ببخشید که خیلی دیر و طولانی شد ، ۲-۳ روزی وقتم رو گرفت ولی اینم شیرینی من به مانشت و بچه‌های گلش .
ممکنه خیلی اشکال تایپی یا مفهومی داشته باشه . به خوبی خودتون ببخشید .
۱ - اگه مایلید خودتون را معرفی کنید(نام و نام خانوادگی) و بگید متولد چه سالی هستید و اهل کدام شهرید؟ رتبه و رشته و گرایشتون را هم بفرمایید.
به نام خدا . سید سعید حاجی سید جوادی هستم ، متولد ۶۸ ،ساکن تهران ، رتبه ۱ رشته علوم کامپیوتر ۹۱
۲- در چه رشته ای کارشناسی گرفتید؟ تمام شده یا در حال تحصیل هستید؟آیا کارشناسی پیوسته خوندید یا کاردانی و بعد کارشناسی؟
کارشناسی پیوسته علوم کامپیوتر ، فقط دفاع از پروژه ام مونده تا تموم بشه .
۳- با اجازه تون برگردیم به دوران نوجوانی و حتی کودکی ،چی شد که اومدین کارشناسی این رشته؟ چطوری وارد دوره کارشناسی شدین؟ یعنی با علاقه و شناخت این رشته را انتخاب کردین یا انتخابتون اول دانشگاه بود بعد رشته؟
شاید بهتره برگردیم به دوران دایناسورها !
. من از کوچیکی به کار با کامپیوتر و سر و کله زدن باهاش علاقه داشتم و بدم نمیومد دوران دانشگاهیمو تو این رشته بگذرونم ولی مشوق اصلی من دایی‌ام بود که خودش دکترا IT داره (لیسانس و فوق لیسانس شریف ، دکترای Hartford آمریکا) که منو متقاعد کرد که با رتبه نه چندان خوب کارشناسیم دانشگاه‌های خوب تهران رو به رشته‌های مهندسی دانشگاه‌های معمولی ترجیح بدم . انتخابی که واقعاً به نفعم تموم شد . اینجا تونستم بهترین دوستامو تو رشته‌های تاپ مهندسی کشور از جمله مهندسی نرم افزار پیدا کنم ، سر کلاس هاشون حاضر بشم ، به اساتید خوب ، منابع به روز و معتبر ، کلاس های فوق برنامه مفید و ... دسترسی پیدا کنم که باعث شد موقعیت‌های علمی و شغلی بهتری جلو راهم قرار بگیره.
۴- کدام دانشگاه کاردانی و کارشناسی را تحصیل کردین؟
دانشگاه صنعتی امیرکبیر.
۵- در کارشناسی چطور دانشجویی بودید؟ از اونا که همیشه نمره خوبه کلاسند؟یا معمولی بودید؟ یا درسها را بر اساس علاقه میخوندید نه بخاط معدل یعنی از یک درس خوشتون میومد خوب میخوندین و بیست میگرفتین و یکی را دوست نداشتید فقط پاسش میکردید؟
معمولی ، شایدم معمولی رو به پایین . من ریاضی ۱ و ریاضی ۲ رو مجموعاً ۳ بار افتادم
ولی به جاش تو بعضی درسای اصلی رشته مون جز بهترین نمره‌های کلاس بودم و نمره‌های پایین درسای دیگه رو اینجوری جبران میکردم . به درسایی که علاقه داشتم بیشتر متاثر از استاد و نحوه تدریس خوب اون بوده . به معدل هم خیلی کم فکر میکردم . ولی نذاشتم مشروط بشم.
همیشه هم سعی میکردم پروژه‌های برنامه نویسی و عملی درسام رو بخوبی انجام بدم.
۶- از کی به کنکور ارشد فکر کردید؟اصلا" ادامه تحصیل از ابتدای ورود به دانشگاه ، تو برنامه تحصیلی تون بود یا نه؟
بچه‌هایی که تو دانشگاه‌های شریف و امیرکبیر و... درس میخونن معمولاً دو دسته میشن . یه دسته مثل خیلی از دوستام برای کارشناسی ارشد میپرن اونور ! بقیه هم به فکر گرفتنه ارشدن تا برای دکترا بپرن اونور ! البته نه همه دسته اول میتونن برن ، و نه همه دسته دوم میتونن ارشد قبول بشن . از لحاظ انگیزه‌ای وقتی توی چنین دانشگاه‌هایی قبول میشی دوست داری از موقعیتی که داری استفاده بیشتری ببری و اونو راحت ول نکنی . در مورد رفتن که دیر به خودم اومدم ، ولی در مورد ارشد فکرش همیشه بود ، اصلاً انگار مثل یه درس که باید پاسش کنم .
۷- آیا وقتی تصمیم گرفتید ارشد شرکت کنید همین رشته میخواستید امتحان بدید یا گرایش دیگری ولی بعدا" وقتی به برنامه ریزی رسیدین نظرتون این رشته و گرایش شد؟
سوال خوبیه . مثل اکثر بچه‌های رشته علوم کامپیوتر که لقب مهندس رو قسمت گم شده خودشون میدونن ، اول تصمیم داشتم که ابتدا درسای علوم رو بخونم و بعد برم سراغ مابقیه درسای گرایش هوش . اصطلاحاً یک تیر و دو نشون .(البته دلیل غیر درسی دیگری هم داشت که توضیحش غیر ضروریه) ولی از اونجایی که نمیخواستم و نتونستم خودم رو هلاک کنم و صرفاً گرفتن مدرک ارشد برام کافی بود ، تمرکزم رو روی کنکور علوم گذاشتم که رشته خودمه و قبولیش ساده تره .
در طول دوران مطالعه حتی درس مدار منطقی رو هم کامل خوندم ولی دیدم که اگه بخوام به هردو برسم ، به هیچ کدوم نخواهم رسید ، برای همین ماههای آخر فقط به کنکور علوم فکر میکردم.
۸- میشه درصدها تون را در هر درس بگید. اگه بیش از یک رشته هم کنکور دادین هر دو را بگید.
زبان عمومی و تخصصی : ۶۸/۸۹
دروس پایه : ۴۴/۷۹
ریاضیات گسسته : ۶۶/۶۷
ساختمان داده‌ها و الگوریتم‌ها : ۴۴/۴۴
اصول سیستم‌های کامپیوتری : ۶۲/۲۲
نظریه اتوماتا و زبان‌ها : ۴۶/۶۷
آنالیز عددی : ۴۲/۸۶
معدل موثر : ۱۵/۶۴
۸- آیا سال اولی بود که کنکور می دادید؟ اگه المپیادشرکت کردید یا سال دوم یا سوم یا ... هست که برای ارشد امتحان میدید بفرمایید.
بله . بعد از کنکور کارشناسی (به جز دو کنکور آزمایشی) اولین بار بود که آزمون سراسری میدادم.
۹- بنظرتون چقدر درس خوندن تو دانشگاهی که شما درس خوندین برای پایان ترم و برای کنکور با هم تفاوت داره یا شبیه هست به بیان دیگه بنظرتون تو دانشگاه شما بچه های موفق در تحصیل کارشناسی شانس بیشتری واسه ازمون ارشد دارن یا نه اصلا" این دو نوع درس خوندن متفاوت را می طلبه؟
چه خوب شد اشاره کردید ولی احساس میکنم این دو سال یک منظور رو نمی‌رسونن . جواب هر دو سوال یکم مفصله .
