زمان کنونی: ۱۰ آذر ۱۴۰۳, ۱۰:۵۸ ق.ظ مهمان گرامی به انجمن مانشت خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات انجمن می‌توانید عضو شوید.
گزینه‌های شما (ورودثبت نام)

هرچه می خواهد دل تنگت بگو...

ارسال: #۳۲۶۴۱
۲۶ شهریور ۱۳۹۵, ۰۱:۳۰ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۲۶ شهریور ۱۳۹۵ ۱۱:۵۳ ق.ظ)Ametrine نوشته شده توسط:  وقتی هم اتاقی کمپین حمایت از حیوانات راه میندازه و صبحانه به بچه گربه کیک شکلاتی میده!
نیت خیر داشته ولی کیک شکلاتی تغذیه مناسب گربه نیست واقعا. احتمالا براش مضر هم باشه.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۳۲۶۴۲
۲۶ شهریور ۱۳۹۵, ۰۱:۵۰ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۶ شهریور ۱۳۹۵ ۰۲:۳۰ ب.ظ، توسط Ametrine.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...

یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: diligent , Pure Liveliness , mahyamk , fo-eng , SepidehP
ارسال: #۳۲۶۴۳
۲۶ شهریور ۱۳۹۵, ۰۲:۰۰ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
پرسپولیسHeart

شجاعت، همیشه فریاد زدن نیست؛ گاهی صدای آرامی است که در انتهای روز می گوید : فردا دوباره تلاش خواهم کرد.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۳۲۶۴۴
۲۶ شهریور ۱۳۹۵, ۰۲:۰۷ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۶ شهریور ۱۳۹۵ ۰۲:۳۵ ب.ظ، توسط fo-eng.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
عادت کرده ایم هر روز دوش بگیریم، اما یادمان میرود که ذهن مان هم به دوش نیاز دارد!.
گاهی با یک غزل حافظ می توان دوش ذهنی گرفت و خوابید.
یک شعر از فروغ، تکه ای از بیهقی، صفحه ای از مزامیر، عبارتی از گراهام گرین، جمله ای از شکسپیر، خطی از نیما، ولی غافلیم.
شبانه روز چقدر خبر و گزارش و مطلب آشغال می تپانیم توی کله مان؟
بعد هم با همان کله ی بادکرده به رختخواب می رویم و توقع داریم در خواب پدربزرگ مان را ببینیم که یک گلابی پوست کنده و با لبخند می گوید بفرما !!

