خداروشکر من کنکور ندارم، الان سکته زده بودم
پستاتون رو میخونما استرس میگیرم
آخه استرس من واسه کنکور تقریبا ۳ ماه جلوتر با انواع و اقسام بیماریها بروز پیدا میکرد، یه وضعی بودااا...
بیخیال باشید، سخت نگیرید
داداشم رفته بود کنکور بده، مراقب اومده بود گفته بود آقا سوالا ۲۰۰ تاست تو چرا ۲۲۰ تا زدی
همینطوری پر کرده بود، بعد اون اضافیا رو پاک کرده بود، تازه قبولم شد
یه خاطره خنده دارم هم از جواب کنکور کارشناسی، من و خواهرم با هم کنکور میدادیم، بعد روز جواب بود، من دارم گریه میکنم، اون آهنگ گذاشته داره جنگولک بازی درمیاره، بعد من قبول شدم و اون مجاز نشده
یادش به خیر، چقدر الکی خودمو حرص دادم چقدر خودمو اذیت کردم، یعنی در حد خودآزاری
حالا شما هم انقدر حرص نخورید، بابا روزای آخر که درس نمیخونن، میرن عشق و حال
ریلکس کنید خودتون رو( من موقع رفتن از دم در برگشتم و یه سوال رو از اول خوندم، تو کنکور اومده بود
) اما بی شوخی اذیت نکنید خودتون رو و آرامشتون رو حفظ کنید الان فقط و فقط حفظ آرامش براتون مهم هستش. اگه چیزی یادتون رفت بهش پیله نکنید برید سراغ سوالای بعدی، خودش کم کم یادتون میاد
براتون آرزوی بهترین نتیجه رو دارم
Fardad-A، در تاریخ ۱۵ بهمن ۱۳۹۳ ۱۰:۳۸ ق.ظ برای این مطلب یک پانوشت گذاشته است:
چند پست قبل دیدم انگار مادرتان بیمار بوده اند و خیلی ناراحت بودید.
خدا را شکر انگار اوضاع بهتر شده. هم دعا میکنم و هم خوشحالم از این بابت که بهبود پیدا کردن.
انشائا... که همیشه شاد باشید.