خوب مثل هر دانشگاه دیگه جنس سوالات میان ترم و پایانی با جنس سوالات کنکور خیلی متفاوته . اما شاید سختگیری که ممکنه تو طرح سوالات ، پروژه‌های برنامه نویسی ، فضای رقابتی که توی بعضی از درسا باشه که اونم باز برمیگرده به نحوه تدریس و ارزیابی استاد از دانشجوهاش ، سواد علمی بچه‌ها رو زیاد کنه . اما نه خیلی زیاد. اکثر بچه‌هایی که درسا رو با جدیت میخونن ، پروژه‌ها رو تحویل میدن و ... پاشون به کنکور باز نمیشه و یا ارشد مستقیم میشن یا میرن اونطرف . کسایی مثل من که درسا رو شب امتحانی میخوندن و تمرینا رو از دوستان و حل المسائل و ... حل میکنن مجبورن کنکور بدن که اون سواد علمی که گفتم، مشمول حالشون نمیشه . باور کنیـــد . چون خیلی‌ها به من اینو گفتن و خیلی‌ها اینطوری فکر میکنن باید این سوتفاهم رو رفع کنم . به خدا من یا بچه‌های این دانشگاه‌ها شاخ بالا سرمون نداریم . بدتر از شما ها درسا رو پاس کردیم .
بیشتر درسام رو با استادای کم سواد و فسیل گذروندم که شاید یک جمله از تدریسشون هم به یادم نمونده . جزوه‌شون فردای امتحان گم و گور میکردیم و همونطور که گفتم شب امتحان از صفر ، شروع به خوندن درس برای پاس کردن میکردم.
فقط تنها چیزی که از دانشگاه برای کنکور به دردم خورد ، اعتماد به نفسی بود که قبولی ارشد را حق خودم میدونستم . چرا منی که اینجا درس میخونم باید به کمتر از این قانع بشم؟ قبول شدن برام پیروزی خاصی نبود . به جاش این رتبه خوب نیاوردن بود که برام شکست قطعی محسوب میشد. همین . نه درسخون بودم ، نه استادا شاخ بودن ، نه اصلا سرکلاسا میرفتیم ، نه اگه میرفتیم گوش میدادم
، نه تمریناشونو حل میکردیم . راستش وقتی شور و اشتیاق شما رو میبینم که دوست دارید تو این دانشگاه‌ها درس میخوندید عذاب وجدان میگیرم که جای یکی دیگه رو گرفتم . البته داغونتر از من هم فراوونه‌ها.
راستش ما از بچه‌هایی که دانشگاه‌های به ظاهر پایین تر درس میخونن بیشتر میترسیدیم تا از خودمون. (البته امسال فقط ۳ نفر از ما برای کنکور میخوندیم) چون اونا فکر میکنن که یه چیزی از ما کمتر دارن (که اشتباه فکر میکنن) و سعی میکنن اونو جبران کنن ، پس هم انگیزه و هم پشت کار بیشتری به خرج میدن .
من حتی جز یک نفر که ماههای آخر باهاش آشنا شدم با بچه‌های ارشدمون صحبت نکردم (که البته اون هم تغییری در برنامه من نداد فقط درصداش برام مهم بود). اینکه چی خوندن و چجوری خوندن و ... . منم مثل شما اومدم مانشت و چندتا کارنامه و مصاحبه و کتابای مناسب رو پیدا کردم و طبق اون شروع کردم.
۱۰
- از کی دقیقا" برای کنکور ارشد برنامه مطالعاتی گذاشتید ، از کی شروع کردید،آیا سر همون وقتی که در برنامه پیش بینی کرده بودین شروع کردین؟ برنامه تون چند ماهه بود؟ آیا وقفه ای هم پیش اومدمثلا" اتفاقی چیزی که مجبور شید برنامه را عوض کنید؟
از وسطای تابستون دوست داشتم شروع کنم که کارآموزی بودم و یک کلمه هم نخوندم . ۲ هفته آخر شهریور متوسط روزی ۲ ساعت یواش یواش میخوندم . ترم که شروع شد (۱۳ واحد درس داشتم ) و درگیر انتخاب پروژه کارشناسی و اسکان خوابگاه و ... شدم وقت خیلی کمی برام موند . توی مهر هم متوسط۳-۴ ساعت در روز میخوندم (یه روز هیچی ، یه روز ۷ ساعت مثلاً) . از اونجاییکه درسی مثل مدیریت و شبیه سازی داشتم که همش نیاز به کار میدانی و پروژه‌ای بود خیلی وقتم رو سر اونا از دست دادم . (جز نظریه محاسبات ، درسی که با کنکور در ارتباط باشه هم نداشتم که به دردم بخوره ) . ولی برای من اصل کنکور بود . نمیذاشتم وقتی ازم خالی بمونه و مشغول به خوندن میشدم. اتفاق بزرگ و نابود کننده خدا رو شکر نیفتاد و تا آخرین روز برنامه مو کنترل میکردم. ماه آخر که مهمترین روزای درس خوندنه متوسط۷ ساعت میخوندم . اما شاید بزرگترین اتفاق غیر قابل مهار توی اون دوران سخت ارتباط پیچیده عاطفی با یه شخصی بود که وضعیت روحی و آرامشی منو به شدت دستکاری میکرد . بعضی هفته‌ها انگیزه من رو کاملا صفر میکرد و چندین بارهم تصمیم گرفتم که از کنکور دادن منصرف شم .
اول برای هر دو کنکور علوم و مهندسی وقت کنار گذاشته بودم ولی چون مثل هر برنامه ایده آلی نمیشه بهش رسید ، در اواسط کار تنها به کنکور علوم فکر میکردم ، که چون از اول وقتم رو برای دو کنکور تنظیم کرده بودم ، حذف شدن یکیش باعث شد زمان بیشتری برای خوندن علوم کامپیوتر داشته باشم .
۱۱- برنامه تون ثابت بود یا هر از گاهی تا نزدیکای کنکور اصلاحش کردین ؟ ااگه اصلاح کردین اصلاحات جزئی بود یا کلی؟
هیچ برنامه ای رو نمیشه ثابت نوشت . برنامه من روی کاغذ نبود, ولی کلیاتش رو میدونستم. این طوری بود که میگفتم مثلاً این فصل ۲۰ صفحه درس و ۴۰ تا تست داره و ۲ روز طول میکشه تموم بشه. بقیه فصل‌ها هم به همین نسبت ، پس گسسته رو توی ۱۰ روز تموم میکنم ، به همین نسبت ۳ درس رو توی ۱ ماه . این ۹ تا درس رو توی ۳ ماه . دو ماه هم برای مرور . گسسته ۱۰ روزه تموم نمیشد مثلا میشد ۱۳ روز . پس از زمان مرورم کم میشد . هر درسی تقریبا چند روز بیشتر از برنامه‌ام وقت گرفت ،به دلایل مختلف ، مطلبی رو نمیفهمیدم میرفتم از جاهای دیگه میخوندم یا کاری پیش میومد . این طور شد که بیشتر از ۲۰-۲۵ روز برای مرور وقت نموند. برنامه ریزی من جز به کل بود .
۱۲- بعضی درسها تو آزمون ارشد تاثیر و نمره بیشتری دارن و توجه بیشتری بهشون میشه . شما هم همینکار را کردین؟منظورم توجه به بودجه بندی درسها برای آزمون ارشد هست.
