انجمنصفحه اولجستجوی انجمن

[RASPINA]

(۱۸ شهریور ۱۳۹۴ ۰۵:۳۹ ب.ظ)pezhman.m-AI نوشته شده توسط:  آره درستش میکنیم

آره راست میگه درستش میکنیم

[mt95]

(۱۸ شهریور ۱۳۹۴ ۰۵:۳۹ ب.ظ)pezhman.m-AI نوشته شده توسط:  

(18 شهریور ۱۳۹۴ ۰۵:۳۱ ب.ظ)mt95 نوشته شده توسط:  

(18 شهریور ۱۳۹۴ ۰۵:۱۵ ب.ظ)saeidkhan نوشته شده توسط:  

(18 شهریور ۱۳۹۴ ۰۱:۲۹ ق.ظ)mt95 نوشته شده توسط:  حالم اصلا خوب نیست

به امضای سعید خان رجوع شود

چه امضای خوبی
خیلی سخته اما حتما درست میشه . یه روزی ،یه جایی ،یه کسی ، یه جوری ، صبر داشته باش !صبر داشته باش !

آره درستش میکنیم

اره درستش میکنیم منتظر نمیشیم درست بشه

[A V A]

یا مولا دلم تنگ اومده شیشه ی دلم ای خدا زیر سنگ اومده....
یاداوری خوبی بود، یاد بچه گیام افتادم، مشهد با پدر بزرگم، یه هتل آپارتمان نقلی، که این اهنگ هر شب غروب توو کوچه پخش میشد، چه عصرای دلگیری بود...
کاش پدر بزرگم زنده بود...تا بازم بگه "چاق دماغی؟کیفت کوکه؟ "
تا بازم قصه ی تکراری حلیم خوردنشو با آبو تاب تعریف کنه و من بیشتر از بار قبل ذوق کنم...
بازم با ارامش با چاقوی تاشوی محبوبش برام میوه پوست بکنه...
نخود لوبیاها و مقوای دوز بازیو از کنار تختش بیاره و بگه بیا ببرمت ای دغل باز...
بازم با دستای لرزونش برام توو کاسه روهی شربت ابلیمو درست کنه...
بازم بهم اخم کنه و وقتی ببینه من ترسیدم یهو بگه پخخخخخخ و از خنده روده بر شه...
دلم خیلی تنگه، کاش بودی باباجون...کاش..
لعنت به این " کاش"!

[iammiti]

(۱۸ شهریور ۱۳۹۴ ۱۰:۴۶ ب.ظ)A V A نوشته شده توسط:  لعنت به این " کاش"!

یه دوستی بود...هر موقع می گفتم "کاش ..." میگفت :‌ کاشکی کاشتیم ولی سبز نشد !‌اخرم سبز نشد البته ! راس میگفت ..ادم باید تو واقعیت باشه

[salam az ma]

(۱۸ شهریور ۱۳۹۴ ۱۱:۱۰ ب.ظ)F@gh@ نوشته شده توسط:  از پاییز و حال و هوای پاییزی خوشم نمیاد ولی بارون امروزی که حال و هوای پاییزی داشت خوب بود، اصلا به موقع بود....

سلام اینکه گفتین اصلا به موقع بود من رو یاد داستانی انداخت که پدرم برام تعریف کرده بود:
یه روزی یکی از علما خواب میبینه که یکی از عالمان دینی توبرزخ گرفتار شده بین حالتی که نه جهنمه و نه بهشت ازش میپرسه اینجا چیکار میکنین میگه من واجبات و محرمات رو کامل انجام دادم ولی یه روزی بارون میبارید گفتم به به عجب بارون به موقعی حالا این دنیا ازم پرسیدن مگر کدوم بارون خدا بی موقع بوده که این رو گفتی چند سالی هست اینجا هستم تا جوابش رو ندم نمیتونم وارد بهشت بشم.
البته داستان رو درست یادم نمیاد شما هم نترسین اون یه عالم بوده و به واسطه ی علمی که داشته سختتر میگیرن براش دیگه این یه حقیقته:<<هر که بامش بیش برفش بیشتر>>

[Fardad-A]

من هیچوقت پدربزرگهام را ندیدم.
حیف!!!
سالها قبل از تولد من برحمت خدا رفته بودند.

