انجمنصفحه اولجستجوی انجمن

[Pure Liveliness]

یعنی من تا حالا آدم از خودم پوست کلفت تر ندیدم. جدی.
نه بد هم نیست، سختمم نیست اصلاََ (: عادت کردم. فقط امیدوارم بعد ها سکته و ضعیفی قلب و اینا نیاره.

پ.ن۲: دلم میخواد از بدنم بیام بیرون! (: نمیشه لامصب.

make it out of this mess

[vesta]

خب برق هم مجدد وصل شد و ما به دنیای شلم شولبای تکنولوژی بازگشتیم

ولی عجب بارون دلچسبی بود و باد خنکی که بعد از رفتن باد خشمالو اومد هم خیلی عالی بود

پ.ن: آره آرورا جان، قدیم اصلا دعوا نبوده، دلخوری نبوده، بچه ها همه باحال بودن، کسی شکست عشقی نمیخورده و غم و غصه نبوده، همه هوای هم رو داشتن، پشت هم بودن. اصلا یه وضعی بوده هااااا، میگن مثل بهشت بوده))) فکر کنم انقدر فست فود خوردیم همش عجله داریم و نمیگذاریم همه چی سر فرصت پیش بره، صبوری یادمون رفته و کارامون شده فست فودی، یچی بهمون بگن، سریع: زدی ضربتی ضربتی نوش کن و اینااااااااااااااااا... آقا یه ماشین زمان بسازید من میخوام برگردم عقب

[LEA3C]

نمیدونم چرا حال و حوصله ندارم

[NP-Cσмρℓєтє]

(۲۸ تیر ۱۳۹۴ ۰۸:۲۸ ب.ظ)A V A نوشته شده توسط:  زل زدم به رنگ اسمونی که تا دو ماه دیگه شاید دیگه نبینمش

شاید... شایدم مجبور شدی تا آخر عمرت فقط همینو ببینی خدا رو چه دیدی, ما دعا میکنیم برات

---

+ شکلک منو یاد موش کور میندازه! مدیران دلاور و قهرمان مانشتی میگم حالا که گامی نوین در جهت تغییر رنگ ها برداشتید,توافق هم که شده یه فکری هم برای این شکلکا کنید , سپاس گزاری!

++ به من گفتن یه داستان کوتاه برای گروه سنی ۷ الی ۱۰ سال بنویس, موضوع ندارم, حوصله هم ندارم, وقت هم ندارم, , دوستان یاری کنید موضوع رو بدید لااقل

+++ آواتار بعضی چقد مظلومه (بعد از آواتار بعضی های دیگه که عوض کردن)

[hatame]

تو ای پری کجایی?
از آن بهشت پنهان، دری نمی گشایی....

[Menrva]

(۲۸ تیر ۱۳۹۴ ۱۱:۴۲ ب.ظ)hatame نوشته شده توسط:  تو ای پری کجایی?
از آن بهشت پنهان، دری نمی گشایی....

دل من سرگشته توست
نفسم آغشته توست.....

[hatame]

اینجام چند روزه آسمون داره می باره) خدایا شکرت که هنوز دوسمون داری

[Menrva]

اینجا هم چندروزه بارونیه....داره میباره...
دلم میگیره ازینهمه بارون...

[Menrva]

(۲۸ تیر ۱۳۹۴ ۱۱:۵۲ ب.ظ)A V A نوشته شده توسط:  اصلا همین دل گرفتنش قشنگههه

آره قشنگه...
..میگن اولین بارون تابستون که میاد آرزو کنیم آرزومون براورده میشه.....