فکر نمیکنم . به این چیزا زیاد فکر نکردم . هدفم این بود که بخونم و یاد بگیرم و چیزی رو جا نذارم . البته حواسم بود به درسی مثل آنالیز عددی یا زبانی که کسی بهشون توجهی نمیکنه ، بی توجه نباشم و مثل بقیه درسا بخونمشون .
۱۳- آیا هنگام برنام ریزی تو ذهنتون بود که مثلا" تو یه درس خاص ضعیفید و تو یه درس قوی و به درسهای مختلف بر این اساس وزن بیشتر یا کمتر بدین؟میشه در مورد درسهای مختلف بگید؟
زبان (۶۸/۸۹)
درصدی که خودم از درس زبان گرفتم ۷۷-۸۲ بوده و به احتمال زیاد اشتباهی یا در ورود گزینه‌ها یا در تصحیحش رخ داده. اگر رتبه بدی میاوردم حتما اعتراض میکردم.
زبان عمومی : از اونجاییکه تو دوران دبیرستان و راهنمایی چند سالی کلاس زبان میرفتم ، انگلیسی‌ام بد نبود . تاثیر این کلاس‌ها بیشتر از اینکه تقویت فوق العاده‌ای باشه ، بیشتر آدم رو با حال و هوای زبان آشنا میکنه و باعث میشه که ترس آدم بریزه . جدا از اون همیشه آهنگ‌های خارجی گوش میکردم و بعضی وقتا Lyric اشونو حفظ میکردم و باهاشون تکرار میکردم .
فیلم دیدن که تفریح شماره اول منه و صدها فیلم با زیرنویس فارسی و انگلیسی دیدم و میبینم ، نه فیلم دیدن انفعالی ، بلکه لغاتا و جمله‌ها رو چک میکنم و اونا رو تو دفترچه ، موبایل یا هرچی که دم دستمه مینویسم تا بعداً مرور کنم . شاید فقط ۲۲۰ قسمت از سریال انیمیشن سیمپسون‌ها با زیرنویس انگلیسی دیده باشم .
بعضی وقتا که تلویزیون چیزی بدرد بخور نداره (۹۰% اوقات) میزنم کانال Press TV و موضوع بحث رو پیگیری میکنم . زیرنویس‌هاشو میخونم و باز لغت‌هایی که بلد نیستم رو مینویسم .
اصلاً هرجا که به لغتی که معنیشو ندونم بربخورم همینکارو میکنم ، مهم نیست کجا باشه ، یه جورایی برای یادگیری زبان حریصم . ربطی به کنکور هم نداره ، خیلی قبل تر از اون اینکارو کردم و بعد از اون هم انجام میدم . به نظر من این کار خیلی خیلی بهتر و موثرتر از روش‌های مسخره‌ای مثل فلش کارته که یه سری لغات بی‌ربط رو همینطوری حفظ میکنن . حتی اگه همه رو هم حفظ کنی باز به دردت نمیخورن چون تو جمله‌های مختلف نشنیدیشون. اما مثلاً من چندتا جمله مشابه رو توی کنکورهای سال قبل تو زیرنویس‌های Press TV دیده بودم.چون بحثاش اجتماعی و سیاسی هست خیلی به درد سوالات زبان عمومی میخوره.
جدا از اون کتاب ۵۰۴ Absolutely Essential Words رو شروع به خوندن کردم که ۷۰% اش رو تموم کردم. شاید حتی یک کلمه هم ازش تو کنکور نیومده باشه ولی ساختار جملات ، اصطلاحات و تاثیر غیر مستقیمی که تو ذهنتون میذاره خیلی مفیده.
آخرین روزهای کنکور هم هر دفترچه سوالی که ماله هر رشته‌ای بود و گیر میاوردم شروع میکردم به زدن و درصد گرفتن . آخرش هم تک تک کلماتی که بلد نبودم رو جدا میکردم توی کاغذ خاصی مینوشتم و اونا رو سریع یاد میگرفتم .
توصیه :
*متاسفانه یا خوشبختانه زبان درسی نیست که تو کوتاه مدت بشه بهش مسلط شد .
*ولی اگه تو تابستون وقت بذارید و کتاب‌های ۵۰۴ و Essential Words for TOEFL رو بخونید خیلی مفیده . (فلش کارت به هیـــچ عنوان توصیه نمیشه)
*توی اوقات بیکاری کانال Press TV (یا کانال های مشابه) رو خیلی توصیه میکنم. به خصوص زیرنویس هاش.
*کنکور وقت زیادی برای فیلم دیدن به قصد تقویت زبان بهت نمیده ولی اگه خواستی اینکارو کنید با زیرنویس انگلیسی ببینید.
*به زبان به چشم یه درس کنکور نگاه نکنید . به چشم یه هنری که هر دانشجویی باید داشته باشه نگاه کنید.
*لغت‌ها رو میتونی تو گوشیت بنویسی که تو تاکسی ، اتوبوس و هرجایی که بیکار بودی بخونیشون.
*صرف بلد بودن کلمات کافی نیست ، ببینید کلمات تو چه جملاتی ظاهر میشن و جایگاهاشون کجاس . شاید برای کلمه "دانستن" ۶-۷ تا لغت بلد باشی ولی هیچ کدوم رو نتونی جای دیگری استفاده کنی . انگلیسی زبان موقعیت‌هاست.
*لغتهای چرت و پرت و کم کاربرد رو فراموش کنید ، فقط اونایی رو که حس میکنید مهمه یاد بگیرید.
*لغتهای جدید رو همراه با نگاه به ریشه و سایر مشتقات اون کلمه یاد بگیرید . مثلاً جایی میبینید نوشته : Apply به دنبالش ، Application ، Applicant ، Applier ، ... روهم یاد بگیرید .
زبان تخصصی : از معدود تاثیرات مثبت دانشگاه که بر کنکورم داشته منابع و مراجع انگلیسی دروس بوده. وقتی درسی رو تقریبا مجبوری از روی کتاب اصلی بخونی و تمریناشو تحویل بدی ناخداگاه به لغات تخصصی رشته‌ات مسلط میشی . البته همه جا کسایی هستن که به دنبال منابع فارسی میرن و البته در آخر خودشون ضرر میکنن . حتی اگه با بهترین رتبه با زبان ضعیف بهترین دانشگاه هم قبول بشی تازه اول سختیه ، چون توی مقطع ارشد تقریبا کمتر درسی رو میتونی به فارسی گیر بیاری و اگه هم بتونی، همیشه از علم روز سال‌ها عقبتری.
توصیه :
* اگر وقت زیادی داری و یا سالهای بعد امتحان کنکور داری از همین الان به سمت کتاب‌های زبان اصلی برو . به خصوص Automata پیتر لینز (به دلیل نثر ساده و روانش) که اصطلاحاتش بهترین منبع طراحی سوال کنکوره (مثل امسال) . اصلاً این درسو پایه رشته علوم کامپیوتر میدونم.
*موقع خوندن متن‌های تخصصی فکر کن که داری یه متن درسی رو برای امتحان می‌خونی ، همون لحظه جاهایی رو که فکر می‌کنی مهم‌تره یا ویژگی های چیزی رو میگه و یا اصطلاحی رو تعریف میکنه رو زیرشون خط بکش . وقتی به سوالا رسیدی به احتمال خیلی زیاد جوابت بین جملاتیه که زیرشون خط کشیدی.