#عباس_معروفی

خداوندا ... کدام نقطه ی زمین، از تو خالیست که خلق تو را در آسمان می جویند؟! منصور حلاج
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: fatemesoleimani , shahlaj , SepidehP
ارسال: #۳۲۶۴۵
۲۶ شهریور ۱۳۹۵, ۰۳:۳۶ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۶ شهریور ۱۳۹۵ ۰۳:۳۷ ب.ظ، توسط zarisa.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
وقتی بچه بودم فکر میکردم وقتی بزرگ شدم قراره اتفاق خاصی بیفته. الان که بزرگ شدم میبینم تا خودت برای خودت کاری نکنی، هیچ اتفاقی نمیفته.
خیلی عجیبه که همه ی حرفایی که بزرگترا در مورد زندگی میگفتن درست بوده، بعضی وقتا عصبانی میشم ازشون چرا بیشتر اصرار نکردن، سعی نمیکردن منو قانع کنن. فقط مکرر میگفتن :این راه خوب نیست، این کار خوب است... بدون اینکه حتی یکبار دلیل بیارن. به نظر میرسید واسه اینکه از نظر مردم بچه ی خوبی باشیم این حرفها رو میزدند.
الان هم فقط بلدن بگن: دیدی گفتم، چقدر گفتم بهت....
نتیجه:اگر فکر میکنید کاری و یا راهی درست است لطف کنید اصرار کنید و طرف رو قانع کنید. تجربه ی خیلی چیزا تو زندگی اصلا ارزشی در مقابل زمانی که از دست میره نداره.
دوباره از صفر شروع کردن خیلی احمقانه و دردآوره.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: fatemesoleimani , Aurora , mahyamk , stateless , SepidehP
ارسال: #۳۲۶۴۶
۲۶ شهریور ۱۳۹۵, ۰۳:۴۲ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۲۶ شهریور ۱۳۹۵ ۰۳:۳۶ ب.ظ)zarisa نوشته شده توسط:  وقتی بچه بودم فکر میکردم وقتی بزرگ شدم قراره اتفاق خاصی بیفته. الان که بزرگ شدم میبینم تا خودت برای خودت کاری نکنی، هیچ اتفاقی نمیفته.
خیلی عجیبه که همه ی حرفایی که بزرگترا در مورد زندگی میگفتن درست بوده، بعضی وقتا عصبانی میشم ازشون چرا بیشتر اصرار نکردن، سعی نمیکردن منو قانع کنن. فقط مکرر میگفتن :این راه خوب نیست، این کار خوب است... بدون اینکه حتی یکبار دلیل بیارن. به نظر میرسید واسه اینکه از نظر مردم بچه ی خوبی باشیم این حرفها رو میزدند.
الان هم فقط بلدن بگن: دیدی گفتم، چقدر گفتم بهت....
نتیجه:اگر فکر میکنید کاری و یا راهی درست است لطف کنید اصرار کنید و طرف رو قانع کنید. تجربه ی خیلی چیزا تو زندگی اصلا ارزشی در مقابل زمانی که از دست میره نداره.
دوباره از صفر شروع کردن خیلی احمقانه و دردآوره.
اتفاقا من جدیدا به این نتیجه رسیدم که خیلی ها اصرار دارن به خامی خودشون و باید بذاری راه اشتباه خودشون رو برن تا سرشون به سنگ بخوره. هرچی هم بهشون میگی که عزیز من این چیزی که تو میگی نیست قبول نمی کنن و دلیل میارن و دو دو تا چهار تا می کنن. اینا هنوز یاد نگرفتن که تجربه برآیند یه مدت (شاید طولانی) هست و نمیشه این مدت رو با دو کلمه بیانش کرد. تازه یه قسمتی از تجربه احساسه مثل حس سرخوردگی یا حس «مورد قدرشناسی واقع نشدن» که اینارو دیگه اصلا نمیشه به این راحتیا منتقل کرد.


مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: fatemesoleimani , Aurora , SepidehP
ارسال: #۳۲۶۴۷
۲۶ شهریور ۱۳۹۵, ۰۶:۰۱ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۶ شهریور ۱۳۹۵ ۰۶:۰۷ ب.ظ، توسط zarisa.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
"اتفاقا من جدیدا به این نتیجه رسیدم که خیلی ها اصرار دارن به خامی خودشون و باید بذاری راه اشتباه خودشون رو برن تا سرشون به سنگ بخوره. هرچی هم بهشون میگی که عزیز من این چیزی که تو میگی نیست قبول نمی کنن و دلیل میارن و دو دو تا چهار تا می کنن. اینا هنوز یاد نگرفتن که تجربه برآیند یه مدت (شاید طولانی) هست و نمیشه این مدت رو با دو کلمه بیانش کرد. تازه یه قسمتی از تجربه احساسه مثل حس سرخوردگی یا حس «مورد قدرشناسی واقع نشدن» که اینارو دیگه اصلا نمیشه به این راحتیا منتقل کرد.
[/quote]"

متاسفانه و یا شاید خوشبختانه نهایتا این خود آدم هست که با شرایط مونده از اشتباهاتش تنها میمونه. اصلا نمیخام کسی رو مقصر بدونم ولی اشتباهاتی که در مورد خودم رو بعد از سالها متوجه شدم ، خیلی جالبه که الان از اطرافیانم میشنوم که همون موقع متوجه شده بودند ولی چیزی نگفته بودن،شاید براشون مهم نبوده، انگار دارن لذت میبرن که الان به اینجا رسیدم.
فقط میتونم بگم بنده ی ناشکری بودم. خدا خیلی استعداد و خیلی چیزا بیشتر از بقیه به من داده بود که اصلا نتونستم از هیچ کدوم استفاده کنم. حقی که خدا به من داده بود رو نتونستم ازش دفاع کنم... . اصلا نمیتونم خودم رو ببخشم.
حق پدرم و مادرم هم به گردنم هست به خاطر اینکه هیچی نشدم.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: fatemesoleimani , mahyamk , stateless , SepidehP
ارسال: #۳۲۶۴۸
۲۶ شهریور ۱۳۹۵, ۰۶:۲۳ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۶ شهریور ۱۳۹۵ ۰۶:۲۵ ب.ظ، توسط The BesT.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
ما یه همسایه داریم. کلا آدمهای خنده داری هستن.
بعضی روزهای تعطیل صدای آهنگشون بلند میشه و همگی با هم میزنن و میرقصن.
چهارتا پسر دارن که همگی دانشجو دکتری و ارشد و ... هستن مثلا
مامان و باباشون میرقصن و چهارتا پسر دست میزنن و ماشالله ماشالله میگن !!!

