زمان کنونی: ۰۷ دى ۱۴۰۳, ۰۳:۴۹ ق.ظ مهمان گرامی به انجمن مانشت خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات انجمن می‌توانید عضو شوید.
گزینه‌های شما (ورودثبت نام)

هرچه می خواهد دل تنگت بگو...

ارسال: #۱۴۵۹۶
۲۰ بهمن ۱۳۹۳, ۰۱:۱۷ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
"کنکور ارزش نداره خودتون رو براش ناراحت کنید"
اینو دارید از کسی میشنوید که خودش این مسیر رو پیموده. البته بعدها به این نتیجه میرسید.

پ.ن:یاد دلداری های فرداد بخیر.

ای درد توام درمان در بستر ناکامی .... ای یاد توام مونس در گوشه تنهایی
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم ... لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: fo-eng , لنیا , پوونه , x86 , vesta , zahra_ce87 , neda_Network
ارسال: #۱۴۵۹۷
۲۰ بهمن ۱۳۹۳, ۰۱:۴۲ ق.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
و بهشتیان به دوزخیان صدا میزنند که ما آنچه را پروردگارمان به ما وعده داده بود همه را حق یافتیم، آیا شما هم آنچه را پروردگارتان به شما وعده داده بود حق یافتید؟! در این هنگام ندا دهنده‏ ای در میان آنها ندا می‏دهد که لعنت خدا بر ستمگران باد! ( الأعراف /۴۴)
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: x86 , vesta
ارسال: #۱۴۵۹۸
۲۰ بهمن ۱۳۹۳, ۰۱:۴۴ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
آقای احمدی ما سر همین کنکور و درس پیر میشیم زندگی همینه
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: x86 , Bahar_HS , neda_Network
ارسال: #۱۴۵۹۹
۲۰ بهمن ۱۳۹۳, ۰۲:۱۲ ق.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۰ بهمن ۱۳۹۳ ۰۲:۱۴ ق.ظ، توسط پوونه.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۹ بهمن ۱۳۹۳ ۰۸:۵۰ ب.ظ)vesta نوشته شده توسط:  انقدر خواهرزاده ام اومده رو میز و نشته رو لپ تابم یا پاشو گذاشته روشو و نوشته های رو دیوار رو کنده، که محل اتصال مانیتور به کیبورد ترک برداشته، چیزی نمونده یه طرفش جدا شهSad
یعنی جدا شه چی میشه
هیچی نمیشه :دی
تو خواهر زاده ات این بلا رو سر کامپیوترت آورده و راحتی من چی بگم که سال اول دانشگاه یه کتاب تعمیر لپتاپ گرفتم جوگیر شدم بعد خوندن اون کتاب.
بعدش دل و روده لپتاپمو ریختم بیرون که فقط ۴ ماه بود خریده بودمش
هم ترک برداشت اول یه طرفش بعد هم اون یکی طرف.. تازه کیبوردشو هم چن تا دکمه اش رو شیکستم
طوری نشد داره همچنان به حیات خودش ادامه میده چهار ساله:دی
البته امسال دیدم گناه داره لپتاپ با چسب نواری چسب زدم به همه جاش که ال سی دی کنده نشه و دکمه های کیبورد هم گم نشه : )))))
و چون من لپتاپمو هم خیلی دوست دارم (و واقعا بعد از این همه سال هیچ لپتاپ دیگه ای مثل این به دل من ننشست) به هیچ وجه حاضر نیستم برای ارشد هم عوضش کنیم و با همین لپ تاپ ایشالا ارشد رو هم میخونم.. اصلا هم خجالت نمیکشم چسب ها هم معلومه Big Grin Big Grin Big Grin خو چیکار کنم مهندسم من باید می فهمم توی این للپتاپ چه شکلیه یا نه Big Grin
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: shayesteNEY , neda_Network , vesta , RASPINA
ارسال: #۱۴۶۰۰
۲۰ بهمن ۱۳۹۳, ۰۳:۰۱ ق.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۰ بهمن ۱۳۹۳ ۰۳:۳۴ ب.ظ، توسط x86.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۲۰ بهمن ۱۳۹۳ ۰۲:۱۷ ق.ظ)temporary نوشته شده توسط:  خداحافظ مانشت

