(۲۹ دى ۱۳۹۲ ۰۶:۵۱ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: اون فرد من بودم که باید شیرینی بدم یا خانم انرژی؟
البته به شایعات خیلی توجه نکنید.
شما که واللا آقای مهندس خیلی وقت پیش ها باید شیرینی میدادید و ما که ندیدیم بدید . دیگه حالا دوستان دیدن یا نه الله اعلم
(البته من اون موقع نبودم و الان نمیتونم مدعی بشم - خدا به شما رحم کرده
)
اما این شخص محترمی که باید شیرینی بدن (که بهتره شام بدن ) اخیرا به جرگه شیرینی دهندگان پیوستن ولی به روی خودشون نیاوردن . هی ما هیچی نگفتیم هی ایشونم هیچی نگفتن !!! هی ما هیچی نگفتیم هی ایشونم هیچی نگفتن !!!
آخه هیچی نگفتن تا کی ؟ ها ؟ شما که خودتون از زیر این قضیه قصر (قثر؟ قسر؟ غثر؟غصر؟
) گذشتید به من بگید! تا کی ؟
(یه لحظه جو منو گرفت احساس کردم مدعی العموم هستم
)
خب دیگه خلاصه اون ارسال من تهدید بود تا دوست عزیز سریعا به دفتر مانشت مراجعه بفرمایند و توضیحات لازم رو ارائه کنند . وگرنه اسمش رو میذارم کف دست بقیه (یا ستّار ! )
حالا دیدن داره که چند نفر با خوندن اون پست شروع کردن به سوت زدن و آسمون رو نگاه کردن . آخه ماشاا... ما اینجا از این موارد کم نداریم که میبینی اوووووووووووووووووو طرف از کارشناسی تا دکتری فارغ التحصیل میشه ، کار و زندگیشم جور میشه یه دونه نقل (noghl) هم به ما نمیده
واللا
زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست 
)
![[تصویر: banner.jpg]](http://phpconf.ir/wp-content/uploads/2015/04/banner.jpg)
