انجمنصفحه اولجستجوی انجمن

[diligent]

(۱۹ بهمن ۱۳۹۲ ۰۲:۳۲ ب.ظ)Snow White نوشته شده توسط:  فردا حتما ۷ اینجا باشید ساعت ۷ شروع به کاره تا ۶ عصر..
ینی مونده بودم!!!...!!!!همینجور نگاش کردم...گفتم ممنون خدافظ...

۷ تا ۶ عصر؟؟؟؟؟؟؟ چه خبره؟؟؟؟؟ دیگه واسه آدم جون نمیمونه که..... بیمه و مزایا هم داره؟

[Menrva]

(۱۹ بهمن ۱۳۹۲ ۰۲:۴۵ ب.ظ)diligent نوشته شده توسط:  

(19 بهمن ۱۳۹۲ ۰۲:۳۲ ب.ظ)Snow White نوشته شده توسط:  فردا حتما ۷ اینجا باشید ساعت ۷ شروع به کاره تا ۶ عصر..
ینی مونده بودم!!!...!!!!همینجور نگاش کردم...گفتم ممنون خدافظ...

۷ تا ۶ عصر؟؟؟؟؟؟؟ چه خبره؟؟؟؟؟ دیگه واسه آدم جون نمیمونه که..... بیمه و مزایا هم داره؟

تازه گفت بعضی موقعام تا ۷!!!!!!،بله بیمه هم میکنن اما از حقوقت کم میکنن تازه قبلش خوشحال که سرویس هم داره نگو پول سرویش هم ازحقوقت کم میشه و همچنین پول ناهار!!! حقوق با اضافه کاری که اومدن در همه روزهای تعطیل و پنچشنبه هاس وهرموقع که بگن باید بیای و بمونی بیشترمیشه که تاثیرزیادی نداره، خداروشکر که محتاج نیستم.
دوست دارم فردا برم محیطش رو ببینم چجوریه

[diligent]

(۱۹ بهمن ۱۳۹۲ ۰۲:۵۵ ب.ظ)Snow White نوشته شده توسط:  دوست دارم فردا برم محیطش رو ببینم چجوریه

موفق باشین.. ان شالله کارتون به خیر و خوشی و سلامتی باشه و حقوقتون هم برکت داشته باشه :-)

[Menrva]

(۱۹ بهمن ۱۳۹۲ ۰۳:۴۹ ب.ظ)diligent نوشته شده توسط:  

(19 بهمن ۱۳۹۲ ۰۲:۵۵ ب.ظ)Snow White نوشته شده توسط:  دوست دارم فردا برم محیطش رو ببینم چجوریه

موفق باشین.. ان شالله کارتون به خیر و خوشی و سلامتی باشه و حقوقتون هم برکت داشته باشه :-)

منکه قصد رفتن به اینکارو ندارم فقط میرم محیطش رو ببینم همینجوری،ناشکری کرده بودم خدامیخواست بهم نشون بده ببین بعضی از آدما چطور زندگی میکنن..شرمنده ی خدا هستم خداجونم بازم ببخش، کار مونتاژ کارش کارگری هست کارای بسته بندی قطعات ماشین وایناس..( البته شغل کارگری شغل شریفی هست وقابل احترام، اما برای من مناسب نیست) نمیدونم رئیسش باخودش چی فکرکرده بود که منو گذاشت قسمت مونتاژ با اینکه دید اون فرم ورزومه و مدارکم رو همه طرح های پژوهشیم تحقیقاتم و اختراع ومقالهام همه ی همه کشکککککککک واقعا یجورایی ناامیدشدم داغونم ،بعد میگن چرا جوونا افسرده میشن جوونا فلان بهمان، برای کارکردن فقط و فقط باید پارتی داشت همین و بس...
اصن آقاااا خوشبحاااااااااااااال هرکی که پارتی و آشنا دارههههه نوش جونشون..

