زمان کنونی: ۱۱ دى ۱۴۰۳, ۰۳:۳۹ ق.ظ مهمان گرامی به انجمن مانشت خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات انجمن می‌توانید عضو شوید.
گزینه‌های شما (ورودثبت نام)

هرچه می خواهد دل تنگت بگو...

ارسال: #۲۲۱۵۶
۲۱ تیر ۱۳۹۴, ۱۰:۰۷ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
سلام دوستانم
از عصر دیروز تا الانه خواب نرفتم همش درگیر پیدا کردن اینترنت سریع. به ایر... زنگ میزنی اعتراض میگه سرویس ۲ مگ! میگم خب انجام بشه میگه ۲۳ روز تامل بفرمایید.. حالا من Angry اپراتور Big Grin کتاب آمار Dodgy و کلاس آنلاین Exclamation
شما از سرعت راضی هستین ؟ جهت شادی دل یکی بفرماد بگه از ۴ جی اگر استفاده میکنه سرعت دریافتش چقدر کلافه شدم من!!
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۲۲۱۵۷
۲۱ تیر ۱۳۹۴, ۱۱:۴۵ ق.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۱ تیر ۱۳۹۴ ۱۱:۴۹ ق.ظ، توسط vesta.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
آقا رنگ بازنشسته ها قشنگ نیست
پیر شدن، گرد و خاک گذر عمر نشسته روشون

پ.ن: راستی این الان چه رنگیه!!؟؟

رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی >>وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی >>وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی >>یَفْقَهُوا قَوْلِی
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Menrva , **sara** , NP-Cσмρℓєтє
ارسال: #۲۲۱۵۸
۲۱ تیر ۱۳۹۴, ۱۱:۴۶ ق.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۱ تیر ۱۳۹۴ ۱۱:۴۹ ق.ظ، توسط azad_ahmadi.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
غاغا منم به نوبه خودم و نوبه دیگران از تعلق این رنگ و بانیانش کمال تشکر و سپاس رو دارم.
عایا ما میتونیدم از حق قانونی خودمون استفاده کنیم و فرزندانمون رو بجای باباهاشون اینجا مدیر کنیم؟ Big Grin

پ.ن: حس پدرانِ پرتلاش و مسئول گرا رو دارم! (البته مسئول گرا رو اصلا نمیدونم چیه، الان به ذهنم رسید)
پ.ن: این معوقات عقب افتاده مارو هم ممنون میشیم اگه پرداخت نمایید. وگرنه مدیران رو در کوهپایه مانشت جمع میکنم، خودسوزی دسته جمعی کنیم.

ای درد توام درمان در بستر ناکامی .... ای یاد توام مونس در گوشه تنهایی
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم ... لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: so@ , vesta , Pure Liveliness , RASPINA , diligent , salam5 , **sara** , admin , Bahar_HS , NP-Cσмρℓєтє
ارسال: #۲۲۱۵۹
۲۱ تیر ۱۳۹۴, ۰۲:۳۳ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
سلام
امروز ۲۱ تیرماه ۹۴؛۱۲ ژولای ۲۰۱۵

بعضی وقتا زمان تصمیمات مهم است برای همه ادم ها ؛ امید وارم همه ی ما بهترین تصمیم ها رو تو زندگی بگیریم.

نمیدونم ما ها برای چیزهایی که فکر میکنیم میشه ازشون گذشت؛ مطمین هستیم یا نه

اما میشه به نظرمن در زندگی چیزهایی رو تجربه کرد و سپس تصمیم گرفت.

ترس در مسیر زندگی معنا ندارد؛ اما به این ۲ جمله اعتقاد عجیبی دارم

"تقدیر، تعبیر انسان های عادیست/تغییر، تدبیر انسان های عالیست."

"یا به اندازه آرزوهایتان تلاش کنید یا به اندازه تلاشتان آرزو کنید."


