انجمنصفحه اولجستجوی انجمن

[sahar121]

خیلی دلم تنگه.... نه برای کسی نه برای چیزی نه برای موقعیتی... فقط تنگه خداست.... خدایا منو به کسی غیر خودت وانگذار

[فوژان]

تو عمرم انقدر آینده برام غیر قابل پیش بینی نبوده ... خیلی سخته آینده توی یه غبار گم شده باشه ... خسته شدم از این حس

[ec_a_j]

از امتحان حفظی خوشم نمیاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااد
اگر میخواستم حافظ متون باشم که مهندس نمیشدم آخه
واسه امتحانم دعا کنید لطفااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
مرسی

[eh3an2010]

(۰۳ بهمن ۱۳۹۲ ۰۲:۱۶ ب.ظ)vesta نوشته شده توسط:  حالم داره از این فضای حاکم تو دانشگاه بهم میخوره
از لج و لجبازی استادا و دراوردن تلافیش سر دانشجوها
خدایا به دادمون برس، چه بلایی سر اخلاق و انسانیت اومده، آخه این چه وضع افراد به اصطلاح تحصیل کرده و فرهنگی هست
چرا چوبشو دانشجوی بدبخت باید بخوره

استادا ایمیلشونو که داری یه بمباران ایمیلی براشون بفرس مثلا ۱۰۰ ملیون ایمیل که تا اخر عمرش واسش ایمیل بره متن همشونم یه چیز بزار که تا عمر دارن بسوزن!

[kati]

هــــــــــــی خیــلـــــــــــــــــــــــــــــــــی حوصلم سر رفته

[ec_a_j]

نمیدونم چرا همه چسبیدن به گرایش های امنیت و شبکه
البته خودمم قبلا که تجارت الکترونیک رو نمیشناختم چسبیده بودم به این دو تا

بچه های آیتی کنکوری باور کنید تجارت الکترونیک محشررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررره
من عااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااشقشم
الانم که رفتم تو فیلد محاسبات فراگیر کار میکنم از فرط لذت اشک شوق میریزم
و هزاررررررررررررررررررر بار میگم خدای اینو تو برام کردی جای من اینجا بود و من میخواستم جای دیگری باشم
من علمی میخواستم که تو هر روز زندگی کاربرد داشته باشه تجارت الکترونیک اینه
هر کس میخوام با ایده های خلاقانه دنیای آیتی رو تکون بده بره حتمااااااااااااااااااااااااااااا در مورد گرایش تجارت الکترونیک تحقیق کنه

[good-wishes]

(۰۳ بهمن ۱۳۹۲ ۱۱:۳۲ ب.ظ)maneshty نوشته شده توسط:  از الان میشه شروع کرد واسه کنکور؟

عــــــــــــــــــــــه! سوال منم هست اتفاقا

---

(۰۳ بهمن ۱۳۹۲ ۱۰:۱۶ ب.ظ)ec_a_j نوشته شده توسط:  من عااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااشقشم
الانم که رفتم تو فیلد محاسبات فراگیر کار میکنم از فرط لذت اشک شوق میریزم
و هزاررررررررررررررررررر بار میگم خدای اینو تو برام کردی جای من اینجا بود و من میخواستم جای دیگری باشم

از بس که آدم میبینه خیلی ها سر جای خودشون نیستن
وقتی میبینه یکی سر جای خودشه و از اونجایی که هست راضیه ، کلی خوشحال میشه : )
موفق باشید

[mehdi.m2]

ای خدا
یکی نیست به ما بگه این استادای ما به چی نمره می دن چطوری نمره می دن چطوری حساب می کنن
اعصاب واسم نزاشتن
یه کاری کردن اصلا نتونم درس بخونم این روزا (

[mhd3]

(۰۳ بهمن ۱۳۹۲ ۱۱:۳۲ ب.ظ)maneshty نوشته شده توسط:  از الان میشه شروع کرد واسه کنکور؟

چرا که نه
-----------------------------------------------------------------------------

چقد آدمای جالبی پیدا میشن!! کنار خونه ما یه پارک هست، تابستونا نماز مغرب میخوندن اونجا، بعد کلی از آدمایی که پنجره خونه هاشون رو به این پارک باز میشه اعتراض کردن که صداتونو بیارین پایین، یعنی چی که اذون پخش میکنید، صدای نماز خوندنتون توی خونمون میاد و...
(قبول دارم بعضی از مسجدا واقعا صدای اذونشون گوش آدمو کر میکنه اما اینا اصلا اینطوری نبودن. من حتی یه بارم نشنیدم صدای اذون یا نمازشون بیاد تو خونمون)
بعد بیچاره ها کلا بیخیال این مراسم نماز شدن.
حالا صبح به صبح تو همین پارک با صدای بلند آهنگ پخش میکنن، یه عالمه دختر و خانوم سن بالا هم شروع میکنن به ورزش (حالا کاش ورزش، میرقصن در اصل)
بعد که میری به نگهبان پارک میگی که سر صبحه، مردم خوابن... میگه اینا مجوز دارن...
ورزش خیلی خوبه، آهنگ هم خیلی خوبه، ورزش کردن با آهنگ هم عالیه...
ولی اگر قرار باشه حق ناس رعایت بشه، بنظر من این خیلی بیشتر مردم آزاریه تا صدای اذون خیلی آروم اونا...
به قول مامانم خدا یه جوری به بعضی ها پشت میکنه که حتی شنیدن صدای اذون هم آزارشون میده...

[SaMiRa.e]

شب آنگاه زیباست که نور را باور داشته باشیم ...