خانم یا آقای "موقتی" میذاشتید یه چند روزی از ثبت نامتون میگذشت بعد خداحافظی میکردید، به هر حال ما برای شما آرزوی موفقیت و سربلندی داریم. دعا گوی ما باشید.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Bahar_HS , solmaz_69 , vesta , raha_ce , zahra_ce87 , RASPINA
ارسال: #۱۴۶۰۱
۲۰ بهمن ۱۳۹۳, ۱۱:۵۴ ق.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۰ بهمن ۱۳۹۳ ۱۱:۵۵ ق.ظ، توسط vesta.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۲۰ بهمن ۱۳۹۳ ۰۲:۱۲ ق.ظ)پوونه نوشته شده توسط:  هیچی نمیشه :دی
تو خواهر زاده ات این بلا رو سر کامپیوترت آورده و راحتی من چی بگم که سال اول دانشگاه یه کتاب تعمیر لپتاپ گرفتم جوگیر شدم بعد خوندن اون کتاب.
...
البته امسال دیدم گناه داره لپتاپ با چسب نواری چسب زدم به همه جاش که ال سی دی کنده نشه و دکمه های کیبورد هم گم نشه : )))))
و چون من لپتاپمو هم خیلی دوست دارم (و واقعا بعد از این همه سال هیچ لپتاپ دیگه ای مثل این به دل من ننشست) به هیچ وجه حاضر نیستم برای ارشد هم عوضش کنیم و با همین لپ تاپ ایشالا ارشد رو هم میخونم.. اصلا هم خجالت نمیکشم چسب ها هم معلومه Big Grin Big Grin Big Grin خو چیکار کنم مهندسم من باید می فهمم توی این للپتاپ چه شکلیه یا نه Big Grin
پونه شما اینهمه دلیل واسه ترک تحصیل داشتی و ادامه دادی هنوز Big GrinTongue ماشاالله به این استقامت

(۲۰ بهمن ۱۳۹۳ ۰۳:۰۱ ق.ظ)x86 نوشته شده توسط:  
(20 بهمن ۱۳۹۳ ۰۲:۱۷ ق.ظ)temporary نوشته شده توسط:  خداحافظ مانشت

خانم یا آقای "موقتی" میذاشتید یه چند روزی از ثبت نامتون میگذشت بعد خداحافظی میکردید، به هر حال ما برای شما آرزوی موفقیت و سربلندی داریم. دعا گوی ما باشید.
منتظر بودیم خبر مصاحبه کاریتون و رفتن به قم رو بهمون بدید
دعای ما وسط راه موند!!
انشاالله موفق باشید

رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی >>وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی >>وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی >>یَفْقَهُوا قَوْلِی
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: پوونه , x86 , RASPINA
ارسال: #۱۴۶۰۲
۲۰ بهمن ۱۳۹۳, ۰۱:۲۹ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
امروز یدفعه ای متوجه شدم که چهل روز مونده تا سال ۹۳ هم تموم شه، به همین زودی
چقدر سریع روزها داره میگذره، تیک تاک ساعتها رو به جلوست، برگه های تقویم که یکی یکی ورق میخورن و میرن جلو و جلوتر، یک ماه تموم میشه، یک فصل تغییر میکنه و یک سال میگذره
یک سال از عمرت، از هدیه ای که بهت دادن، نمیدونم چرا یکم دلگیر شدم، شاید چون تو سالی که داره تموم میشه اونطوری نبودم که باید باشم، شاید چون چرخش روزهای سختش برام بیشتر بود، اما هر چی بود و هست روزهایی بود که خدا بهم دادن، نمیدونم چقدر از این روزها میتونست بهتر از این باشه و باعث تلخ و بد بودنشون خودم بودم
اما خب داره میگذره، میگذره و چیزی بهم اضافه شده، تو کوله پشتیم یکم تجربه هست از این روزها، که امیدوارم جاشون تو کوله نباشه و ازشون تو ادامه مسیر استفاده کنم یا به دیگران هدیه اشون بدم

