(۲۹ خرداد ۱۳۹۴ ۰۶:۰۱ ق.ظ)behnam5670 نوشته شده توسط: تجاوز ۶ نفر به یک کودک کار آخر پَستی هست اما از اون پستتر "عادت کردن" ما به شنیدن این اخبار هست، نهایتاً سری تکون میدیم و اگر صبح این خبر رو شنیدیم تا عصر یا نهایتاً تا شب فراموش میکنیم. در هندوستان یک اتفاق مشابه افتاده بود که کل کشور یک میلیارد و دویست میلیون نفری که هزار دین و مذهب و قوم مختلف داره مدتها دچار بحران و شورش شد. تونس به خاطر اینکه یه نفر خودش رو آتیش زد انقلاب شد ولی اینجا توو یه ماه گذشته حداقل خبر آتش زدن دو نفر رو خودم خوندم.
فقط همین نیست. افغانستانی که از همه لحاظ از ایران فعلاً عقبتر هست و نصف ایالتهاش بین القاعده و طالبان و اخیراً داعش تقسیم شده هست، در تیم ملی زنانش هر کسی حق داره با حجاب یا بدون حجاب حاضر بشه ولی اینجا بیش از نصف جمعیت کشور به خاطر تحجر و بیسوادی مشتی ابله حتی حق حضور در ورزشگاه رو ندارند، انگار اسلام با نگاه کردن به آبشار زدن والیبالیستها به خطر میافته. البته به همون اندازه که این گروه حاضر نمیشن صداشون رو به خاطر دقاع از حقشون بالا ببرند هم تلخ هست. البته حرف هم نمیشه زد، فوری شهدا رو میکوبند توو سرمون که اینا نرفتند شهید بشن که شما بری صدات رو واسه یه والیبال ببری بالا. آره عزیز ولی خب اینا نرفتند که با دست بسته زنده به گور بشن و شما با دست باز با رفقات بیتالمال رو چپاول کنی و مثل حاتم طایی بذل و بخشش کنی و مملکت رو پنجاه سال به عقب بندازی، بعد مثل طشت از بام افتاده دوباره پیدات بشه.
باز ماه رمضون شده و آمار دزدی و فحشا یه مقدار اومد پایین. اولین نتیجهی مستقیم اینه که دزدها و ... هم از بطن همین جمعیت مسلمون هست. خب این چه جور مسلمونیای هست. چی شد که اینطوری شدیم رو نمیدونم (البته چرا، میدونم). جامعه مثل اتوبوسی شده که ترمز بریده. بالاخره به ته دره سقوط میکنه. عوض کردن راننده یا کمک راننده هم چیزی جز خوشخیالی خام نیست. قبلاً من کتابخون نبودم ولی الان به مجلات و دستنوشتههای ده پونزده سال پیش که رجوع میکنم همهی جامعهشناسا (که الان از بیکاری دارن فلافل میفروشن یا انداختنشون گوشهی زندون) داشتند داد میزدند جامعه داره به سمت فحشا پیش میره. فحشا فقط خراب بودن نیست، هر سقوط اخلاقی خودش یه نوع فحشا هست. بعد جناب نمایندهی مجلس امروز گفته که اینطوری پیش بره جامعه به سمت سقوط اخلاقی پیش میره. صحتِ خواب عزیز!
چه عجب یکی یه حرف درست درمون زد.
در اینکه جامعه ترمز بریده وبه فحشا کشیده شکی نیست. با یه از صبح تا عصر بیرون رفتن تو خود همین تهران میشه راحت حس کرد. روزی نیست که برم دانشگاه سوار مترو بشم و بغضم نگیره از دیدن بچه های کار. واقعا ناراحت کننده ست. وقتی خودم دانشجوم از بابام پول میگیرم واسه رفت و آمد چطور میتونم کمک کنم؟!
از امنیتی که تو تاکسی ها نیست و راه رفتن تو خیابون نگم که بیشتر عصبی میشم. تا میای سرت رو بالا کنی با آرامش راه بری حتما یه آدم کج و کوله هست که بیاد زل بزنه روزتو خراب کنه. تو تاکسی هم چقد باید زبل باشی و دقت کنی که راننده عوضی نباشه و یا جای بدی نشینی مسافرا اذیت کنن.
نمیدونم واقعا دخترای دیگه حس نمیکنن این محدودیت ها رو