(29 شهریور ۱۳۹۳ ۱۱:۴۱ ب.ظ)mm123456789 نوشته شده توسط:  حالا یه چیز دیگه
چرا آدما بهم دروغ میگن
بعضی ها کارشون شده دروغ گفتن
بعد عضاب وژدان نمیگیرن

دو نفر که بهم دروغ میگن بالاخره یه جوری از پس هم بر میان... بدیش اونجاست که همیشه راستشو گفته باشی و دروغ شنیده باشی!

گل گفتین
واقعا نمیترسن از آخرت خودشون
وقتی خودتیو اعمالت
ببینین یکی میمیره هممون میشیم دلسوز
میگیم دنیا ارزش نداره
تا ۲۴ ساعت ازش گذشت دوباره شروع میکنیم
خدا ایشالله از اونایی که خیلی دروغ میگن نگذره

[A V A]

یه کتاب خریدم، یکی از نویسنده های کتاب اسمشو بالا پایین چپ راست، روو جلد، پشت جلد، صفحه اول، صفحه تشکرات، صفحه پیشگفتارات، ایمیل، آدرس سایت، شما هر جووری فک کنین اسمشو نوشته! کم کمش ١١ بارشو مطمعنم نوشته، ممکنه یکی دوتاش از زیر دستم در رفته باشه!
واقعا نمیدونم چی بگم!

[mm123456789]

روایت یک معجزه در حرم امام رضا (ع) •٠·˙

یکی از خادمان اقا علی بن موسی الرضا تعریف میکرد:
داشتم تو صحن انقلاب قدم می زدم، دیدم کنار پنجره فولاد خیلی شلوغه ... سریع خودم رو رسوندم به پنجره فولاد و دیدم امام رضا به اذن خدا یک دختر چهارساله که کور مادرزاد بود رو شفا داده.
با کمک پدرش و چند تا از خادمین دیگه دختر رو از لابلای جمعیت بیرون کشیدیم...
داشتیم می رفتیم سمت اتاق شفایافتگان، که دیدم پدرِ دختر رو سمت پنجره فولاد کرد و با لهجه زیبای خودش با امام رضا صحبت می کرد....

اول فکرکردم داره تشکر می کنه
خوب گوش کردم دیدم داره به امام رضا میگه آقاجان دستت درد نکنه، ولی آقا اینا دو تا خواهر دوقلو هستند، حالا من این یکی رو می برم، جواب اون یکی رو چی بدم. و اشکاش همینطور داره می ریزه. اشک شوق شفای این دخترش و بغض برای اون یکی دخترش قاطی شده بود.

تو همین حال واحوال بود که رسیدیم اتاق شفایافتگان و ماجرا را ثبت کردیم و همراه این پدر و دختر راهی محل اقامت شون شدیم.
وقتی رسیدیم در هتل دیدیم اونجا هم شلوغه...
پرسیدیم چی شده؟
گفتند: امام رضا یه دختر چهارساله که کور مادرزاد بود رو شفا داده...

قربون کرمت آقاجان یاعلی بن موسی الرضا♡
┘◄ التماس دعا

[reimei]

با تمام انرژی به مشکلات میگم بیایین جلو، میخوام لهتون بکنم... من زندگی رو چالش خودم انتخاب کردم

[Donna]

(۳۰ شهریور ۱۳۹۳ ۱۱:۱۲ ق.ظ)mm123456789 نوشته شده توسط:  قربون کرمت آقاجان یاعلی بن موسی الرضا♡
┘◄ التماس دعا

ممنون از متنی که گذاشتید.

قربونت برم یا امام رضا.

خدایا تو رو به حق محمد و آل محمد توفیق شناخت اهل بیت، پیروی عاشقانه و خالصانه، زیارت با معرفت نصیب ما بفرما.

[vesta]

دیدم مادرم داره آش درست میکنه
سوال کردم :
مادر...آش چی می پزی؟
گفت:
آش پشت پا
گفتم :
از ما کسی مسافرت نمی ره.. گفت:
حسین (ع )امشب از مدینه به سمت کربلا راه می افته گفتم:
چرا تو
گفت:
آخه حسین(ع) مادر نداره...

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یااَباعَبْدِاللَّهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَلاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ

[sahar salehi]

آثار هنری به دو دلیل ارزشمندند:
اول اینکه توسط استادان بوجود آمده اند.
دوم اینکه تعدادشان کم است.
شما گنج پر ارزشی هستید. زیرا توسط بزرگترین استاد خلق شده اید و فقط یکی هستید.

[elham_sh219]

ای خداجون!
فردا نتیجه درخواستمون میاد، بهتره بگم الان دیگه نتیجه مشخص شده، اما تا فردا بهمون اعلام میکنن. خودت آبرومو بخر! دیگه قول درست شدن کارمون رو دادم، نذار جلو بنده ات خجالت زده بشم....
خداجون امید هیچ کسی رو که به لطف و کرمت دل بسته ناامید نکن. اصن خودت این ایده رو به دلمون انداختی، خودت راهشو جلو پامون گذاشتی، پس خودت تا تهش باهامون باش...
مچکرم خداجون

[farhud]

(۲۹ شهریور ۱۳۹۳ ۱۰:۲۹ ب.ظ)بامدادی نوشته شده توسط:  مدتیه که این جمله بنا بر شرایط موجودم دائم رو زبونم میاد :
(سالها پیش از یکی از اساتیدم شنیدم ) تا می توانی بکوش که متفاوت باشی اما افرادی که با تو تفاوت دارند را بپذیر

نمی دونم چرا همکارم اینقدر با من بدرفتاری میکنه ؟! جالبش اینه که خودش هر طوری می خواد حرف میزنه بعد جریان رو به نفع خودش میره برای بقیه تعریف می کنه !!!
...

به نظرتون با این آدمها باید چطوری برخورد کرد ؟
خدایا همه ما رو به راه راست هدایت کن

با بیخیالی
تو خوف و رجا نگه داشتن
به دقت مواظب یه سری مرزها بودن
آخرین راه هم قطع مراوده و فقط سلام علیک

[vesta]

ساعت رو نکشیده بودم عقب،امروز دیگه خیلی خیلی زود بیدار شدم و تازه الان متوجه شدم

[aamitis]

دلم گرفت
وقتی مادری دخترشو با گریه گذاشت خوابگاه
وقتی میبینم شب اول دختره نشسته گریه میکنه
خوبه باز ۴ساعت بیشتر راه نیست تا شهرشان
اینا منو دق میدن آخر...