نمیدونم این روزها به شما چطوری گذشت اما خب، درست مثل روزهای من تلخ یا شیرین، گذشت

وقتی به دستهام نگاه میکنم حس میکنم خالیه، و یه ترس از روزهای آینده وجودم رو میگیره اما ته دلم قرصِ به حضور خدا، گاهی وقتا با اینکه میدونم هست اما خیلی بیقراری وبی تابی میکنم که فکر کنم از ضعف ایمانم باشه

اینکه چهل روز مونده به پایان سال و من این متن رو نوشتم، برام یادآور چله نشینی شد و اینکه میگن هر کاری بعد چهل روز میشه عادت و انجامش سهل میشم هر چند تو برنامه هام کارهایی رو به کرات انجام دادم اما نیت چله نشینی تا حالا نداشتم

به خودم گفتم چرا حالا که چهل روز وقت دارم تو این سال، یه چیز خوب با خودم نبرم از امسال به سال آینده البته اگر عمری باشه و ببینمش ولی خب خدا با عمر من که کار نداره با نیتم کار داره

دلم یه چیزایی رو میخواد که انجام بدم، نمیدونم برمیگرده به حس و حالی که توش هستم یا نه، اما خب فکر کنم اگر بهش اهمیت بدم چیزی رو از دست نمیدم


شاید شما هم بخواین تو این چهل روز باقی مونده یکاری بکنید نمیدونم چیکار، خودم هم موندم چی انتخاب کنم، شاید بخوام تمرین کنم خوش اخلاقتر و مهربونتر باشم، یا چهل شب زیارت عاشورا بخونم یا یس، یا یک صفحه قران، شاید بخوام سحرخیز باشم، یا دو رکعت نماز شکر به خاطر داشته هایی که نمیبنمشون بخونم، شاید بخوام حواسم به بقیه باشه که با حرفام و نوشته هام دلشون رو نشکنم، شاید بخوام حواسم باشه با احساسات کسی بازی نکنم، آّبروی کسی رو نریزم، قضاوتش نکنم، دنبال تجسس تو کار دیگرون نباشم با نوشته های دیگرون نخوام ازشون قضاوت کنم یا ته دل و ذهنم هر چی خواستم بهشون بگم، شاید اصلا دلم بخواد حواسم به جوونیم باشه که تلف نشه، درسامو بخونم، یا برم کلاس ورزش یا هر چیز دیگه که حداقل در موردش میدونم که سازنده است، شاید بهتره دلم رو بتکونم و خونه تکونی دل کنم، دل بکنم از هر چیزی غیر از خدا و از دلبستگیهایی که دروغینن از نفرتهایی که از قبلها از آدما تو دلمه، شاید بهترین وقته برای بخشیدن آدمها اگر میگم اونا ارزش بخشش ندارن که حتما دارن خودم که ارزش آرامش دارم یا شاید بخوام حواسم بیشتر جمع عزیزام باشه که تا هستن قدرشون رو بدونم شاید این چهل روز بتونم بیشتر به امام زمان توجه کنم و یه کاری رو از بین اینهمه شاید به نیت شاد کردن دل امام زمانم انتخاب کنم، شاید حواسم به چشم و گوش و زبانم باید باشه به اندیشه هام در مورد انسانها شاید بخوام به کسی چیزی یاد بدم که بعد به دردش بخوره یا اگر کسی یه جایی تو کاراش یا درساش کمک میخواد حواسم بهش باشه و یادم باشه اگر دستی رو گرفتم بی مزد و بی منت باشه با حفظ عزت نفسش و با اکرام، مثل کریم اهل بیت یه وقت بعد به روش نیارم یا شاید بهتره حواسمون به حفظ حریمهای مردانگی و زنانگی خودمون و دیگران باشه و نگذاریم باورهای خودمون و دیگران بشکنه، یا شاید هرازگاهی حداقل این متن رو بخونم و یه تکونی به انسانیتم بدم و نگذارم قلبم رو زنگار گناه بگیره و تیره بشه و یه وقت نشم یه آدم بی تفاوت، آدمی که از کنار درد و رنج و غم و غصه دیگران راحت نگذرم... شاید دلم کمی بیشتر انسان بودن میخواد... شاید.... امان از این شایدها... امان از تردید که اگر بخوام بنویسم و شاید شاید کنم و انتخاب نکنم این روزهام میگذره ومن همچنان در پِی یک روزم که فرجی در حالم شه