*اگه اشتباه نکنم کتاب گسسته پوران و آمار و احتمال پارسه اصل کلمه انگلیسی لغات اصلی درساشونو نوشتن . راحت از کنارشون رد نشو.
*درکل کتاب مناسبی در این زمینه نمیشناسم جز کتاب‌های درسی .
پایه (۴۴/۷۹)
ریاضی ۱ : ریاضی ۱ بدقلق ترین درس کنکورم بود . از ترسی که ازش داشتم تو تابستون با کتاب تست ریاضی (۱) مسعود نیکوکار نم نم شروع کردم به خوندن و تست زدن . خیلی تستا رو بد میزدم و خیلی کلافه بودم. متن و سوالای هر فصلشو خیلی زود کمتر از ۱ هفته تموم کردم گذاشتم کنار . بقیه کتاب بانک تست کنکورهای سالهای قبل بود.سراغ اونا نرفتم ولی میدونستم که چیزی یاد نگرفتم . توی آبان که شروع اصلی درس خوندنم بود باز با ریاضی ۱ شروع کردم اما اینبار با کتاب چاپ قدیم آقاسی (چاپ قدیم تک جلدی و چاپ جدید دو جلد که یکی درس و آزمون و دیگری بانک تست) که بیش از حد خوب و مفصله. خیلی اساسی و پایه‌ای درس میده و نکته دارترین و پرملات ترین سوالات کنکور رو برای مثال استفاده میکنه. تموم کردنش خیلی زمان زیادی ازم گرفت (اصولاً بچه‌های MBA این کتاب رو میخونن) ۱ ماه مونده بود به کنکور که چندتا تست ریاضی ۱ دیدم فهمیدم هیچی یادم نمونده ! درسی رو که زمان خیلی زیادی رو صرفش کرده بودم فراموش شده بود و باز نشستم از ابتدا شروع کردم به خوندن و حل کردن مثال‌هاش. یکبار دیگه هم نزدیک کنکور مجبور شدم که مرورش کنم تا فراموش نشه . بعد از اون تستای سال های گذشته کنکورهای مختلف رو زدم که دیدم ساده تر از اون چیزیه که من کار کردم ، "چون که ۱۰۰ آید ۹۰ هم پیشه ماست" اما ارزشش رو داشت چون ۴-۵ تست از ۸ تست ریاضی ۱ رو درست جواب دادم. تستایی که با ضریب ۶ تاثیر خیلی زیادی رو رتبه داره.
توصیه :
* یکی از این دو کتاب پوران پژوهش و آقاسی رو اگه وقت خوبی دارید،توصیه میکنم .
*اگه هم وقت کمی دارید از سوالای سالهای قبل رشته‌های مختلف غافل نشید که خیلی تکرار میشن.
ریاضی ۲ : به دلیل کمبود وقت کنار گذاشتم ، تنها درسی که تا آخر به من استرس داد که چرا نرسیدم که بخونمش . از اونجایی که اهل ماست مالیش هم نبودم فقط میخواستم کتاب آقاسی رو بخونم که اصلاً نمیشد . خوب میشد اگه با یک کتاب ساده تر حداقل به یه سطحی میرسیدم که سوالات ساده رو از دست نمیدادم.بعد از کنکور حسابی از اینکه ریاضی ۲ رو کنار گذاشتم راضی بودم چون حتی اگه میخوندم وقتی برای جواب دادن به سوالاش نداشتم و خیلی راحت ازشون رد شدم.
توصیه :
*بازهم تعریف کتابای پوران و آقاسی رو زیاد شنیدم.
*بعضی مباحث این درس خیلی وقت گیر و پیچیده هستن ، اگه وقت ندارید میتونید اونا رو کنار بگذارید.
آمار و احتمال :
کتاب آمار و احتمال مهندسی پارسه رو خوندم . کتاب خیلی خیلی خوبی بود و به صورت طبقه بندی شده و با ظاهری مرتب و شیک که آدم به خوندنش وسوسه میشد . همون برای کنکور کافی و عالیه .
توصیه:
* کتاب آمار پارسه رو گیر بیارید و بخونید . شاید یکم سخت گیرتون بیاد و مجبور بشید برید انقلاب و بگردید ولی حتی شده دست دومش رو هم گیر بیارید .
*قسمت ترکیبیاتش باعث تقویت درس گسسته تون هم میشه.
*آمار و احتمال درس فراریه ، حواستون بهش باشه.
*شاید آسونترین درسی باشه که بتونید توی قسمت پایه (ضریب ۶) تراز خوب جمع کنید . به هیچ وجه کنار نذاریدش.
مبانی کامپیوتر : کار خاصی جز حل کردن و خوندن توضیحات قسمت مبانی آزمونای آزمایشی ام و حل کردن سوالای کنکورای گذشته علوم نکردم.
توصیه : دنبال منبع خاصی برای این درس نباشید . این درس چکیده همه درسای کنکوره و فقط زبان C نیست . شاید هم اصلا C نباشه . هوش ، دقت ، ساختمان داده ، الگوریتم ، معماری و آنالیز و گسسته و ... همه میتونن داخل این قسمت باشن و کنکور امسال اینو ثابت کرد.
توصیه :
*دقت ! دقت ! دقت ! این درس دقت و هوش و تمرکز میطلبه ، اگه تیز باشی بدون حل سوال میتونی ۲ تا گزینه رو رد کنی .
*وقتتونو برای خوندن کتاب یا جزوه C/C++ نذارید .
*توابع بازگشتی و Trace خروجی جز اصلی سوالات این بخشه.به اینا هم برس.
گسسته : ۶۶/۶۷
درسی که تو دانشگاه ناپلئونی پاس کردم . خیلی ساده کتاب پوران رو برداشتم شروع کردم به خوندن ، خیلی عالی و شفاف توضیح داده. تو درسش (جز مبحث گراف) ضعیف بودم و همه چی رو با پوران شروع کردم . هرجا که متوجه نمیشدم به تنها کتاب منبعی که داشتم که اسم نویسنده‌‌اش "اندرسون" بود مراجعه میکردم . البته یه کتاب گسسته نوشته نیکوکار هم داشتم که بدک نبود بعضی وقتا مثال های اونو هم حل میکردم. ولی اصل همون کتاب پوران و تستاش بود . یادمه به مبحث تابع مولد که رسیدم اصلا ندیده بودمش و نمیفهمیدم از کجا اومده و به چه درد میخوره ولی خوب با تمرین و تکرار و مراجعه به مرجع چیزی رو که بلد نبودم رو یادگرفتم و تو کنکور امسال که تابع مولد ترکونده بود، عالی کار کردم و درصد خوبی زدم .
توصیه :
*پوران کافیه ، باور کنید . نرید گریمالدی رو بذارید جلوتون از اول بخونید و همه سوالاشو حل کنید ، یه کتاب حل المسائل هم بخرید کنارش تا جوابا رو چک کنید ! نکنید از این کارا !!! کتاب مرجع . اسمش روشه یعنی برای مراجعه است . وقتتونو حروم نکنید .
* من۳ بار پوران رو خوندم به جای اینکه ۶۰ تا کتاب و ۱۰۰۰ تا تمرین جدید حل کنید همین پوران رو هی مرور کنید ، خیلی بهتره.