امروز سالروز مرگ جلال آل احمدبود . نوشته هاش جالبن. در اون دوران . خسی در میقات ، غربزدگی
مفاهیم بزرگی را بزبان ساده گفتن کاریه که جلال میکرد.
قصه خواستگاری جلال از خانم سیمین دانشور هم در نوع خودش جالب بوده.
زندگیشون هم جالب بوده.
خانم دانشور کتابهاشون خوبه.واقعا" قدیما چقدر استعدادها بهتر شکوفا میشد.
آقا بخونید این کتابها را.
همه چی را تو این کتابهای کنکور نمی نویسنا.

بعد هی بیا بگو اعصاب ندارم.!! حالم بده .!!!!

[پوونه]

(۱۸ شهریور ۱۳۹۴ ۱۱:۳۳ ب.ظ)Fardad-A نوشته شده توسط:  خانم دانشور کتابهاشون خوبه.واقعا" قدیما چقدر استعدادها بهتر شکوفا میشد.
آقا بخونید این کتابها را.
همه چی را تو این کتابهای کنکور نمی نویسنا.

بعد هی بیا بگو اعصاب ندارم.!! حالم بده .!!!!

من خوندم زیاد رمان ایرانی دوست ندارم ولی جلال خان جزو نویسنده های ایرانی مورد علاقه منه. خانوم دانشور هم واقعیتش زیاد از قلمش خوشم نمیاد ولی چون خانوم آل احمده خوندم چند تا از کتاب هاش رو. البته خیلی وقته سراغ کتاب نرفتم چون حس میکنم برای کتاب خوندن باید ذهن آروم باشه ذهن داغون تاثیر خوب کتاب رو هم از بین میبره.
ولی معمولا همه سرزنشم میکنن! میگن یه کنکوری باید فقط کتاب کنکور بخونه و کتاب ادبیات و رمان و داستان و این ها برای دانشجوهای ادبیاته! وقتی با دوستام میرفتیم خرید و من کتاب میگرفتم همه میگفتن تو هم دیوونه ای پولت رو میدی واسه این ها
حالا هی بهشون بگم من دید و شخصیت فعلیم رو از همین کتاب ها دارم کسی قبول نمیکنه. یعنی باور نمیکنه. ملت به فیسبوک خوندن و اینستا خوندن بیشتر علاقه دارن چون خسته هستن جمله های معروفی که تو شبکه های اجتماعی گزینش میشه و منتشر میشه کوتاهه و متاسفانه از نظر خیلی هایی که فکر میکنند اعصاب کتاب خوندن ندارن، خوندنشون به صرفه تره.
میخوام بگم .. کاش همه مثل شما فکر میکردن. کاش باور میکردن که همه چی رو تو کتاب کنکور نمی نویسن. و میشه با این کتاب ها بارها زندگی کرد.

[A V A]

چند روزه چقد همه جا پره شته س، درحدی که احساس میکنم دارم شته تنفس میکنم! یه سریاش در حلق مبارک، یه سریاش روی موها ( هرکی ندونه فک میکنه شوره س)، چه وضعشه اخه، مسوولینم که کلا رسیدگی نمیکنن:/

[Behnam‌]

(۱۸ شهریور ۱۳۹۴ ۱۲:۰۳ ق.ظ)shayesteNEY نوشته شده توسط:  

(17 شهریور ۱۳۹۴ ۱۱:۵۶ ب.ظ)Aurora نوشته شده توسط:  این پول هایی که در ازای طلا بانکا میدن مشکل داره واقعا؟
سرچ کردم یه چیزایی نوشته بود. یعنی این همه مردم طلا میزارن و پول می گیرن خدای نکرده رباست؟!
کسی می تونه کمک کنه که واقعا ربا محسوب میشه وقتی در سال برای یک تومن باید ۴۰-۵۰ تومن پس داد.

در ایران در واقع بانکداری اسلامی وجود نداره
مشخصه که رباست
همین سود وام ها
همین طلا بانک
موسسات مالی اعتباری
و...............