شاید بهترین کار اینه که به خودم یا خدای خودم قول بدم و یکی از این شایدها رو انتخاب کنم و پاش وایسم مثل یه انسان
نمیدونم تو میخوای تو این چهل روز باقی مونده چیکار کنی! بگذاری همینطور بگذره یا دل تو هم یه تغیییر میخواد، یه تغییری که حالتو بهتر کنه، انتخاب با خودته، شاید فقط این متن رو بخونی و یه لحظه حس و حالت تغییر کنه و بعد از کنارش بگذری... شایدم، شایدهای من رو قبول نداری و خودت یه شاید دیگه برای خودت پیدا کنی
من این متن رو که برای دل خودم هست برای شما هم گذاشتم، چون فکرکردم میتونه مفید باشه از کسی دریغ نکردم
انتخاب کن، و یه بسم الله بگو و از همین امروز شروع کن هنوز کلی از تیک تاک ها مونده که به پایان برسیم

تیک تاک...

۲۰ بهمن ۹۳ ** وِستا( به معنی دوست دار خدا) **
[/b]والسلام

رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی >>وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی >>وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی >>یَفْقَهُوا قَوْلِی
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: fo-eng , solmaz_69 , mohaddeseh70 , Bahar_HS , **sara** , RASPINA , zahra_ce87 , x86 , Nesyan , tabassomesayna , پوونه , Doctorwho , neda_Network , $0me0ne , diligent , raha_ce , fafajoon , kingmax , لنیا , nina69 , sabafarhadi , str93 , هرمان , Fardad-A , ttm , Menrva , فریبا۶۹ , omid.n1990
ارسال: #۱۴۶۰۳
۲۰ بهمن ۱۳۹۳, ۰۱:۳۵ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
قایق تان شکست ؟ پاروی تان را آب برد؟ تورتان پاره شد؟ صیدتان دوباره به دریا برگشت ؟
غمت نباشد چون خدا با ماست!
هیچ وقت نگو از ماست که برماست
بگو خدا با ماست.
اگر قایقت شکست ، باشد !
دلت نشکند! دلی نشکنی.
اگر پارویت را آب برد ، باشد ! آبرویت را آب نبرد! آبرویی نبری.
اگر صیدت از دستت رفت ، باشد ! امیدت از دست نرود! وامیدکسی را ناامید نکنی.
امروز اگر تمام سرمایه ات از دستت رفت ، دستانت را که داری !
پس خدایت را شکر کن. دوباره شکر کن! بیا شکر کنیم که اگر کفشی به پا نداریم، پا که داریم راه برویم و اگر چیزی به دست نداریم دست که داریم دوباره به دست می آوریم.
دوباره می سازیم و دوباره به دست می آوریم.دوباره می خریم و دوباره می خندیم

خداوندا ... کدام نقطه ی زمین، از تو خالیست که خلق تو را در آسمان می جویند؟! منصور حلاج
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: shayesteNEY , RASPINA , **sara** , پوونه , vesta , neda_Network , IT.setareh91 , Fardad-A , Menrva , zahra_ce87
ارسال: #۱۴۶۰۴
۲۰ بهمن ۱۳۹۳, ۰۲:۴۰ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
وستا جون واقعا عالی بود
ممنون