ساختمان داده و الگوریتم‌ها (۴۴/۴۴)
درسیه که به ظاهرش میاد آسون باشه ولی خیلی هم اینطور نیست به خصوص سالهای اخیر که جنس سوالاش به شدت عوض شده. به نظر من قسمت الگوریتم‌هاش اونقدر میتونه سخت و غیر استاندارد باشه که کتاب‌ها هم نتونن جواب سنجش رو توجیه کنن . من خودم کتاب ساختمان داده پوران خوندم و روزای آخر مونده به کنکور کتاب الگوریتم هاشو هم یه نگاه انداختم و چندتا موضوعی رو که تو کنکورای گذشته علوم اومده بود رو یاد گرفتم ولی شنیدم کتاب مقسمی بهتره که من تا به حال زیارتش نکردم.
توصیه :
*مقسمی یا پوران پژوهش .
*جان هرکی دوست دارید دست از سر CLRS بردارید . این کتاب رو برای کنکور ننوشتن . توروخدا قدر وقتتون رو بدونید ، اینکه هر منبع سخت و طولانی و مفصل رو بخونید بدین معنی نیست که اون درس رو بهتر میزنید ، حتی اگه هم بزنید ۲ برابرش ضرر میکنید که به درس دیگه نرسیدید و سفید گذاشتیدش .
نظریه زبان‌ها و اتوماتا (۴۶/۶۷) :
درسی که تو دانشگاه با کتاب اصلی پیتر لینز خوب خونده بودم و تقریبا مسلط بودم . برای کنکور کتاب پوران پژوهش رو گرفتم که به هیچ وجه توصیه نمیکنم . پر از اشکالات چاپی و مفهومیه . جدا از اون یکباره دیگه قسمت‌های مهم و تمرینات پیتر لینز رو مرور کردم . از اونجایی که درس نظریه محسبات رو هم توی اون ترم در حال پاس کردن بودم ، برای قسمت زبان‌های شمارش پذیر و ناشمارا و ... مشکل زیادی نداشتم . هرچند از درصدی که زدم زیاد راضی نبودم و انتظار بیشتری داشتم.
توصیه :
*سراغ کتاب پوران نرید که خیلی مشکل داره.
*کتاب پیتر لینز تمرینا و مباحث خوبی داره که ازش غافل نشید . ولی خیلی هم سرش گیر نکنید .
اصول سیستم‌های کامپیوتری (۶۲/۲۲)
اولش که تصمیم داشتم منابع مهندسی رو بخونم کتاب مدارمنطقی پوران رو هم خریدم و کامل خوندم . ولی معماری کامپیوتر رو که اصل سوالات از اون میاد رو جز آخرین کتابایی بود که تمومش کردم . بازهم منبع من همون پوران پژوهش بود و بس . البته جزوه استادمون (نیکوبین) رو هم یه نگاه سطحی انداختم که چیز اضافه تری نداشت . مدار منطقی که خونده بودم باعث شد خیلی از قسمت‌های معماری رو سریعتر یاد بگیرم.
توصیه :
*همون کتاب پوران پژوهش خوبه .
*بعضی از فصل‌های معماری مثل حافظه نهان به شدت پیچیده و فراره که توصیه میشه با دقت و حوصله بخونید .
*بازهم کتاب‌های مرجعی مثل مانو رو توصیه نمیکنم . شاید برای مراجعه خوب باشه ولی برای کامل خوندن خودکشیه !
*حواستون باشه که بعضی از فصلای معماری توی کنکور علوم تا به حال نیومده ، یه نگاه به تستای فصلا کنید مشخص میشه . وقتتون رو سرش تلف نکنید .
آنالیز عددی (۴۲/۸۶)
درس مظلوم و ساده کنکور که اکثراً سفید میذارن و طعمه خوبی برای کساییه که با مطالعه‌اش رتبه‌های خوب رو به چنگ بیارن . چونکه میانگین درصد این درس پایینه و اگه کسی بتونه آنالیز رو معمولی بزنه تاثیر خیلی خوبی توی ترازش میذاره.اکثر سوالات آنالیز تکراری و قابل پیش بینیه ، ولی به شدت فراره ! من با کتاب پوران این درسو خوندم که کتاب نسبتاً قطوریه ولی اکثر سوالاش تکراری و ساده‌ان و هیچ ترسی نداره.اما قسمت مهمی که این درس داره قسمت جبر خطیشه که متاسفانه توی کتاب خیلی کم بهش رسیده.برای این به جزوه جبر خطی یکی از استادامون مراجعه کردم که بد نبود.
توصیه:
*از آنالیز نترسید و کنار نذاریدش ، حتی اگه هیچی ازش بلد نیستید بازهم اینکارو نکنید ، پشیمون میشید.
*تکرار تکرار تکرار . اگه اینکارو نکنید با اینکه اصلاً درسش رو نخونده باشید زیاد تفاوتی نمیکنه.
*کتاب پوران پژوهش کتاب خیلی خوبیه ولی قسمت‌های اضافه زیاد داره که با یه نگاه به تست‌هایی که سالهای قبل اومده میشه اون مباحث رو پیچوند.
*دقت و تمرکز . اگر درسای کنکور رو به ترتیب جواب بدید ، این درس آخر خواهد بود که بهش میرسید . یعنی زمانی که هم از نظر آمادگی جسمانی و هم از نظر تمرکز در پایین ترین سطحید . در حالیکه به دقت و حوصله نیاز زیادی دارید ، پس تا آخرین لحظه هوشیار باشید.
*برای قسمت جبر خطی معمولاً یک سری سوالات روتین و مشابه میاد ، حتی حفظ کردن نوع جواب‌های تست‌های سالهای گذشته میتونه مفید باشه. میتونید تستای جدید رو باهاش بزنید بدون اینکه بدونید چرا !
۱۴- خب شما زمان مشخصی داشتید و پایان زمان مطالعه روز قبل از کنکور هست . پس طبیعی است که منابع مطالعاتی هم نمیتونن اضافه بشن. آیا شما هنگام برنامه ریزی میدونستید برای هر درس کدام منابع یا جزوات را باید(یا میخواهید ) بخونید یا نه؟ یعنی مظورم اینه که برنامه ریزی زمانی کردید یا برنامه ریزی براساس منابع . مثالی بزنم . مثلا" شما روی سیستم عامل هفته ای پانزده ساعت وقت گذاشته بودید و با یک منبع مثلا" کتاب پارسه شروع کردین و بخودتون گفته بودید اگر فرصت شد مثلا" کتاب پوران را هم میخونم اگر نرسیدم هم هیچ. یا اینکه برنامه ریزیتون بر اساس خوندن منابع بود یعنی مثلا" گفته بودین من باید سه تا کتاب مشخص را برای سیستم عامل حتما" بخونم و بر این اساس برنامه ریزی کردین؟
همونطور که گفتم من با دانش تقریباً صفر بصورت فله‌ای کتابای پوران پژوهش رو خریدم که بخونم . اصل همون کتابایی بود که گفتم و اگه احیاناً توی فصلی درصدام زیر ۵۰ میومد یا خوب بهش مسلط نمیشدم ، اگه لازم میشد به کتابای دیگه رجوع میکردم و مطلب رو از زاویه دیگه میخوندم. لازم میشد مثال‌های کتاب‌های دیگه رو حل میکردم تا مسلط بشم (برای گسسته این اتفاق زیاد افتاد). بعد از اون باز برمیگشتم سر کتاب تست و ادامه کار .برای من پایان خوندن یک درس زمانی بود که کتاب تست رو تموم کنم برای همین محاسبه میکردم که تموم کردن هر کتاب تست (یا هر درس) قراره چند روز ازم وقت بگیره و طبق اون برنامه ریزی میکردم.