اینکه وام‌ها سود دارند یا در سمت مقابل، سپرده‌های ما هم سود داره، ربطی به بانکداریِ بدون رِبا و اسلامی نداره ولی اشتباه گرفته می‌شه. در زمان پیامبر تورم وجود خارجی نداشت و برای همین سود گرفتن در قبال وجه می‌شد ربا، اما وقتی در برهه‌ای تورم کشور به ۵۰ درصد هم رسیده بود، اینکه بانک‌ها سود نگیرند دقیقاً ظرف ۱ روز ورشکسته می‌شن (و البته الان هم خیلی فاصله‌ای ندارند) و در سمت مقابل هم کسی نمیره امسال ۱ میلیون به بانک بده و با تورم ۲۰-۱۵ درصدی، ۵ سال دیگه هم ۱ میلیون بگیره (یا سود میخواد یا دلار و طلا میخره که ارزشش حفظ بشه). در این صورت بانک سرمایه رو از کجا بیاره؟
متأسفانه برخی افرادی (منظورم شما نیستید و افراد بالادستی‌ای که از قشر خاصی هستند) که حتی به ۱ درصد سودِ بانک هم فوری اسم ربا میذارن فقط بلد هستند ایراد بگیرند و وقتی صحبت از تورم و ... میشه هنگ می‌کنند. سخت‌ترین کار بانکداری در کشورهای با تورم دو رقمی هست و سخت‌تر وقتی هست که انتظار سودِ بانکی هم نداشته باشند و الا خب معلومه بانک هم از خداش هست به جای ۲۰ درصد سود، مثلاً ۵ درصد بگیره ولی مشتریاش ۱۰ برابر بشن.

[Behnam‌]

دنبال پلوپز بودم (همینطوری!)، رنجِ قیمتِ ۰ تا ۱۰۰,۰۰۰ زدم، اینو آورد:



اصن آبرو و حیثیتم پیش خودم بر باد رفت

[NP-Cσмρℓєтє]

(۱۹ شهریور ۱۳۹۴ ۰۵:۲۳ ق.ظ)behnam5670 نوشته شده توسط:  دنبال پلوپز بودم (همینطوری!)، رنجِ قیمتِ ۰ تا ۱۰۰,۰۰۰ زدم، اینو آورد:



اصن آبرو و حیثیتم پیش خودم بر باد رفت

[A V A]

من پلوپز جهیزیه مامانمو میبرم فقط نمیدونم چطوری جاش بدم در چمدون!

---

با دوستم رفتم ثبت نام ارشد، سال بالاییها اومدن سراغم برا ثبت نام در انجمن! چه بساطی بود! دلمان اندکی سوخت به حال خودمان

[clint]

(۱۸ شهریور ۱۳۹۴ ۱۱:۳۳ ب.ظ)Fardad-A نوشته شده توسط:  من هیچوقت پدربزرگهام را ندیدم.
حیف!!!
سالها قبل از تولد من برحمت خدا رفته بودند.

امروز سالروز مرگ جلال آل احمدبود . نوشته هاش جالبن. در اون دوران . خسی در میقات ، غربزدگی
مفاهیم بزرگی را بزبان ساده گفتن کاریه که جلال میکرد.
قصه خواستگاری جلال از خانم سیمین دانشور هم در نوع خودش جالب بوده.
زندگیشون هم جالب بوده.
خانم دانشور کتابهاشون خوبه.واقعا" قدیما چقدر استعدادها بهتر شکوفا میشد.
آقا بخونید این کتابها را.
همه چی را تو این کتابهای کنکور نمی نویسنا.

بعد هی بیا بگو اعصاب ندارم.!! حالم بده .!!!!

بنظر میاد برخی ها قهرمان کوچه های خالی هستن وصرفا به دلیل اندیشه های اسلامی وغرب ستیزی مورد توجه واقع شده اند دکتر داریوش
آشوری درکتاب ماو مدرینت درفصل هشیاری تاریخی به صورت جست وگریخته کتاب غرب زدگی رونقد میکنند بنظر ایشان اندیشه های جلال ال احمد بسیار خیال پردازانه وپرتناقض واحساساتی است.من خودم شخصا قلم داستان نویسان ایرانی رو قبول ندارم.چرا که نگاهی کاملا شرقی و جنسی دارن.

[salam az ma]

(۱۹ شهریور ۱۳۹۴ ۰۳:۱۵ ق.ظ)behnam5670 نوشته شده توسط:  

(18 شهریور ۱۳۹۴ ۱۲:۰۳ ق.ظ)shayesteNEY نوشته شده توسط:  

(17 شهریور ۱۳۹۴ ۱۱:۵۶ ب.ظ)Aurora نوشته شده توسط:  این پول هایی که در ازای طلا بانکا میدن مشکل داره واقعا؟
سرچ کردم یه چیزایی نوشته بود. یعنی این همه مردم طلا میزارن و پول می گیرن خدای نکرده رباست؟!
کسی می تونه کمک کنه که واقعا ربا محسوب میشه وقتی در سال برای یک تومن باید ۴۰-۵۰ تومن پس داد.

در ایران در واقع بانکداری اسلامی وجود نداره
مشخصه که رباست
همین سود وام ها
همین طلا بانک
موسسات مالی اعتباری
و...............