شاد و موفق باشید دوستان
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: gogooli , انرژی مثبت , dr.a_AI , **sara** , Bahar_HS , messi1991 , vesta , kora
ارسال: #۲۲۱۶۰
۲۱ تیر ۱۳۹۴, ۰۳:۱۱ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۱ تیر ۱۳۹۴ ۰۳:۱۳ ب.ظ، توسط انرژی مثبت.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
ما از فوبیا‌ (ترس‌های بی‌دلیل) زیاد شنیده‌ایم. فوبیای ترس از حشرات، فوبیای تاریکی و ارتفاع. فوبیای تنهایی و سکوت. اما شاید هیچ‌یک از آنها، به اندازه ترس از تصمیم‌گیری بر زندگی ما سایه نینداخته باشد.

ترس از تصمیم‌گیری به حدی جدی است که برای آن یک نام اختصاصی هم در نظر گرفته شده است: Decidophobia. همان‌گونه که مشخص است این عبارت، از ترکیب دو کلمه Decide به معنای تصمیم‌گیری و Phobia به معنای ترس بی‌دلیل شکل گرفته است.
این لغت توسط والتر کافمن، ابداع شد. او کتابی به نام «بدون‌گناه و عدالت» نوشت. او کتاب خود را این‌گونه شروع می‌کند: ترس از تصمیم‌گیری یا فوبیای تصمیم‌گیری، باعث می‌شود ما جرات انتخاب یک گزینه را از میان گزینه‌های موجود نداشته باشیم. این در حالی است که در بسیاری از موارد، گزینه درست را می‌توانیم به سادگی از میان گزینه‌های پیش رو تشخیص دهیم.فرار از تصمیم‌های بزرگ به تصمیم‌های کوچک، یکی از هنرهای ما برای پنهان کردن ترس از تصمیم‌گیری است.

به همین دلیل، احتمالا شما این راهکار را زیاد دیده یا به‌کار برده‌اید:
حالا یک تغییر کوچک انجام بدهیم: مدت‌ها است تصمیم به تعویض و ارتقای ماشینم دارم؛ اما باید ده‌ها میلیون تومان پول روی قیمت ماشین فعلی بگذارم تا ماشینی که کمی بهتر است خریداری کنم. نه می‌توانم این تصمیم را فراموش کنم و نه جرات دارم که به صورت قطعی تصمیم بگیرم. به سراغ راه‌حل دیگری می‌روم: «فعلا ضبط ماشین رو عوض می‌کنم. شاید بتوان با همین ضبط جدید تا مدتی همین ماشین را تحمل کرد.»شاید اینجا، تشبیهی که پیتر سنگه در کتاب پنجمین فرمان خود، در حوزه تفکر سیستمی مطرح می‌کند قابل استفاده باشد: با تقسیم یک گاو به دو قسمت، دو گوساله نخواهیم داشت. بلکه یک گاو مرده خواهیم داشت، ما با خرد کردن یک تصمیم به تصمیم‌های کوچک‌تر، عملا اصل آن تصمیم را کنار گذاشته و سرگرم انتخاب‌های دیگری شده‌ایم.

غیر از مورد فوق، ما راهکارها و مکانیزم‌های دیگری هم برای فرار از تصمیم‌گیری و پنهان کردن فوبیای تصمیم‌گیری آموخته‌ایم:فعلا اولویت من نیست: می‌دانیم که دیر یا زود باید راجع به ماندن یا رفتن از کشور تصمیم بگیریم؛ اما به‌دلیل ترس از گرفتن این تصمیم، می‌گوییم: «فعلا مشغول درس خواندن هستم. بگذار لیسانسم را بگیرم. بعدا به این مساله فکر می‌کنم. الان اولویت من مهاجرت یا ماندن نیست. اولویت دانشگاه است.»
نکته دیگر آن است که ما عموما فراموش می‌کنیم که تصمیم نگرفتن، خود یک تصمیم است. کسی که تصمیم می گیرد فردا در مورد استعفا فکر کند، تصمیم گرفته است که امروز استعفا ندهد.دلیل اینکه بسیاری از ما مشورت می‌گیریم، ندانستن پاسخ نیست، بلکه ترسیدن از پذیرش پاسخی است که در ذهن داریم.