الان هم حدود یکساعتی هست سرمون درد گرفته. دوباره ظاهرا خوشی زده زیر دلشون !
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: fatemesoleimani , RASPINA , codin , Pure Liveliness , diligent , fo-eng , Skyrim , Ametrine , salam5 , SepidehP
ارسال: #۳۲۶۴۹
۲۶ شهریور ۱۳۹۵, ۰۶:۲۸ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۶ شهریور ۱۳۹۵ ۰۷:۳۵ ب.ظ، توسط fatemesoleimani.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
سر کارم مشغول انجام کارهام بودم سرم تو کارم بود یه هو دیدم یه چیزی داره سمت کفش من میاد اول فکر کردم یه سوسک پروازی بزرگه بیشتر دقت کردم
دیدم موشه از ترسم یه جیغی کشیدم موشه دور خودش می چرخید بعد از همان جایی که اومده بود رفت بیرون حالا الان دیگه باید هر چن وقت یه بار اطرافمو یه نگاه کنم هنوز تاثیراتش مونده.....

یاد خدا آرام بخش دلهاست
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۳۲۶۵۰
۲۶ شهریور ۱۳۹۵, ۰۶:۵۶ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۲۶ شهریور ۱۳۹۵ ۰۶:۲۳ ب.ظ)The BesT نوشته شده توسط:  ما یه همسایه داریم. کلا آدمهای خنده داری هستن.
بعضی روزهای تعطیل صدای آهنگشون بلند میشه و همگی با هم میزنن و میرقصن.
چهارتا پسر دارن که همگی دانشجو دکتری و ارشد و ... هستن مثلا
مامان و باباشون میرقصن و چهارتا پسر دست میزنن و ماشالله ماشالله میگن !!!

الان هم حدود یکساعتی هست سرمون درد گرفته. دوباره ظاهرا خوشی زده زیر دلشون !

این که مزاحم شما میشن که بده ولی کلا چقدر خانواده خوبی هستن Smile)))))
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: sss , The BesT
ارسال: #۳۲۶۵۱
۲۶ شهریور ۱۳۹۵, ۰۷:۳۳ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۶ شهریور ۱۳۹۵ ۰۷:۳۴ ب.ظ، توسط fo-eng.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۲۶ شهریور ۱۳۹۵ ۰۶:۲۳ ب.ظ)The BesT نوشته شده توسط:  ما یه همسایه داریم. کلا آدمهای خنده داری هستن.
بعضی روزهای تعطیل صدای آهنگشون بلند میشه و همگی با هم میزنن و میرقصن.
چهارتا پسر دارن که همگی دانشجو دکتری و ارشد و ... هستن مثلا
مامان و باباشون میرقصن و چهارتا پسر دست میزنن و ماشالله ماشالله میگن !!!

الان هم حدود یکساعتی هست سرمون درد گرفته. دوباره ظاهرا خوشی زده زیر دلشون !