[azad_ahmadi]

گاهی بارها این صفحه رو باز میکنم چیزی بنویسم، اما نمیشه/نمیاد.
ماهم دلتنگ میشیم ...

[فوژان]

یکی از زیباترین حس های عالم اینه که آهنگ گوش بدی کد بزنی ۳>

[sahar121]

از شب میلاد حضرت محمد (ص) و امام جعفر صادق (ع) ازون وقت تا الان قبل اینکه اذان مغرب بشه این سرود (چشم امید) از بلندگو مسجد محله ما پخش میشه . خیلی خوشم اومد...
به طاها به یاسین به معراج احمد
به قدر و به کوثر به رضوان و طوبی
به وحی الهی به قرآن جاری
به تورات موسی و انجیل عیسی
بسی پادشاهی کنم در گدایی
چو باشم گدای گدایان زهرا (س)
چه شب ها که زهرا (س) دعا کرده تا ما
همه شیعه گردیم و بی تاب مولا
غلامی این خانواده دلیل و مراد خدا بوده از خلقت ما
مسیرت مشخص، امیرت مشخص، مکن دل ای دل بزن دل به دریا
که دنیا به خسران عقبا نیرزد
به دوری ز اولاد زهرا نیرزد.
و این زندگانی فانی جوانی
خوشی های امروز و اینجا
به افسوس بسیار فردا نیرزد

اگر عاشقانه هوادار یاری
اگر مخلصانه گرفتار یاری
اگر آبرو میگذاری به پایش
یقینا یقینا خریدار یاری
بگو چند جمعه گذشتی ز خوابت؟
چه اندازه در ندبه ها زاری یابی؟
به شانه کشیدی غم سینه اش را؟
و یا چون بقیه تو سربار یاری
اگر یک نفر را به او وصل کردی
برای سپاهش تو سردار یاری
به گریه شبی را سحر کردی یا نه؟
چه مقدار بی تاب و بیمار یاری؟
دل آشفته بودن دلیل کمی نیست
اگر بی قراری بدان یار یاری
و پایان این بی قراری بهشت است
بهشتی که سرخوش ز دیدار یاری

نسیم کرامت وزیدن گرفته
و باران رحمت چکیدن گرفته
مبادا بدوزی نگاه دلت را
به مردم که بازار یوسف فروشی در این دوره بد شدیدا گرفته
خدایا به روی درخشان مهدی
به زلف سیاه و پریشان مهدی
به قلب رئوفش که دریای داغ است
به چشمان از غصه گریان مهدی
به لبهای گرم علی یا علی اش
به ذکر حسین و حسن جان مهدی
به دست کریم و نگاه رحیمش
به چشم امید فقیران مهدی
به حال نیاز و قنوت نمازش
به سبحان سبحان سبحان مهدی
به برق نگاه به خال سیاهش
به عطر ملیح گریبان مهدی
به حج جمیلش به جاه جلیلش
به صوت حجازی قرآن مهدی
به صبح عراق و شبانگاه شامش
به آهنگ سمت خراسان مهدی
به جان داده های مسیر عبورش
به شهد شهود شهیدان مهدی
مرا دائم الاشتیاقش بگردان
مرا سینه چاک فراقش بگردان
تفضل بفرما بر این بنده بی سر و پا
مرا همدم و محرم و هم رکاب
سفرهای سوی خراسان و شام و عراقش بگردان
یا مهدی یامهدی مددی

[نارین]

منم دلم وحشتناک گرفته درسم نمیتونم بخونم ، همش اشکام دلشون میخواد بیاد ، رفتیم امامزاده خیلی سخت بود که زار زار نباید گریه کنم ، خیلی سخته بعضی رازها را باید تو دلت نگه داری به کسی نگیشون ، نگی چون نمیخوای عزیزات ناراحت بشند ، گریه نکنی چون عزیزات ناراحت میشند ، خیلی سخته الانم که دارم اینا را مینویسم اشکام میاد که نباید بیاد ، عصرای روز جمعه که خودشون دلگیرند این مسائلم که باشه دیگه بیشتر میشه

[sahar121]

(۰۴ بهمن ۱۳۹۲ ۰۶:۴۵ ب.ظ)نارین نوشته شده توسط:  منم دلم وحشتناک گرفته درسم نمیتونم بخونم ، همش اشکام دلشون میخواد بیاد ، رفتیم امامزاده خیلی سخت بود که زار زار نباید گریه کنم ، خیلی سخته بعضی رازها را باید تو دلت نگه داری به کسی نگیشون ، نگی چون نمیخوای عزیزات ناراحت بشند ، گریه نکنی چون عزیزات ناراحت میشند ، خیلی سخته الانم که دارم اینا را مینویسم اشکام میاد که نباید بیاد ، عصرای روز جمعه که خودشون دلگیرند این مسائلم که باشه دیگه بیشتر میشه

ایشاله خدا همه حرفاتو می شنوه. روزای خوب شاد شنگول هم میان همش که روزگار یه جور نیست تا ناخوشی نباشه خوشی که خوشی نیست... نگاه کن منم نزدیک کنکور که میشئ همه غم و غصه هام میومد جلو چشام گریه میکردم... ناراحت بودم.. از استرس هم بود.. یه کوچولو که گریه کردی بعد به این فکر کن بابا همش ۲ هفته مونده تمام میشه و راحت میشی انقدر بیکار میشی که نمیدونی چیکار کنی.. بعد کلی شاد میشی تفریح میکنی .... به اینکه همه اینا حل میشه قدم به قدم .کنکور که بره کلی وقت برات می مونه که به همه چیزا فکر کنی...
تو که خیلی دختر زرنگی همه اینو میدونن و خودتم