اولینباری که رفتم دنبال کار...
![Smile Smile](images/smilies/smile.gif)
امروز رفته بودم یجا برای کار یه خانومی اونجا نشسته بود خانوم خوشرویی بود گفتم برای کار اومدمو این حرفا...گفت این فرم رو پرکنید حالا کلی سوااااااالای بیخود بودا تواین فرم اصن یه وضعی!
![Undecided Undecided](images/smilies/undecided.gif)
دیگه کلی منتظرشدم تا رئیس بیاد برای مصاحبه تشریفشون رو اوردن یه پیرمردی بود بایه تی شرت زرد ازین کلاهای لبه دار تیپش باحال بود
![Big Grin Big Grin](images/smilies/biggrin.gif)
، فرمی که پرکرده بودم یه نگاهی بهش انداخت وگفتم اینم مقالهام واختراعاتم و چندین تا سوال پرسید
![Dodgy Dodgy](images/smilies/dodgy.gif)
و یه چیزی نوشت توی اون فرم... گفت: این فرم رو بدین به خانوم... اون خانومه گفت:منتظرباشین تا بهتون بگم...
بعدش اون خانومه اومد گفت: این مدارک رو بیارین شما از فردا میتونین شروع به کارکنین منم خوشحااااااااال
![Rolleyes Rolleyes](images/smilies/rolleyes.gif)
گفتم واقعا ازفردا؟ گفت:بله
گفتم:فردا کدوم قسمت باید برم گفت: مونتاژ یه مانتوی اضافی هم باخودتون بیارین که وقتی کثیف شد عوض کنید فردا حتما ۷ اینجا باشید ساعت ۷ شروع به کاره تا ۶ عصر..
![Exclamation Exclamation](images/smilies/exclamation.gif)
ینی مونده بودم!!!...!!!!
![Exclamation Exclamation](images/smilies/exclamation.gif)
همینجور نگاش کردم...گفتم ممنون خدافظ...