خیلی جالبه .. Big GrinBig Grin
در حالت کلی من آدم های شاد رو دوست دارم، اینها معنی زندگی رو خیلی خوب فهمیدند و البته اینها هم مثل ماها هستند، با گرفتاری ها و مشغلات خودشون ولی سعی می کنند شاد باشند ...
به قول جادی بهترین کاری که ما در زندگیمون می تونیم انجام بدیم شاد بودن است ... Smile

---

دایی ام یک همساده ای داشتند Shy یک خونه دو طبقه روبروشون بود، یکبار داشتیم می رفتیم بیرون گفت: اینا خونه رو ببین، توش همه مدل آدمایی بیرون میاد، اونقدر هم متفاوت که اول نمی فهمی چند نفر تو این خونه ساکن هستند و یکی دیگه اینکه نمی فهمی چه ابعادی دارند.
می گفت یکی با چادر میاد بیرون - یکی با موهای سیخ سیخی - یکی پیر - یکی جوون - یکی نوزاد - یکی کودک - یکی با صدای ضبط بالا - یکی کتاب به دست - یکی فشن - یکی خشن و ... Big Grin خلاصه خونه پرجمعیتی این مدلی هم دوست می دارم من . Sleepy
الهی همیشه همه شاد باشن ... ShyRolleyesCoolWink

خداوندا ... کدام نقطه ی زمین، از تو خالیست که خلق تو را در آسمان می جویند؟! منصور حلاج
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: SepidehP , The BesT
ارسال: #۳۲۶۵۲
۲۶ شهریور ۱۳۹۵, ۰۷:۴۴ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۶ شهریور ۱۳۹۵ ۰۷:۴۵ ب.ظ، توسط fatemesoleimani.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
در عرض یه روز فقرات توراسیک + یکی از دستام درد می کنه زیاد ازشون کار کشیدم + خوب هم نفس نمی تونم بکشم شایدم تاثیرات سرماخوردگیه
دلم یه خوابه یکی دوروزه می خواد از یه طرف بایستی یه سری تمریناتی را تا فردا انجام بدم

یاد خدا آرام بخش دلهاست
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۳۲۶۵۳
۲۶ شهریور ۱۳۹۵, ۰۸:۳۱ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۶ شهریور ۱۳۹۵ ۰۸:۳۶ ب.ظ، توسط blackhalo1989.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
مورچه تو خونمون لونه کرده. لامصب همه چی هم میخورن. از شیرینی گرفته تا گردو و حتی کباب!
کسی راه حلی داره؟ یا یه جوری بشه که به مواد غذایی ما دسترسی نداشته باشن. یا اگه نشد فراری داده بشن یا درنهایت کشته بشن.

پ.ن: یکی از راه های فراری دادن مورچه آفتابه. مثلا اگه یه چیزی دارید که مورچه ها بهش حمله کردن کافیه بذارید تو آفتاب. مورچه ها خودشون با پای خودشون فرار می کنن.


مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۳۲۶۵۴
۲۶ شهریور ۱۳۹۵, ۰۹:۰۲ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۲۵ شهریور ۱۳۹۵ ۱۰:۳۱ ب.ظ)hamideh1371 نوشته شده توسط:  
(25 شهریور ۱۳۹۵ ۰۵:۰۰ ب.ظ)Aurora نوشته شده توسط:  جالب بود این، کتابشو نخوندم از کتاب قیدار. ولی جالب همین قدرش.

آدمی که یکبار خطا کرده باشد و پاش لغزیده باشد و بعد هم پشیمان شده باشد،

مطمئن تر است از آدمی که تا به حال پاش نلغزیده ...

این حرف سنگین است... خودم هم می دانم.

خطا نکرده، تازه وقتی خطا کرد و از کارتُنِ آکبند در آمد، فلزش معلوم می شود،

اما فلزِ خطاکرده رو است، روشن است...

مثلِ کفِ دست، کج و معوجِ خطش پیداست.

از آدمِ بی خطا می ترسم، از آدمِ دو خطا دوری می کنم،

اما پای آدمِ تک خطا می ایستم...!

رضا امیرخانی خیلی قلم خوبی دارن.
من عاشق "منِ او" یِ ایشون هستم. بی بدیل بود.
_______________
در اولین فرصت باید قیدار رو هم بخونم. مرسی بابت اشاره زیباتون. Smile
_______________
به نظر من در روزگار ما، رضا امیرخانی و مصطفی مستور آبرو و اعتبار حرفه نویسندگی هستن ...

