واااااااااااای چقدر به خودم امیدوار شدم
از صفحه اول تاپیک تا اینجا هر چی عکس بود ذخیره کردم به مامانم نشون بدم .
اینقد ناشکری نکنه
هر چقدر من میگم
بینظمی خودش یک نوع نظمه بفهمه چی میگم
هر چقدر میگم
این نوع چیدمان از نوع مرتب سازی هشینگ هست و در زمان خطی میشه جستجو و مرتب سازی انجام داد چشاشو گرد نکنه
فک نکنه من یه موجود عجیب و الخلقه هستم
عکسای من خیلی وحشتناکه نمیشه گذاشت
همین قدر بگم که یه بار یکی از دفترامو بعد چند هفته باز کردم دیدم توش کرم داره بله درست خوندی کرم (حشرات ریز و چندش اور) یادم اومده یه شب یه پشه رفت لا دفترم منم دفترو بستم پشه تو دفترم له شد ( خدا اموات شما رو هم بیامرزه ) و بعد چند هفته کرم کرده بود
چندشم خودتی
یه چیزی جالب بود برام !تو عکسا یه موضوعی جنسیت رو متمایز میکرد ( پسرا: هندسفری و دخترا: شونه و تل و گیره مو
)
من یه متکا(بالشت) داشتم همیشه یار و یاورم بود کتاب که میخوندم رو پام بود . گاهی خسته میشدم و تغییر پوزیشن میدادم میزاشتم زیر زانوم و گاهی بغلم ! .میرفتم اشپزخونه اب بخورم این متکا بغلم بود . روز بعد کنکور میخاستم برم سر کار نمیشد ازش دل بکنم . مث بچم بود( طفلکی اینقد خودکاری شده
هنوز دلم نیومده بشورمش
)