بعضی ها این شانس رو دارن که نیمه ی پرِ لیوان رو ببینن .
بعضی ها می تونن ایرادهاشون رو نبینن ، اگر هم ببینن براشون خیلی مهم نیست . بلدن از ایرادهاشون لذت ببرن .
زندگی رو راحت می گیرن . نه خودشون رو خیلی آزار می دن نه اطرافیانشون رو .
آدمهای باحالی هستن ، هم مهربونن ، هم راحت خوشحال می شن ، هم براشون مهمه که دیگران رو خوشحال کنن .
در جهان تعداد کمی از این آدمها وجود داره . بیشتر آدمها ، مثل من ، فقط بلدن غر بزنن و غصه بخورن و آزار ببینن .
فقط زمانی می تونن لذت ببرن که بهترین و کامل ترین باشن . هر نقصی روی خُلقیات و رفتارشون تاثیر می ذاره .
تازه لذت بردنشون هم مدت داره . کمی که از یک اتفاقِ خوب می گذره ، با دقت به دنبالِ کاستی ها و نقایصش می گردن .
از اونجایی که همیشه "جوینده یابنده است" چیزهایی مزخرفِ جدیدی پیدا می کنن جهتِ ناراحتی و غمباد . حتی از یک اتفاقِ خوب ... حتی از یک آرزوی برآورده شده .
حالا می خوام یک چیزی بگم ...
آهای آدمهایی که مثل من غرغرو و خودآزار هستید و هیچ امیدی هم به اصلاح شدنتون نیست ،
باید بگردید یک آدمِ اونجوری ، اونقدر مهربون ، اونقدر بیخیال ، اونقدر باحال پیدا کنید و باهاش دوست بشید .
یک آدم پیدا کنید که بلد باشه از معمولی ترین چیزها یک حسِ خوب رو بکشه بیرون .
بلد باشه برای خندیدن و شاد بودن بهانه پیدا کنه ...
حالا وقتی پیداش کردید ، سعی کنید عزیزترینتون بشه .
البته تلاشِ زیادی نمی خواد ، چنین آدمهایی خود به خود عزیزترین می شن .
آخه دستِ خودشون نیست ، ذاتن عزیزترین به دنیا میان .
وقتی عزیزترینتون باشه ، حتی اگه با ذره بین ، حجم زیادی ایراد توش پیدا کنید ، باز هم دوستش دارید ، باز هم نمی تونید از دستش بدید ، باز هم ...
در روزهایی که غمگین شدید ... در روزهایی که فکر می کنید همه ی بدی های جهان به شما هجوم آورده ... فقط کافیه به لبخند عزیزترینتون فکر کنید ... به صورتش ... به نگاهش ... به لحنِ حرف زدنش ... به شوخی هاش ... به شیطنت هاش ...
از من به شما نصیحت . داشتنِ عزیزترین از اوجبِ واجبات است .
(از وبلاگ خانوم مهراوه شریفی نیا)
البته ایشون آخرش میگن: ما که داریم ... پُزش رو می دیم