افراد در مقابل تغییر:
١- تغییر را می سازند
٢- تغییر را پیش بینی می کنند
٣- با تغییر ، تغییر می کنند
٤- در برابر تغییر مقاومت می کنند

.
.
.
.
.
گروه اول کار آفرینان
گروه دوم مدیران
گروه سوم طبقه متوسط
گروه چهارم نادانان و طبقه پایین

عشق صیدیست که تیرت به خطا هم برود/لذتش کنج دلت تا به ابد خواهد ماند
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: dr.a_AI , gogooli , barca , fo-eng , vesta , **sara** , tabassomesayna , Bahar_HS , NP-Cσмρℓєтє , diligent , RASPINA , messi1991 , SaMiRa.e , Menrva , kora , shayesteNEY , Hamed90
ارسال: #۲۲۱۶۱
۲۱ تیر ۱۳۹۴, ۰۴:۰۶ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
حالا خوبه من گفتم لباس زیتونی دوس دارم
همه زیتونی شدن الا منDodgy

منتظر فردای خیالی نباش...
سهمت را از شادی های زندگی امروز بگیر...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: gogooli , **sara**
ارسال: #۲۲۱۶۲
۲۱ تیر ۱۳۹۴, ۰۷:۰۹ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
چرا بعضی از رتبه های برتر که کلاس رفتن جز منابعشون نمی گن کلاس کنکور هم رفتن؟! من یکی شون رو می شناسم می دونم رفته بود...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۲۲۱۶۳
۲۱ تیر ۱۳۹۴, ۰۷:۳۹ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۲۱ تیر ۱۳۹۴ ۰۷:۰۹ ب.ظ)gogooli نوشته شده توسط:  چرا بعضی از رتبه های برتر که کلاس رفتن جز منابعشون نمی گن کلاس کنکور هم رفتن؟! من یکی شون رو می شناسم می دونم رفته بود...

شاید از کلاسی ک رفتن راضی نبودن و تاثیر کلاس توی موفقیتشون چشمگیر نبوده

منتظر فردای خیالی نباش...
سهمت را از شادی های زندگی امروز بگیر...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: gogooli
ارسال: #۲۲۱۶۴
۲۱ تیر ۱۳۹۴, ۰۸:۳۰ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۲۱ تیر ۱۳۹۴ ۰۷:۰۹ ب.ظ)gogooli نوشته شده توسط:  چرا بعضی از رتبه های برتر که کلاس رفتن جز منابعشون نمی گن کلاس کنکور هم رفتن؟! من یکی شون رو می شناسم می دونم رفته بود...
شما زیاد نگران این موضوع نباشید.
تقریبا" همه رتبه های تک رقمی کلاس نرفتند ولی بدلایلی که خودتون میدونید میگن رفتیم فلان موسسه . یا درکنکور آزمایشی شرکت نکرده اند یا در کنکور آزمایشی یه موسسه دیگه بوده اند ولی ممیگن رفتیم همون موسسه ای که اینجا تبلیغ میکنه.
من موردهاش را میتونم لیست کنم تو این دوسه سال اخیر . فقط تو کامپیوتر و آی تی همه مشمول این قاعده بوده اند.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: gogooli
ارسال: #۲۲۱۶۵
۲۱ تیر ۱۳۹۴, ۰۹:۱۵ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
حالم خیلی گرفته دیگه حوصله انجام هیچ کاری رو ندارم!
انگیزه ای واسه ادامه زندگی ندارم... .
کی این روزای سخت میگذرن...):
واسم دعا کنید خیلی محتاج دعاتون هستم*
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: **sara** , vesta , kora , Bahar_HS , salam5 , Menrva
ارسال: #۲۲۱۶۶
۲۱ تیر ۱۳۹۴, ۰۹:۱۶ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۲۱ تیر ۱۳۹۴ ۰۹:۱۵ ب.ظ)sa_ra نوشته شده توسط:  حالم خیلی گرفته دیگه حوصله انجام هیچ کاری رو ندارم!
انگیزه ای واسه ادامه زندگی ندارم... .
کی این روزای سخت میگذرن...):
واسم دعا کنید خیلی محتاج دعاتون هستم*