ارسالِ خانمِ Aurora رو که دیدم کلی ذوق کردم. گفتم بیام منم یه عالمه از این کتاب و سایرِ کارهای آقای امیرخانی تعریف کنم، بعد که ارسالِ خانم hamideh1371 رو دیدم، بیشتر ذوق کردم. خیلی خوشحالم که اینجا هم طرفدارانِ ایشون پیدا میشن.
من هم سبکِ نوشتاریِ آقای امیرخانی و تفکراتشون رو به شدت میپسندم. تمامِ کتابهاشون رو هم خوندم! چه رمان و داستان چه مقاله‌های تحلیلیشون واقعا عالین.
شاید این حرفی که میگم کلیشه‌ای باشه ولی با یکی از کتابهاشون زندگی کردم. نمیگم کدوم کتاب، چون یادآورِ خاطراتی میشه که شاید باید فراموش کنم...

بی ما تو به سر بری همه عمر...
من بی تو گمان مبر که یکدَم...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۳۲۶۵۵
۲۶ شهریور ۱۳۹۵, ۰۹:۱۸ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۲۶ شهریور ۱۳۹۵ ۰۷:۴۴ ب.ظ)fatemesoleimani نوشته شده توسط:  دلم یه خوابه یکی دوروزه می خواد از یه طرف بایستی یه سری تمریناتی را تا فردا انجام بدم
منم خواب ابدی

فقط شروع کردن کافی نیست
با قدرت ادامه بده...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  اگر بیش از سه سال از عضویت شما در مانشت میگذرد:بگویید کجایید و چه میکنید؟ Fardad-A ۸۳ ۶۰,۵۲۲ ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۵۰ ق.ظ
آخرین ارسال: clint
  ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج (هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) morweb ۲,۶۹۵ ۷۴۹,۲۷۷ ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ ۰۷:۴۴ ب.ظ
آخرین ارسال: gogooli
  انخاب مسیر آینده ؟ آینده دکترا چه خواهد شد ؟ shivap ۱۰ ۱۱,۳۹۰ ۰۲ آذر ۱۳۹۸ ۱۲:۳۶ ق.ظ
آخرین ارسال: WILL
  سلام،امروز حال ات چطوره؟ حس امروزت را بگو. فرید ۹۰۷ ۲۶۸,۹۶۱ ۲۰ مهر ۱۳۹۴ ۰۳:۲۳ ب.ظ
آخرین ارسال: Bache Mosbat
  اگر داده ها در هر بار به طور مساوی تقسیم شود حداکثر عمق درختی log n خواهد شد؟ post98 ۱ ۳,۴۵۲ ۱۸ بهمن ۱۳۹۳ ۰۹:۲۴ ب.ظ
آخرین ارسال: ahrmb
  اینترنت در آینده ناپدید خواهد شد hnarghani ۰ ۳,۵۳۹ ۰۷ بهمن ۱۳۹۳ ۰۱:۰۴ ب.ظ
آخرین ارسال: hnarghani
  اختلالی که زندگی شما را نابود خواهد کردشک و بدبینی ناشی از اختلال شخصیت پارانویید( morweb ۰ ۳,۵۵۹ ۲۴ تیر ۱۳۹۳ ۰۵:۳۴ ق.ظ
آخرین ارسال: morweb
  تعداد سوالات دروس تخصصی کامپیوتر تغییر خواهد کرد؟؟؟ Denize ۱۸ ۱۹,۵۹۶ ۱۷ آبان ۱۳۹۲ ۱۲:۰۳ ب.ظ
آخرین ارسال: shovaliehsiah
Question لطفا تجربیات خود را در مورد نوشتن سمینار و پایان نامه بگویید Potential ۲۴ ۲۲,۶۸۸ ۲۸ مرداد ۱۳۹۲ ۱۱:۴۲ ب.ظ
آخرین ارسال: انرژی مثبت
  یک موضوع جدّی که اگه دقت نکنیم، مایه‌ی سرافکندگی ما در قیامت خواهد بود silver_0255 ۸ ۸,۲۷۸ ۲۸ خرداد ۱۳۹۲ ۱۰:۳۰ ق.ظ
آخرین ارسال: silver_0255

پرش به انجمن:

Can I see some ID?

به خاطر سپاری رمز Cancel

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. رمزت رو فراموش کردی؟ اینجا به یادت میاریم! close

رمزت رو فراموش کردی؟

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. close