فقط شروع کردن کافی نیست
با قدرت ادامه بده...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: vesta
ارسال: #۱۴۶۰۵
۲۰ بهمن ۱۳۹۳, ۰۴:۲۶ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۰ بهمن ۱۳۹۳ ۰۴:۳۹ ب.ظ، توسط Doctorwho.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
سلام
روز گاری ساعت سازی بود که ساعت هم تعمیر می کرد . روزی مردی با ساعتی خراب وارد مغازه شد .گفت: ساعتم خراب شده. فکر می کنید میتوانید تعمیرش کنید؟
ساعت ساز جواب داد: خوب ، البته سعی خودم را میکنم . مرد گفت :متشکرم اما این ساعت برای من خیلی ارزشمند است . و ساعتش را برداشت و رفت.
بعد از او مرد دیگری وارد مغازه شد. گفت : ساعتم کار نمیکند .اما اگر این چیز گوچک را اینجا بگذاری و آن یکی را هم اینجا ،مطمئنم که دوباره مثل روز اولش کار میکند. ساعت ساز چیزی نگفت. ساعت را گرفت و همان کاری را کرد که مرد گفته بود.
ظهر نشده بود که باز مرد دیگری وارد مغازه شد. ساعتش را گذاشت و گفت : یک ساعت دیگر بر میگردم تا ببرمش . این را گفت و مغازه را ترک کرد. قبل از اینکه مغازه را تعطیل کند، چهارمین مرد وارد مغازه شد. گفت: قربان ساعتم کار نمیکند . من هر چیزی راجع به تعمیر ساعت نمی دانم .لطفا هر وقت آماده شد خبرم کنید .
به نظر شما از میان چهار مردی که به مغازه آمدند کدام یک ساعتش تعمیر شد ؟
ما اغلب مشکلات مان را نزد خدا می بریم و پیش از بازگشت آنها را با خود بر می گردانیم .گاهی برای خدا تعیین میکنیم چگونه گره از کار ما بگشاید. برای خدا زمان تعیین میکنیم که تا چه زمانی باید دعای ما را بر آورده کند. درست مثل مردانی که به ساعت سازی آمدند. باید مشکل را به خدا واگذار کنیم .او خود پس از حل آن ما را خبر میکند. خداوند همیشه وقت شناس است .

مردی در جاده ای کوهستانی با اتومبیلش در حال سفر بود ناگهان به پیچ تندی رسید و اتومبیلش به سمت دره در حال سر نگون شدن بود که خود را از اتومبیل بیرون پراند. او با دستش به تخته سنگی چنگ انداخت و از آن اویزان شد. مرد فریادی کشید : کمک کمک کسی صدام را میشنود؟ خداوندا صدای مرا میشنوی ؟
ناگهان از دل ابرها صدایی رعد گونه به گوش رسید بله صدایت را میشنوم .
ممکن است به من کمک کنی ؟ بله ه تو کمک میکنم . به من اعتقاد داری ؟ به من اعتماد میکنی ؟ بله بله اعتماد میکنم لطفا هر چه سریعتر مرا نجات بده . اگر اعتماد داری دستت را از تخته سنگ بردار . مرد بعد از سکوتی طولانی گفت : کس دیگری هست که صدای مرا بشنود

جز توکل بر خدا سرمایه ای در کار نیست هر که را باشد توکل کار او دشوار نیست

موفقیت برای کسی که باور دارد می تواند موفق شود و آرزوی خویشتن را مبنای عمل قرار داده، به سادگی قابل دسترسی است و اسرار پیچیده ای ندارد/انسانهای موفق دنیا همیشه رویای خود را در ذهن دارند./ .اگر یک نفر می تواند کاری انجام دهد تو هم میتوانی آن را انجام دهی اگر هیچ کس نمی تواند کاری را انجام دهد تو باید آن را انجام دهی.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: neda_Network , vesta , Nesyan , raha_ce , kingmax , shayesteNEY , Fardad-A , mohaddeseh70 , Bahar_HS , zahra_ce87
ارسال: #۱۴۶۰۶
۲۰ بهمن ۱۳۹۳, ۰۷:۲۴ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
چقدر آدم نیکوکار تو مانشت زیاده Big Grin