چند کتاب تست هم خوب نیست چون ۷۰-۸۰ % مطالب تکراری هست و برای اون ۲۰-۳۰% هم نمی ارزه اینهمه وقت بذارید.
جزوه هم اصلاً . با اینکه فکر میکنید که توی دانشگاه خوب به منابع آموزشی خاص و عجیب و غریبی میشه دسترسی داشت اما جز یکی دو مورد خاص به هیچ کدوم از جزوه‌های استادای خودمون یا استادای دیگه رو نیانداختم (باز فقط برای مراجعه) . شما هم وقتتون رو با جزوه حروم نکنید (به نظر من)
۱۵- میشه منابع مطالعاتی که واسه هر درس خوندید را بگید.ایا از ویس و فیلم هم استفاده کردین.
گفتم :دی
۱۶- بنظرتون تو رشته و گرایش شما کدام درسها را باید از روی کتب مرجع خوند.
اینو هم گفتم . به طور کلی به کتاب مرجع جز پیتر لینز( که کتاب تست خوبی توی زمینه اتوماتا پیدا نکردم) اعتقاد ندارم.کتاب های تستی که گفتم چکیده و قسمت‌های مهم کتاب‌های مرجع هستن که جدا و طبقه بندی شدن .
هر وقت خواستید برای المپیاد بخونید برید سراغ کتاب‌های مرجع.
از بعضی دوستان میشنوم کتاب CLRS رو از اول میشینن میخونن و سوالاشو حل میکنن ! مخم سوت میکشه ...
۱۷- ایا شما در طول تحصیل کارشناسی از کتب مرجع هم استفاده میکردین یا بقول بعضی دوستان جزوه محور بودین؟
بستگی به درسش داشت. ولی اکثراً جزوه محور بودم و اگه وقتی میموند مثال‌ها و تمرینای کتاب رو حل میکردم.
۱۸- زبان یه درس تقریبا" جداست. آیا شما زبان را واسه کنکور خوندین یا پایه قبلی داشتید یا اصلا" سر کنکور هر چی شد جواب دادین یا کلا" جواب ندادین؟ سطح زبان شما ضعیفه ، متوسطه یا خوبع یا عالی؟
اینو هم مفصل توضیح دادم . زبان رو معمولاً سفید میگذارن ، بنابراین اگه کسی درصد خوبی توی این درس بزنه خیلی از رقیب‌هاشو کنار میزنه برای همین بیشترین نقش در کسب این رتبه رو زبان داشت.البته بگم چون به خوندن زبان عادت داشتم خیلی سریع تست‌هاشو جواب دادم . ماکسیمم ۲۰ دقیقه برای ۳۰ تست . شاید خیلی‌ها که پایه ضعیفی دارن کار درستی میکنن که زبان رو کنار میذارن .
۱۹
- در مورد ریاضی چی؟ بنظرتون میشه بالا زد؟ایا همه درسهای ریاضی را باید داوطلبین بخونند یا میشه یکی یا دوتاش را حذف کرد؟
من ریاضی ۲ رو با عذاب وجدان کنار گذاشتم . ولی بعدش خیلی راضی بودم چون در این صورت وقت کافی برای جواب دادن به همه سوالات
نداشتم. ریاضی ۱ و ۲ رو میشه بالا زد ولی باید خیلی روش کار بشه البته منطقی هم هست چون ضریب و تاثیر زیادی داره. بر آمار راحتتر میشه مسلط شد.
۲۰
- اگه میشه در مورد برنامه ریزی کلی تون توضیح بدین و همچنین اگه برای روشن شدن لازمه برنامه ریزی خاص برای یک درس بخصوص که در گرایش شما بیشتر داوطلبین باهاش مشکل دارن بپردازید..
توی جواب سوال ۱۰ بهش اشاره کردم.اینطوری کار میکردم که یک درس رو انتخاب میکردم ، براش یه زمانی تعیین میکردم مثلاً ۱۰ روز تا تمومش کنم و بذارمش کنار. توی ۱۰ روز فقط همونو میخوندم و جلو میرفتم . البته اگه بیشتر از اون زمان وقت میبرد اشکالی نداشت . این تعیین روز به این دلیل بود که در خوندنش تنبلی نکنم . ماه آخر هم که جز یک درس همه درسا تموم شده بود . به ترتیبی که شروع کرده بودم ، به مرور پرداختم. باز برای هفته آخر یکبار دیگه درسا رو مرور کردم به طوریکه جای فرمول‌ها و مطالب درسی رو توی کتاب حفظ شده بودم .
۲۱- آیا شما تنها مطالعه میکردین یا با دوست یا دوستانی؟ در خانه یا کتابخانه.بنظرتون کدامش بهتره.
تنها . به هیچ وجه درس خوندن با دوستان رو تحت هیچ شرایطی توصیه نمیکنم به جز رفع اشکال که اون هم زیاد مشمول حال من نشد .
من توی سالن مطالعه خوابگاهمون درس میخوندم که بهترین جا برای خوندن بود چون که همه برای کنکور میخوندیم و مزاحم هم نمیشدیم . ویژگی‌های خوب خونه (لباس راحت ، رفع خستگی و خوردنی و...) و ویژگی‌های خوب کتابخونه (سکوت و آرامش و ...)
۲۲- حالا بر اساس جواب سوالای قبلی ، سرعت مطالعه تون را چگونه اندازه میگرفتید؟ فیدبک شما یا معیار شما که احتمالا" کند نباشید چی بود؟ آیاحجم مطالب خوانده شده نسبت به حجم مطالب باقیمانده با توجه به زمان باقیمانده یا مقایسه با سایرین در کنکورای آزمایشی یا معیارهای دیگه؟ اگه میشه توضیح بدین.
طبق همون روشی که توضیح دادم . یک فصل از درسی رو که میخوندم متوجه میشدم که سرعتم حدوداً چقدره و چقدر باید باشه . طبق همون هم انتظار داشتم که فصلای بعدی رو بخونم ، که معمولاً به موقع انجام میشد مگر اینکه اتفاقی بیافته که اصلاً وقت درس خوندن پیش نیاد.
۲۳- اگه از برنامه تون عقب می افتادید چگونه جبران میکردین؟آ با با تعداد ساعات بیشتر یا حذف بعضی منابع در یک درس (کم کردن منابع در یک درس)و یا در نهایت یه درس خاص را کنار گذاشتید بنفع بقیه؟
جز ریاضی ۲ درسی رو کنار نذاشتم و اون هم چون مجبور شدم . کلاً با درس کنار گذاشتن مخالفم . هرکسی از برنامه‌اش عقب میافته . برنامه‌ای که چیده بودم طوری بود که از زمان مرور ها کم آوردم و به خوندن درسی صدمه نرسید . انتظار داشتم درسها رو ۵-۶ بار مرور کنم که عملاً اتفاق نیافتاد. هرچند اگه زمان کم میاوردم کمی به ساعات روزانه‌ام اضافه میکردم تا اون جبران بشه .