[NP-Cσмρℓєтє]

(۲۸ تیر ۱۳۹۴ ۱۱:۱۲ ب.ظ)F@gh@ نوشته شده توسط:  

(28 تیر ۱۳۹۴ ۱۰:۱۴ ب.ظ)NP-Cσмρℓєтє نوشته شده توسط:  ++ به من گفتن یه داستان کوتاه برای گروه سنی ۷ الی ۱۰ سال بنویس, موضوع ندارم, حوصله هم ندارم, وقت هم ندارم, , دوستان یاری کنید موضوع رو بدید لااقل

O_o
شنگول منگول حبه انگورو بازنویسی کن مثلا بگو شنگول ۲۴ ساعته با گوشیش داخل لاین و اینستا و ... و حبه انگور هم درحال لایک زدن پستای منگولخواستی بگو تو بازنویسیش کمکت کنم

یا میتونی داستان توافقات هسته ای و تصمیم کبری( البته کبری اسمشو عوض کردو گذاشت پارمیدا) روهم بازنویسی کنی

+کاربن گذاشتی

آفاق جدی میگم خواهر, یه یاری برسانید دیگه دوووسه تان! آخه بچه رو چه به داستان, من چه میدونم چه داستانی باید بگم! :|
یه موضوع بگید من ببینم چی باید بگم

+ کاربنم تموم شده, تو ایندفه کاربن بذار

[RASPINA]

شما کجایید که بارون میاد؟
یعنی همه
شمالی هستید؟

[vesta]

بابا تهران بارونی شده راسپینا، الان باز رعد و برق میزنه

آوا: من نمیتونم پشت پنجره بمونم، انگار قلبم رو میگذارن تو قفس، حالم بد میشه باید برم زیر بارون یخورده، بعدش میام خونه و به صداش گوش میدم و با بوی نم بارون و خاک زندگی میکنم

[diligent]

(۲۸ تیر ۱۳۹۴ ۱۰:۱۴ ب.ظ)NP-Cσмρℓєтє نوشته شده توسط:  ++ به من گفتن یه داستان کوتاه برای گروه سنی ۷ الی ۱۰ سال بنویس, موضوع ندارم, حوصله هم ندارم, وقت هم ندارم, , دوستان یاری کنید موضوع رو بدید لااقل

در مورد مصرف بی رویه ی آب و ارتباط آن با به خطر افتادن حیاط جانوران
آلودگی هوا و مریض شدن انسان ها
رابطه بین گرم شدن زمین و آب شدن یخ ها و در نتیجه به خطر افتادن زندگی خرس های قطبی

[NP-Cσмρℓєтє]

(۲۹ تیر ۱۳۹۴ ۱۲:۲۷ ق.ظ)diligent نوشته شده توسط:  

(28 تیر ۱۳۹۴ ۱۰:۱۴ ب.ظ)NP-Cσмρℓєтє نوشته شده توسط:  ++ به من گفتن یه داستان کوتاه برای گروه سنی ۷ الی ۱۰ سال بنویس, موضوع ندارم, حوصله هم ندارم, وقت هم ندارم, , دوستان یاری کنید موضوع رو بدید لااقل

در مورد مصرف بی رویه ی آب و ارتباط آن با به خطر افتادن حیاط جانوران
آلودگی هوا و مریض شدن انسان ها
رابطه بین گرم شدن زمین و آب شدن یخ ها و در نتیجه به خطر افتادن زندگی خرس های قطبی

فکر کنم آخرشم باید با این عکس آواتارت ببرم بدم برام چاپ کنن
میگم دلیجنت اسپند دود کن این بچه رو بسی شیرین است دیوانمون میکنه

خانوم آفاق و خواهر دلیجنت داستان باید اون گیلیش باشه, تخصصی نکنید باید وری وری ساده تر باشند

[diligent]

(۲۹ تیر ۱۳۹۴ ۱۲:۴۲ ق.ظ)NP-Cσмρℓєтє نوشته شده توسط:  فکر کنم آخرشم باید با این عکس آواتارت ببرم بدم برام چاپ کنن
میگم دلیجنت اسپند دود کن این بچه رو بسی شیرین است دیوانمون میکنه

خانوم آفاق و خواهر دلیجنت داستان باید اون گیلیش باشه, تخصصی نکنید باید وری وری ساده تر باشند

ممنونم عزیزم. این بچه همون آواتار قبلیمه. این عکسه جوونیاشه
خوب برا مثلا موضوع سومیه یه داستان بساز که در مورد زندگی دو تا بچه خرسه. خودت ساده اش کن دیگه
در مورد بچه های کار هم خوبه- اکثرشون تو همین رنج ۷ تا ۱۰ ساله هستن