همه در حسرت یک پروازند؛
من به پرواز نمی اندیشم؛
به تو می اندیشم؛
تو که زیباتر از اندیشه یک پروازی..
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: vesta
ارسال: #۱۴۶۰۷
۲۰ بهمن ۱۳۹۳, ۰۸:۵۹ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۲۰ بهمن ۱۳۹۳ ۰۷:۵۲ ب.ظ)raha_ce نوشته شده توسط:  یه عده از بچه ها کم رنگ شدن، امیدوارم حالشون خوب باشه...
مخصوصا happy

فقط شروع کردن کافی نیست
با قدرت ادامه بده...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: vesta , zahra_ce87
ارسال: #۱۴۶۰۸
۲۰ بهمن ۱۳۹۳, ۱۰:۴۰ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
پدرم دلواپسِ آینده‌ی خواهرم است، اما حتی یک‌بار هم اتفاق نیفتاده که با هم به کافی شاپ بروند، در خیابان قدم بزنند و گاهی بلند بلند بخندند.

خواهرم نگرانِ فشارِ کاریِ پدرم است، اما حتی یک‌بار هم نشده که خواسته‌هایش را به تعویق بیاندازد تا پدر برای مدتی احساسِ آرامش کند.

مادرم با فکرِ خوشبختیِ من خوابش نمی‌برد. اما حتی یک‌بار هم نشده که با من در موردِ خوشبختی‌ام صحبت کند و بپرسد: فرزندم چه چیزی تو را خوشحال‌ می‌کند؟

من با فکرِ رنج و سختیِ مادرم از خواب بیدار می‌شوم. اما حتی یک‌بار هم نشده که دستش را بگیرم، با او به سینما بروم، با هم تخمه بشکنیم، فیلم ببینیم و کمی به او آرامش بدهم.

ما از نسلِ آدم‌های بلاتکلیف هستیم. از یک‌طرف در خلوتِ خود، دلمان برای این و آن تنگ می‌شود، از طرف دیگر، وقتی به هم می‌رسیم، لال‌مانی می‌گیریم! انگار نیرویی نامرئی، فراتر از ما وجود دارد که دهانمان را بسته تا مبادا چیزی در موردِ دل‌تنگی‌مان بگوئیم!

تکلیفمان را با خودمان روشن نمی‌کنیم. یکدیگر را دوست می‌داریم اما آنقدر شهامت نداریم که دوست‌داشتن‌مان را ابراز کنیم.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: vesta , so@ , $0me0ne , هرمان , shayesteNEY , Pure Liveliness , **sara** , mohaddeseh70 , Bahar_HS , tabassomesayna , it.pnuchb1986 , نارین , zahra_ce87
ارسال: #۱۴۶۰۹
۲۰ بهمن ۱۳۹۳, ۱۰:۴۷ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۰ بهمن ۱۳۹۳ ۱۰:۵۵ ب.ظ، توسط A V A.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
یکی از بدترین موارد صورتی بودن اینه که مثبت منفی هارو میبینی(برای مواقعی که شخصی از روی غرض در حال منفی دادنه و باید متوقف بشه)
وقتی تاپیک های اموزشی ۳ سال قبلو میخونم و میبینم اعضایی که حتی فکرشونم نمیکردم از روی غرض فقط به شخص خاصی از ابتدای تاپیک تا انتها منفی میدن واقعا متاسف میشم. اونم وقتی که ارسالها فقط نشر مطالب علمی هستند.بیشتر وقتی متاسف میشم که میبینم حتی برای منفی دادن بیشتر یوزر دومی هم ساخته شده...واقعا چرا؟
کاش بزرگ شیم
کاش یاد بگیریم انتقام نگیریم
اونم انتقامای بچه گانه
کاش متوجه شیم اعتبار بالا یا پایین مقامو منزلتی توو این فروم نمیاره یا کسیو عزیزتر نمیکنه
کاش یاد بگیریم اگر از شخص خاصی به هر دلیلی خوشمون نمیاد به راحتی اونو به لیست سیاه وارد کنیم تا دیگه ارسالاشو نبینیم نه اینکه با بچگی هر جا ارسالی دیدیم منفی بزنیم...
حداقل سن افراد فروم ۱۸ سال هست...بزرگ شیم...