۲۴- اگه در رشته ای که امتحان دادین گرایشهای مختلفی هست ،در برنامه ریزی تون از ابتدا روی گرایش خاصی تمرکزکردین یا در ادامه و کم کم به یک گرایش متمرکز شدین.مثلا" تخصصی ها را در ماههای آخر خوندین؟ یعنی مثلا" از نیمه برنامه مطالعاتی تمرکز کردین روی گرایش معماری یا نرم افزار؟
این رو هم پاسخ دادم . ابتدا قصد داشتم که هم کنکور علوم کامپیوتر و هم هوش مصنوعی رو امتحان بدم که از اواسط کار فهمیدم که این کار باعث میشه به هیچ کدوم نرسم و تمرکزم رو روی علوم گذاشتم . هم ساده‌تر بود ، هم زمان کمتری میطلبید ، هم رشته خودم بود و هم قبولیش ساده تر.
۲۵- آیا سرعت شما در حین مدت برنامه ریزی کند و یا تند هم شد؟ چه زمانهایی کند شدید و چه چیزایی انگیزه مجدد برای سرعت گرفتن بهتون میداد.پیش اومد که خسته بشید یا احساس یاس و نومیدی داشته باشید.
صد در صد. اتفاقای غیر درسی زیادی پیش اومد که ذهنمو به خودش مشغول میکرد و قدرت درس خوندن رو ازم میگرفت و بعضی وقت‌ها هم همون اتفاقا باعث انگیزه مضاعف میشد. شبیه موج سینوسی.در نظر داشتم اگه رتبه بدی آوردم تقصیرها رو بر گردن اون اتفاقا بیاندازم ولی حالا که بهترین رتبه رو آوردم باید ازشون تشکر کنم.
چون به درس خوندن به چشم یه کار اضافی و یه بار تحمیلی نگاه نمیکردم کم پیش میومد نا امید بشم و ببُرم .من از درس خوندن لذت میبردم. از اینکه چیزی رو که توی ۴ سال یادنگرفتم دارم توی ۴ ماه بصورت عالی بهش مسلط میشم. از اینکه تا دیروز نمیتونستم مبحثی رو بفهمم و امروز از پس تستاش بر میام بهم حس پیشرفت لذت بخشی میداد . حس میکردم امروز از یکی که بریده و ناامید شده جلو زدم و باز هم باید جلو بزنم . من به هیچ وجه از ماههای کنکور (جز هفته‌های آخر که خستگی فیزیکی به سراغم اومده بود) خسته نشدم و ازش لذت بردم چون زندگی‌ام هیچ وقت این چنین مفید نبوده.
۲۶- از کلاس کنکور هم استفاده کردین؟ کدام درسها؟ بنظرتون رفتن به کلاس کنکور لازم بود یابعدا" باین نتیجه نرسیدین که اگه خودتون وقت رفتن و برگشتن و نشستن سر کلاس را صرف مطالعه میکردین بهتر بود؟
سوال بعدی لطفاً !
۲۷- آیا کنکور آزمایشی هم شرکت کردین؟ کدام موسسه؟همه را شرکت کردین یا بعضی هاش را؟ بنظرتون چقدر در تصحیح مسیر مطالعاتی یا پایبند کردنتون به روندزمانی مطالعه تاثیر داشت؟چقدر در موفقیت تون موثر بود؟
دو آزمون آخر مدرسان شریف که فکر کنم تنها برگزار کننده کنکورهای علوم کامپیوتر باشه.
خیلی تاثیرش خوب بود و ازش راضی راضیم . موقع ثبت نام به جامعه آماری و نوع سوالاش کاری نداشتم ، این برام مهم بود که تنظیم وقت و سر جلسه نشستن به مدت طولانی و تمرکز داشتن رو تجربه کنم . ازین نظر به هدفم رسیدم حتی بیشتر. سوالات آزمون‌های اینترنتی مدرسان رو هم که به صورت رایگان گذاشته بود رو هم دانلود و پرینت کردم و مقدار خوبیش رو حل کردم.
اما اونچه که روحیه بیشتری به من داد نتیجه آزمون اول بود که رتبه ۷ بین ۴۰۰ نفر آوردم . تا اون موقع فکر میکردم در خوشبینانه ترین حالت رتبه بین ۵۰-۶۰ توی کنکور اصلی بیارم ولی با وجود عدم آمادگی برای کنکور آزمایشی ، نتیجه خوبی بود که انگیزه مضاعفی بهم داد برای ماه آخر.
۲۸- تو برنامه شما جمع بندی هم بود و اگه بوداز کی وارد این دوران شدید ؟ منظورم اینه که از زمان مشخصی یا بعد از خوندن منابع معینی. یعنی مثلا" تو برنامه تون گفته بودین از اول بهمن هر چی خوندم دیگه کافیه و بعد از این تاریخ میرم سراغ جمع بندی. یا اینکه مثلا" طبق برنامه شما وقتی کتاب سیستم عامل استالینگز و پارسه را خوندید و مسلط شدین رفتید سراغ جمعبندی.یعنی جمعبندی برای همه درسها یک موقع شروع شد یا خیر. میشه توضیح بدین.
جمع بندی رو در نظر داشتم تا ۵۰ روز مونده به کنکور شروع کنم که شد ۲۵ روز مونده . جمع بندی و ماه آخر مهمترین ماهه درس خوندنه ، اگه از ماه آخر خوب استفاده کردید ، موفق میشید. هفته آخر هم هر روز صبح سر ساعت کنکور واقعی بیدار میشدم و کنکور سالهای گذشته رو شبیه سازی میکردم و درصد میگرفتم .اینکار باعث میشه بدنتون و ذهنتون توی اون ساعت خاص روز بآماده بشه برای کنکور.
۲۹- برگردیم به روز قبل از کنکور. بنظر شما به چقدر آمادگی مورد انتظار رسیده بودید. مثلا" یه ورزشکار قبل از یه مسابقه مهم خودش میگه من هشتاد درصد آمادگی را در خودم حس میکنم. شما چند درصد این آمادگی را حس میکردید؟ معیارتون چی بود برای این درصدآمادگی:کنکورای آزمایشی ، سوالات کنکور سال قبل یا تسلط به منابع؟
حس میکردم آمادگی خوبی دارم . حداقل انتظار داشتم یه رتبه زیر ۳۰ بیارم . معیارم هم همین ۳ تایی بود که اسم بردید.
۳۰- آیا روز قبل کنکور این حس را داشتید که در یه درس مثلا" میتونید صد درصد جواب بدین و در یه درس باید به سی درصد قانع باشید یا اصلا" همچین فکرایی نکردین؟
تقریبا از هر درس یه بازه مد نظرم بود که طبق تجربه و آمادگی ام به دست اومده بود . ولی سر جلسه این چیزا فراموش میشه یا اینکه باید فراموش بشه .
۳۱- سر جلسه کنکور چی؟ شد نومید بشید و یه لحظه حس کنید نمیشه و به هم بریزید ؟
نه اتفاقاً ، کاملاً برعکس . زبان رو با قدرت زدم . ریاضی ۱ رو که خیلی ازش میترسیدم رو هم همینطور ، بعد از اون انرژی و روحیه بالایی گرفتم که تا آخر جلسه شارژ بودم . واقعاً این شانس یا لطف خدا بوده . خیلی کم این اتفاق پیش میاد ولی خوب همین اتفاقاته که دست به دست هم میده تا یکی رتبه‌اش خوب میشه.
۳۲- آیا ترتیب و زمانبندی جوابگویی به درسها را قبل کنکور تمرین کرده بودید؟ مثلا" درس خاصی را اول جواب بدین و بعد درس دیگری را . منظورم ترتیبی غیر از ترتیب موجود در دفترچه است.اگه اینطوری بوده میشه توضیح بدین.