اینکه وام‌ها سود دارند یا در سمت مقابل، سپرده‌های ما هم سود داره، ربطی به بانکداریِ بدون رِبا و اسلامی نداره ولی اشتباه گرفته می‌شه. در زمان پیامبر تورم وجود خارجی نداشت و برای همین سود گرفتن در قبال وجه می‌شد ربا، اما وقتی در برهه‌ای تورم کشور به ۵۰ درصد هم رسیده بود، اینکه بانک‌ها سود نگیرند دقیقاً ظرف ۱ روز ورشکسته می‌شن (و البته الان هم خیلی فاصله‌ای ندارند) و در سمت مقابل هم کسی نمیره امسال ۱ میلیون به بانک بده و با تورم ۲۰-۱۵ درصدی، ۵ سال دیگه هم ۱ میلیون بگیره (یا سود میخواد یا دلار و طلا میخره که ارزشش حفظ بشه). در این صورت بانک سرمایه رو از کجا بیاره؟
متأسفانه برخی افرادی (منظورم شما نیستید و افراد بالادستی‌ای که از قشر خاصی هستند) که حتی به ۱ درصد سودِ بانک هم فوری اسم ربا میذارن فقط بلد هستند ایراد بگیرند و وقتی صحبت از تورم و ... میشه هنگ می‌کنند. سخت‌ترین کار بانکداری در کشورهای با تورم دو رقمی هست و سخت‌تر وقتی هست که انتظار سودِ بانکی هم نداشته باشند و الا خب معلومه بانک هم از خداش هست به جای ۲۰ درصد سود، مثلاً ۵ درصد بگیره ولی مشتریاش ۱۰ برابر بشن.

سلام اینکه میگید سودها برطبق تورم هست من و امثال من که اقتصاددان نیستسم ولی یه نگاه عمومی هم بندازیم میبینیم این سودها از تورم هم بالاتره هر کسی وام گرفته(کاری به اشخاصی که وام کلان میگیرن بدون بهره خاصی ندارم) داغون میشه تا بتونه وام رو پس بده اونم تقریبا تا دو برابر قیمت درضمن یک بانک تورم روش تاثیرات زیادی نمیتونه داشته باشه به اون صورتی که بهره میگیرن چون بانکها پولهاشون رو که بلوکه نکردن تو یه صندوق نگه دارن که ارزش پولشون بیاد پایین اونا بااین پولها بهترین سهامها رو از معتبرترین شرکتها میخرن یا در کل پولهاشون تو کسب و کار و در گردش هست من که اصلا نمیتونم حرف شما رو ذره ای قبول کنم چه طوری یه بانک تو شهرما میتونه وام با بهره ۴ درصد بده ولی تو همین شهر بقیشون نمیتونن نمیخوام بحث طولانی بشه چون نه من رشتم اقتصاد هست نه شما ولی میخواستم دید مردم اطرافم رو به شما منتقل کنم بدونید مردم چه چیزهایی میبینن که میگن این سودها حرومه

[kora]

خیلی بد ادم نتونه حرف هاش و نظراتش رو ارام و منطقی در یک محیط بدون تنش بیان کنه! این مشکلی که من مدت هاس باهاش دست ب گریبانم و برای بیان کوچکترین مسائل باید به اندازه تعداد ادم های زندگیم زبان و روش تفهیمی متفاوت به کار ببرم واخرش هم هیچ! اصا یه جمله میگی یه جمله دیگه برداشت میشه من واقعا نمیدونم این ادبیات ما چرا انقدر پر از کنایه و استعاره و ایهام و هزار صنعت ادبی دیگس و تو گفتگو و محاوره هم همین ها به شکل نازیبا و غریبی هست که هر حرفی زده میشه یه مفهوم فضایی ازش بیرون کشیده میشه! وقتی هم ادم سکوت میکنه و حرفی نمیزنه و هیچ نظری نمیده اونم یه دردسر میشه !!! واقعا متاسفم برای خودم که تو همچین دنیایی گیر کردم! دنیایی پر از قوانین نانوشته و مفاهیم پیچیده ! این روزها برای بیان تصمیمات و انتخاب هام با چنان چالش هایی روبرو میشم که اصلا مغزم هنگ میکنه! یعنی حتی اگر شطرنج باز شماره یک جهان هم بیاد و حرکات و بازخورد های احتمالی رو برام مشخص کنه باز یه موقعیت عجیب و متناقض پیش میاد!