اووووووووهBig Grin
آسمون ب زمین اومده؟Dodgy

منتظر فردای خیالی نباش...
سهمت را از شادی های زندگی امروز بگیر...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۲۲۱۶۷
۲۱ تیر ۱۳۹۴, ۱۰:۵۸ ب.ظ
Rainbow RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
دکترا نمیخوانم

به قلم مهندس شعبانعلی

از سال ۸۰ که مدرک لیسانسم را با معدلی بالا، از دانشگاه صنعتی شریف گرفتم تا سال ۱۳۸۴ باید دائماً جواب دوستانم را میدادم که چرا فوق لیسانس نمیگیری. دو باری هم کنکور شرکت کردم و با رتبه خوب در دانشگاه خودم قبول شدم اما نرفتم. سال ۸۶ که مدرک کارشناسی ارشد را از دانشگاه شریف گرفتم (با رتبه و معدل بالا) باز امروز، دوستان زیادی می پرسند که چرا ادامه تحصیل نمیدهی و دکترا نمیگیری…
پراکنده در جاهای مختلف جواب داده ام. اما گفتم یک پاسخ تفصیلی اینجا بنویسم…

مقدمه اول:
یک واقعیت وجود دارد. نباید نظام آموزشی، به مسیر رشد و پرورش ما جهت بدهد، این ما هستیم که مسیر رشد خود را انتخاب و ترسیم میکنیم.
شاید سالها بعد، علاوه بر دکترا و پست دکترا، پست پست دکترا، پست پست پست دکترا و … هم در دانشگاه ها شکل گرفت. یعنی ما دیگر باید زندگی خود را تعطیل کنیم و تا دم مرگ به در دانشگاهها دخیل ببندیم؟
هر درجه تحصیلی معنا و مفهوم و کارکردی دارد.
اجازه بدهید که اول در مورد کارشناسی بگوییم. خود کارشناسی یکی از ترجمه های غلط و طنز آمیز است. کارشناس کسی است که سالها تخصص و تجربه دارد. ما هر کسی که چهار سال در دانشگاه میچرخد و غذای ارزان میخورد و روی صندلی های سفت دانشگاه، مینشیند و اس ام اس بازی میکند و با تقلب در پایان ترم نمره ای می آورد، کارشناس مینامیم!
لیسانس واژه متفاوتی است. لیسانس یعنی مجوز. چیزی مثل جواز کسب!
من وقتی لیسانس مهندسی مکانیک گرفتم، یعنی میتوانم و مجازم با این دانش، امرار معاش کرده و حق دارم در مورد آن حوزه، تا حد دانشم اظهار نظر کنم.
من باید چند سال در آن حوزه کار کنم تا به یک «کارشناس» به معنای واقعی کلمه تبدیل شوم. به همین دلیل، در عمده کشورهای دنیا، مردم رشته لیسانس خود را با نگرشی به بازار کار و نیازهای روز جامعه، انتخاب می کنند.
فوق لیسانس یا کارشناسی ارشد، برای کسانی است که میخواهند در یک حوزه خاص عمیقتر شوند. عموماً وقتی معنی پیدا میکند که کسی لیسانس خوانده و مدتی در آن حوزه کار کرده و سپس تصمیم میگیرد به دانش خودش در آن حوزه عمق دهد.
مثلاً من مکانیک خوانده ام، سالها در صنعت کار میکنم، میبینم حوزه کنترل و اتوماسیون حوزه جذابی است که دانش من در آن محدود است. به دانشگاه برمیگردم تا دانش خودم را در آن حوزه خاص ارتقاء دهم. طبیعی است کسی میتواند این مقطع را به پایان ببرد که معلومات خود را در حوزه ای با رعایت روش شناسی علمی، به نتایجی کاربردی تبدیل کرده و گزارشی از این فعالیت (تحت عنوان تز یا مقاله) ارائه نماید.
دکترا برای کسانی است که رسالت خود را تولید علم و پیشبرد مرز دانش جهان در یک حوزه تخصصی می دانند.