[sahar121]

به نظرم نباید بری. خوب وقتی میدونی کارش چیه چه لزومی داره که بری. !!با رفتنت اعتماد به نفس اون آقائه و امثال اون آقا رو زیاد میکنی و پر رو میشه و ادعاش بیشتر میشه که میتونه از هر کسی هر کاری رو بخواد و طرف بی چون و چرا بدون هیچ قانونی قبول کنه

[Menrva]

(۱۹ بهمن ۱۳۹۲ ۰۹:۲۹ ب.ظ)sahar121 نوشته شده توسط:  به نظرم نباید بری. خوب وقتی میدونی کارش چیه چه لزومی داره که بری. !!با رفتنت اعتماد به نفس اون آقائه و امثال اون آقا رو زیاد میکنی و پر رو میشه و ادعاش بیشتر میشه که میتونه از هر کسی هر کاری رو بخواد و طرف بی چون و چرا بدون هیچ قانونی قبول کنه

آره راس میگی گل گفتی حق باشماس به این موضوع فکرنکرده بودم خیلی میسی از نظرت :-*

[fulgent]

چقدر من باید این روزها از این جمله درس بگیرم! :
از اینکه دیگران را به خود و افکار خود دعوت کنید، چه مستقیم چه غیرمستقیم‌ پرهیز کنید.

[blackhalo1989]

اینجور که بوش میاد یه عمل جراحی در پیشه.

[nina69]

بدشانسی یعنی اینکه
مهلت ثبت نام دانشگاه ازاد تموم شه
و شرایطی پیش بیاد که تو تصمیم بگیری ثبت نام کنی
کاش دوباره تمدید می شد خداااااااااااااااااااااااااااااااااا

[Breeze]

بچه ها برام دعا کنید .. دارم میرم سلاخ خونه
دعا کنید صحیح و سالم و عاقبت به خیر برگردم

ای خدا کمک کن اینبار دیگه تموم شه ...

[elham_sh219]

من شکوفایی گلهای امیدم را در رویاها میبینم، و ندایی که به من می گوید : " گرچه شب تاریک است دل قوی دار سحر نزدیک است. "

[انرژی مثبت]

(۲۰ بهمن ۱۳۹۲ ۰۱:۴۵ ق.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط:  اینجور که بوش میاد یه عمل جراحی در پیشه.

خدا نکنه! ان شالله که موردی نباشه و اگر هم چیزی هست هر چه زودرت بهبود و سلامتیتون برگرده.

[ماهسان لیما]

آخه آدم ی سیب ارزششو داشت به این همه.....................................؟!.......................

[mhd3]

بخاطر پروردگارت صبر کن...

[good-wishes]

(۲۰ بهمن ۱۳۹۲ ۱۰:۰۷ ق.ظ)vesta نوشته شده توسط:  انقدر سر پایان نامه اذیتم کردن، الان که یه موضوع جدید دارم نمیتونم کار کنم، یه ترسی نشسته تو وجودم
هیچی هم منبع فارسی ندارم ازش، سر خوندن منابع لاتین هم انقدر سرعتم کمه(در حد لاک پشت) که بیشتر استرس میگیرم و رهاش میکنم
نمیدونم با این حسم چیکار کنم و چطوری پیش برم من باید کار کنم، اما چطوری!؟

یادمونه چقدر اذیت شدید . انشاا... که این خودش بنای خیری باشه براتون
به خدا توکل کنید و اینطوری به این موضوع نگاه کنید که شما دارید راه دانشجوهای بعدی که میخوان اون موضوع رو با وجود منابع فارسی کم ادامه بدن باز میکنید .
حس قشنگیه وقتی که بخواهی کاری کنی که میدونی بعدها به درد کسی ممکنه بخوره و خودت جزو اولین ها هستی

راستی منم آدم برفیم رو ساختم . البته اون روزی که شما گفتید نه ولی بالاخره با خودم کنار اومدم و دیروز ساختمش. عکسش رو هم تو مانشت گذاشتم.
فکر میکردم کودک درونم دیگه مرده اما مثل اینکه هنوز زنده هست : )
خدا رو شکر