نه و توصیه هم نمیکنم . ۲ تا آزمون آزمایشی و ۵-۶ تا آزمون شبیه سازی برای خودم انجام دادم تا این ترتیب توی ذهنم شکل بگیره و خیلی هم مفید بود . چون که دقیقاً ذهنم آماده شده بود که بعد از چه درسی تو چه تایمی به چه درسی میرسم . برای همین زیاد هم نیاز به نگاه کردن به ساعت نداشتم چون به صورت غریزی میفهمیدم که جلوام یا عقب. اگه جابه‌جا بزنید تنظیم وقت رو از دست میدید.
۳۳- وقتی یه سوال را در کنکور میخوندین انتظار داشتید قبلا" مشابهش را دیده باشید یا نه به جنگ سوال میرفتید؟
هرکسی با دیدن سوالی سعی میکنه به نزدیک ترین سوالی که قبلاً دیده یه جوری ربط بده . وقتی سوال زیاد حل کنید ۸۰% سوالا یا تکراری میشن یا آشنا . بقیه رو هم مجبورید یه کاری کنید دیگه .
۳۴- وقت هم کم آوردین یا هر چی بلد بودین را نوشتید و اگه وقت زیاد هم میشد برای شما چندان موثر نبود؟
خدا رو شکر وقت کم نیاوردم ، هرچی هم بلد بودم نوشتم ولی آخرش هم سوالایی که جا گذاشته بودم سخت بودن و بدقلق هم دیگه تمرکز اولیه رو نداشتم و خسته شده بودم برای همین زیاد فرقی به حالم نمیکرد.
۳۵- آیا جوابهاتون رااز جلسه بیرون آوردین که بعد کنکور مقایسه کنید؟ اگه اینکار را کردین چقدر درصدهاتون که با کلید اولیه سازمان سنجش محاسبه کردین باآنچه در کارنامه تون اومد تفاوت و یا مشابهت داشت؟آیا تخمین شما از رتبه تون با آنچه بعد از اعلام نتایج دیدین نزدیک بود.
جوابا رو مگه میشه بیرون آورد ؟ آره بررسی کردم و بعدش خیالم راحت شد که اگه اتفاق عجیب و غریبی نیافته زیر ۲۰ میارم. درصدهای یکی دو درس ۱۰ تا کم شده بود و یک درس ۱۰ تا اضافه ! ولی انتظار نداشتم که رتبه ۱ بیارم.
۳۶- بنظرتون هر کدام از موارد زیر چند درصد در موفقیت شما نقش داشت؟
پایه تحصیلی ۱۰%، دانشگاه کارشناسی ۱۰%، برنامه ریزی (و همت !) برای کنکور۲۵%، کلاس کنکور۰%، کنکور آزمایشی۱۰%،شرایط سر کنکور۱۰%، شرایط مطالعه و زندگی۱۵% (مثل شرایط خانه و...)،سایر عوامل (مانند اثبات خود به دیگران و انگیزه ...) : ۲۰%
۳۷- حالا که تا اینجا اومدین ، میخواین چیکاره بشید؟ هدفهاتون برای آینده را اگه دوست دارید بگید.
توی این ۴ ماه بیشتر از این ۴ سالی که دانشجو بودم درس خوندم و با رشته ام ارتباط برقرار کردم . بهش علاقه مند شدم ولی هدفم گرفتن دکترا و خارج رفتن نیست(به دلایلی از هردو متنفرم). دوست دارم در زمینه رشته‌ام کار عملی انجام بدم نه اینکه خودمو زیر کاغذ و مقاله و بحث‌های بلااستفاده نظری خفه نکنم.
۳۸- چقدر توکل بخدا و عبادت در طی این مسیر و رسیدن بهدف بهتون کمک کرده است.
به من نه زیاد . ولی اعتقاد دارم به خیلی ها میتونه کمک کنه.
۳۹- کسی یا کسانی هستند که در موفقیت شما نقش شاخصی داشته باشه و یا شما موفقیت تون را مرهون او بدونید.
هم اتاقیام که اونا هم با من کنکور دادن و شرایط همدیگرو درک میکردیم و هوای همدیگه رو داشتیم . مدام به هم انگیزه و روحیه میدادیم.
دایی‌ام که منو تشویق به کنکور دادن کرد و از نتیجه‌ام بیشتر از هرکسی خوشحال شد ، حتی از خودم.
و اشخاص دیگه که شاید لازم نباشه اسمشون رو ذکر کنم.
۴۰- ایا درسی هست که بنظرتون باید با روش دیگری میخوندید یا بیشتر میخوندید یا از منابع دیگری میخوندید ویا حذف نمیکردین و در اینصورت میشد نتیجه بهتری گرفت.
نه . حالا که دیگه نمیشه بیشتر از این نتیجه گرفت فکر نمیکنم .
۴۱- توصیه خاصی برای داوطلبین زیادی که این مصاحبه را میخونن دارید.
*قبول شدن تو کنکور علوم کامپیوتر خیلی ساده‌اس فقط کافیه درست درس بخونی ، همین.
*اگه اضطراب زیادی دارید و میترسید این اضطراب سر جلسه گریبان گیرتون بشه (که بسیار شایع هست) دوستانه توصیه میکنم به فکر درمانش باشید . من خودم چندین قرص برای کنترلش استفاده میکردم و کاملاً هم از نتیجه اش راضی بودم . سر جلسه خونسرد ترین و باانگیزه‌ترین فرد بودم. فقط باید ماه‌ها زودتر اقدام کنید تا باهاتون سازگار بشه . هیچ چیز جدیدی رو توی هفته‌های آخر امتحان نکنید.
*درگیر کتابای مرجع نشید . اگه میبینید یک نفر توی درسی درصد بالا زده و فلان درس رو درصد خوبی زده ، هیجان زده نشید . یه نگاه به درسای دیگه هم بکنید که اونا رو چطور زده ! متعادل زدن خیلی مهم تره .
*یک کتاب رو ۵ بار بخونید خیلی بهتر از اینه که۵ تا کتاب بخونید .
*اگه درسی رو مرور نکنید تقریباً مثل این میمونه که اون درس رو اصلاً نخوندید.مرور بینهایت مهمه .
*هیچ وقت سعی نکنید دنبال رتبه ۱ باشید ... تقریبا بگم که امکان نداره . بیشتر شرایط که رتبه شما رو به یک میرسونه خارج از کنترل شمان و شانس یا خدا باید باهاتون باشه.انگیزه برای ۱ فقط و فقط اضطراب و اعصاب خوردی میاره .
*من فقط به دنبال رتبه زیر ۳۰ بودم ، نه رتبه ۱ .
۴۲- بنظرتون سوالی هست که باید میپرسیدم و نپرسیدم.؟
بازم سوال!!؟بسه دیگه
۴۳- و آخرین سوال نظرتون در مورد مانشت ، انتظاراتتون از مانشت ؟
دیگه مخم کار نمیکنه... !
رشته انتخابیم تا این لحظه سیستم‌های کامپیوتری امیرکبیره . احساس کردم با موضوع پروژه کارشناسی‌ام (تحلیل شبکه‌های اجتماعی) و درسهای مورد علاقه‌ام بیشتر همخوانی داره.
![[تصویر: 97262_1_1379092141.gif]](https://img.manesht.ir/97262_1_1379092141.gif)