مقدمه دوم:
اما در ایران تعریف متفاوتی در ذهن مردم است. همه فکر میکنند تا جایی که وقت و استعداد دارند باید این مقاطع را درست یکی پس از دیگری ادامه دهند!
کارکرد اصلی هم، نه دغدغه توسعه دانش و مهارت فردی است و نه پیشرفت علم. عمدتاً یک عنوان است.
این را از اینجا میفهمم که میبینم برخی دوستانم در دوره دکترا، درد دل میکنند که باید هر هفته یک مقاله بخوانند! این خود نشان میدهد که مقاله خواندن، یک «درد» است نه «غذایی برای یک روح گرسنه علم».

اما حالا دلایل من:
- ما در شرایط امروز کشور، در عمده رشته ها – نمیگویم همه. میگویم عمده – مصرف کننده دانش تولیدی جهان هستیم یا اگر هم نیستیم بی دلیل دست به تولید دانش زده ایم (فقط برای حفظ پرستیژ کشور و رتبه های علمی). ما هنوز یک مصرف کننده صحیح هم نیستیم. به همین دلیل مدرک کارشناسی هم، زیادتر از نیازمان است.
شاید به همین دلیل مسئولان امر، ده ها واحد درس عمومی را به مجموعه دروس دانشگاهی افزوده اند تا این چهار سال به هر حال به شکلی پر شود!
من کارخانه های بنز و بی ام و و برخی از برترین صنایع دنیا را از نزدیک میشناسم و بارها بازدید کرده ام. مرکز طراحی آنها پر از کسانی است که لیسانس (یا به قول آنها دیپلم مهندسی) دارند و یکی دو نفر دکتر هم برا ی پرستیژ به مدیریت برخی واحدها منصوب شده اند. من نمیفهمم اگر تولید بنز با لیسانس ممکن است چرا داشتن انبوهی فوق لیسانس و دکترا، به مونتاژ پژو منجر شده است!

هان مشو نومید چون واقف نه‌ای از سر غیب
باشد اندر پرده ، بازی‌های پنهان غم مخور
-------------------------------------------------
۹۹ درصد از مواردی که نگرانشان هستید هرگز اتفاق نخواهند افتاد.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: shayesteNEY , vesta , diligent , kora , azad_ahmadi , **sara** , Bahar_HS , Pure Liveliness , gogooli , alim93
ارسال: #۲۲۱۶۸
۲۲ تیر ۱۳۹۴, ۱۲:۱۲ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
من عاشقه اینم دکتری بگبرم چون مادرشوهرم کلی ذوق میکنه و جاری جان از حسودی بووووووووووووووووووووووووم میترکه...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Bahar_HS
ارسال: #۲۲۱۶۹
۲۲ تیر ۱۳۹۴, ۱۲:۱۳ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
آدم‌ها
عطرشان را با خودشان می آورند
جا می گذارند
و می روند‌‌ !
آدم‌ها
یک روز می آیند و روز دیگر می روند
ولی ..
در خواب‌هایمان می مانند‌ !
آدم‌ها
یک روز می آیند و روز دیگر می روند
ولی ..
دیروز را با خود نمی برند‌‌ !
آدم‌ها
می آیند
خاطره‌هایشان را جا می گذارند
و می روند‌‌ !
آدم‌ها
روزی می آیند
تمام برگ‌های تقویم بهار می شود
روزی می روند
و چهار فصل پاییز را
با خود نمی برند‌‌ !
آدم‌ها
وقتی می آیند
موسیقی شان را هم با خودشان می آورند
ولی وقتی می روند
با خود نمی برند‌‌ !
آدم‌ها
می آیند
و می روند
ولی
در دلتنگی هایمان‌‌ ..
شعرهایمان‌‌ ..
رویاهای خیس شبانه‌‌مان .. می مانند‌‌‌ !
جا نگذارید !
هر چه را که روزی می آورید را با خودتان ببرید‌ !
وقتی که می روید
دیگر
به خواب و خاطره‌‌‌ی آدم برنگردید ...