EVERYTHING that kills me makes me feel ALIVE


EVERYTHING that drowns me makes me feel wanna FLY
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: vesta , Aurora , str93 , so@ , shayesteNEY , احسان مومنی , Bahar_HS , نارین , نازین , ana9940
ارسال: #۱۴۶۱۰
۲۰ بهمن ۱۳۹۳, ۱۱:۱۳ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
دلگیر مباش
دلت که گیر باشد ،
رها نمی شوی !
خداوند بندگان خود را
با آنچه به آن « دل » بسته اند ، می آزماید.
مشاهده‌ی وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: so@ , هرمان , Pure Liveliness , vesta , Bahar_HS , ziba.O , نارین


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  اگر بیش از سه سال از عضویت شما در مانشت میگذرد:بگویید کجایید و چه میکنید؟ Fardad-A ۸۳ ۶۰,۸۹۱ ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۵۰ ق.ظ
آخرین ارسال: clint
  ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج (هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) morweb ۲,۶۹۵ ۷۶۴,۶۷۷ ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ ۰۷:۴۴ ب.ظ
آخرین ارسال: gogooli
  انخاب مسیر آینده ؟ آینده دکترا چه خواهد شد ؟ shivap ۱۰ ۱۱,۵۱۷ ۰۲ آذر ۱۳۹۸ ۱۲:۳۶ ق.ظ
آخرین ارسال: WILL
  سلام،امروز حال ات چطوره؟ حس امروزت را بگو. فرید ۹۰۷ ۲۷۲,۹۸۶ ۲۰ مهر ۱۳۹۴ ۰۳:۲۳ ب.ظ
آخرین ارسال: Bache Mosbat
  اگر داده ها در هر بار به طور مساوی تقسیم شود حداکثر عمق درختی log n خواهد شد؟ post98 ۱ ۳,۴۶۸ ۱۸ بهمن ۱۳۹۳ ۰۹:۲۴ ب.ظ
آخرین ارسال: ahrmb
  اینترنت در آینده ناپدید خواهد شد hnarghani ۰ ۳,۵۶۸ ۰۷ بهمن ۱۳۹۳ ۰۱:۰۴ ب.ظ
آخرین ارسال: hnarghani
  اختلالی که زندگی شما را نابود خواهد کردشک و بدبینی ناشی از اختلال شخصیت پارانویید( morweb ۰ ۳,۵۸۳ ۲۴ تیر ۱۳۹۳ ۰۵:۳۴ ق.ظ
آخرین ارسال: morweb
  تعداد سوالات دروس تخصصی کامپیوتر تغییر خواهد کرد؟؟؟ Denize ۱۸ ۱۹,۷۱۸ ۱۷ آبان ۱۳۹۲ ۱۲:۰۳ ب.ظ
آخرین ارسال: shovaliehsiah
Question لطفا تجربیات خود را در مورد نوشتن سمینار و پایان نامه بگویید Potential ۲۴ ۲۲,۸۶۷ ۲۸ مرداد ۱۳۹۲ ۱۱:۴۲ ب.ظ
آخرین ارسال: انرژی مثبت
  یک موضوع جدّی که اگه دقت نکنیم، مایه‌ی سرافکندگی ما در قیامت خواهد بود silver_0255 ۸ ۸,۳۴۷ ۲۸ خرداد ۱۳۹۲ ۱۰:۳۰ ق.ظ
آخرین ارسال: silver_0255

پرش به انجمن:

Can I see some ID?

به خاطر سپاری رمز Cancel

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. رمزت رو فراموش کردی؟ اینجا به یادت میاریم! close

رمزت رو فراموش کردی؟

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. close