یادمه یه داستانی رو یه جایی خوندم جالب بود. الان اصلش رو پیدا نمی کنم ولی قضیه از این قرار بود که یه اقا پسری رفته بودن برای ثبت نام رشته پزشکی خیلی شاد و شنگول بودن تا این که یه اقای مسنی را در جین ثبت نام می بینن. فکر می کنن احتمالا استاد باشند و میرن میگن سلام استاد. اقای مسن برمی گردن و سلام و این که استاد نیستن و مثل شما دانشجوهستم. اقا پسر قصه تعجب می کنن و سنشون رو می پرسن (فکر کنم حدود ۷۰ یا بیشتر سن این اقای مسن بوده) و میگن شما در این سن و سال، چرا می خواید پزشکی بخونید؟ ۷ سال باید بخونید تازه پزشک بشید!!! جواب اقای مسن این بوده که من این رشته رو دوست دارم و چه بخونم و چه نخونم عمر و زمان برای من می گذره پس بهتره که بخونم و علاقه ام رو دنبال کنم.
این بیشتر برای دوستانی بود که میگن اگر سن بالا باشه نمی شه. بیشتر به اراده وعلاقه خودتون بستگی داره. البته منکر تاثیر شرایط جامعه و فرهنگ و خانواده نمی شم.
و مساله بعدم اینه که همه چیز رو در ادامه تحصیل نبینید. ادمها گاها استعدادهای خوبی در زمینه های دیگه ای دارن که اگر شکوفا بشه و بهش توجه بشه، هم برای خودتون خوب و مفیده و هم می تونه به نفع سایرین باشه. البته می دونم که کشف و دونستن این استعدادها هم راحت نیست ضمن این که نظام اموزشی ما هم خیلی بر این پایه نیست.
خلاصه این که اگر واقعا دوست دارید ادامه تحصیل بدید، هیچ وقت براش دیر نیست. اما همه چیز هم در ادامه تحصیل خلاصه نمی شه
ان شالله همه به اروزهای قشنگشون هر طور که به خیر و صلاحشون هست، برسن