از آیینه بپرس نام نجات دهنده ات را ...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: diligent , vesta , انرژی مثبت , Bahar_HS , dr.a_AI , kader , shayesteNEY , Pure Liveliness , gogooli , Menrva , MajidManesht2012
ارسال: #۲۲۱۷۰
۲۲ تیر ۱۳۹۴, ۰۱:۰۳ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
روز تولدت نزدیک و نزدیکتر میشود
و من دورتر و دورتر
امسال هدیه من به تو..نبودنم کنار توست
تولدت خیلی مبارک

منتظر فردای خیالی نباش...
سهمت را از شادی های زندگی امروز بگیر...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: shayesteNEY , 10:30 , vesta , diligent , kader , Pure Liveliness , khordad.girl , RASPINA


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  اگر بیش از سه سال از عضویت شما در مانشت میگذرد:بگویید کجایید و چه میکنید؟ Fardad-A ۸۳ ۶۰,۹۳۴ ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۵۰ ق.ظ
آخرین ارسال: clint
  ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج (هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) morweb ۲,۶۹۵ ۷۶۷,۵۴۲ ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ ۰۷:۴۴ ب.ظ
آخرین ارسال: gogooli
  انخاب مسیر آینده ؟ آینده دکترا چه خواهد شد ؟ shivap ۱۰ ۱۱,۵۲۱ ۰۲ آذر ۱۳۹۸ ۱۲:۳۶ ق.ظ
آخرین ارسال: WILL
  سلام،امروز حال ات چطوره؟ حس امروزت را بگو. فرید ۹۰۷ ۲۷۳,۵۰۹ ۲۰ مهر ۱۳۹۴ ۰۳:۲۳ ب.ظ
آخرین ارسال: Bache Mosbat
  اگر داده ها در هر بار به طور مساوی تقسیم شود حداکثر عمق درختی log n خواهد شد؟ post98 ۱ ۳,۴۷۰ ۱۸ بهمن ۱۳۹۳ ۰۹:۲۴ ب.ظ
آخرین ارسال: ahrmb
  اینترنت در آینده ناپدید خواهد شد hnarghani ۰ ۳,۵۷۰ ۰۷ بهمن ۱۳۹۳ ۰۱:۰۴ ب.ظ
آخرین ارسال: hnarghani
  اختلالی که زندگی شما را نابود خواهد کردشک و بدبینی ناشی از اختلال شخصیت پارانویید( morweb ۰ ۳,۵۸۳ ۲۴ تیر ۱۳۹۳ ۰۵:۳۴ ق.ظ
آخرین ارسال: morweb
  تعداد سوالات دروس تخصصی کامپیوتر تغییر خواهد کرد؟؟؟ Denize ۱۸ ۱۹,۷۳۲ ۱۷ آبان ۱۳۹۲ ۱۲:۰۳ ب.ظ
آخرین ارسال: shovaliehsiah
Question لطفا تجربیات خود را در مورد نوشتن سمینار و پایان نامه بگویید Potential ۲۴ ۲۲,۸۹۹ ۲۸ مرداد ۱۳۹۲ ۱۱:۴۲ ب.ظ
آخرین ارسال: انرژی مثبت
  یک موضوع جدّی که اگه دقت نکنیم، مایه‌ی سرافکندگی ما در قیامت خواهد بود silver_0255 ۸ ۸,۳۵۵ ۲۸ خرداد ۱۳۹۲ ۱۰:۳۰ ق.ظ
آخرین ارسال: silver_0255

پرش به انجمن:

Can I see some ID?

به خاطر سپاری رمز Cancel

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. رمزت رو فراموش کردی؟ اینجا به یادت میاریم! close

رمزت رو فراموش کردی؟

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. close