زمان کنونی: ۰۲ آذر ۱۴۰۳, ۱۱:۰۶ ق.ظ مهمان گرامی به انجمن مانشت خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات انجمن می‌توانید عضو شوید.
گزینه‌های شما (ورودثبت نام)

هرچه می خواهد دل تنگت بگو...

ارسال: #۱۴۰۸۶
۲۴ دى ۱۳۹۳, ۱۱:۵۲ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
تمام بیماری ها از افکار شما سرچشمه میگیرند
مثلا":
بیماری قند ،بخاطر افسوس گذشته را خوردن است؛
سردرد ،انتقاد از خود و ترس؛
فشار خون ،مشکلات عاطفی دراز مدتی که حل نشده؛
پس باید ذهنمان را بشوییم...
خودمان را ببخشیم...
گذشته را رها کنیم و لباس شادی به تن کنیم؛
و کارهایی که مطابق میل ما انجام نمی شود به خدا بسپاریم حکمت و مصلحتی در آن است
تا از بیماری رهایی پیدا کنیم...
ذهن ما مانند یک تلوزیون با صدها شبکه است؛
و این ما هستیم که تصمیم میگیریم روی کدام شبکه باشیم
شبکه رنجش،شبکه بخشش،شبکه عشق،شبکه نفرت،شبکه مهربانی
شبکه شادمانی،شبکه برنامه تکراری دیروز!
تصمیم ما همان کنترل یا ریموت ماست...
"لحظاتت را با انتخاب بهترین شبکه ها زیبا کن"

멈추지 말고

My Dream is to fly
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: x86 , Aseman7 , elhamgh , ندا زندپور , tabassomesayna , diligent , it.pnuchb1986 , RASPINA , عاطفه پارسا , دیبا مدرس , Bahar_HS , **sara**
ارسال: #۱۴۰۸۷
۲۵ دى ۱۳۹۳, ۱۲:۱۰ ق.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۵ دى ۱۳۹۳ ۱۲:۱۳ ق.ظ، توسط NP-Cσмρℓєтє.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
۳ تا رو باید تنهایی تجربه کرد:
عشق
ایمان
مرگ

البته اگه کنکور ؛ بذاره که اینا ۳ تا بمونن, ۴ تا نشن!!!!
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: tohidi4503 , neda_Network , مورتن , ندا زندپور , m2yahyapour , Bahar_HS
ارسال: #۱۴۰۸۸
۲۵ دى ۱۳۹۳, ۱۲:۳۶ ق.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۵ دى ۱۳۹۳ ۱۲:۴۲ ق.ظ، توسط tohidi4503.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
من محمـــــــــــــــــدی هستم

من شارلی نیستم


[
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
]
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: masoud67 , mostafa122 , neda_Network , هرمان , ziba.O , elhamgh , ندا زندپور , WILL , it.pnuchb1986 , Donna , Eagle777 , RASPINA , shoaib.narimani , tabassomesayna , m2yahyapour , NP-Cσмρℓєтє , persianccie , salam5 , kora , Bahar_HS
ارسال: #۱۴۰۸۹
۲۵ دى ۱۳۹۳, ۱۰:۵۱ ق.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۲۵ دى ۱۳۹۳ ۱۲:۱۰ ق.ظ)zahra.s نوشته شده توسط:  ۳ تا رو باید تنهایی تجربه کرد:
عشق
ایمان
مرگ

البته اگه کنکور ؛ بذاره که اینا ۳ تا بمونن, ۴ تا نشن!!!!

عشق که دو نفره باشه بهتره Wink البته میدونم عشق رو یکنفره میری تو عمقش اما اگه ایکس به ایگرگ عشق داشته باشه و ایگرگ هم به ایکس ایندوتا به هم بازخورد بسیار خوبی میدن و اونموقع میشه تجربه دونفره عشق. پس مثال نقیض زدم. SleepyTongue
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: ندا زندپور , tabassomesayna
ارسال: #۱۴۰۹۰
۲۵ دى ۱۳۹۳, ۱۱:۳۸ ق.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۵ دى ۱۳۹۳ ۱۱:۳۸ ق.ظ، توسط nlp@2015.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
دلم هوای برفیو بارونی میخواد این چه وضع زمستونه!Undecided
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: saeidkhan , tabassomesayna , it.pnuchb1986 , RASPINA
ارسال: #۱۴۰۹۱
۲۵ دى ۱۳۹۳, ۱۲:۱۴ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۲۵ دى ۱۳۹۳ ۱۱:۳۸ ق.ظ)mahnaz.p نوشته شده توسط:  دلم هوای برفیو بارونی میخواد این چه وضع زمستونه!Undecided

والا !
از زمستون عزیز خواهشمندیم خودش باشه ! اینقدر ادای تابستونو در نیاره. این همه لباس زمستونی خریدیم کی بپوشیم Undecided Big Grin

من نه آنکه گویی هستم نه آنکه گویند / من همانم که همانم ..
مشاهده‌ی وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: nlp@2015 , WILL , مورتن , RASPINA , Bahar_HS
ارسال: #۱۴۰۹۲
۲۵ دى ۱۳۹۳, ۰۱:۰۹ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
دیشب یه اتفاقی تو شهرمون افتاد منو دپرس کرده، دو تا دختر دانشجو تو دریاچه غرق شدن.
مواظب خودتون باشین تورو خدا، مامان باباهامون بیچارن.
به خاطر عکس انداختن رو یخ رفتن یخ شکسته هیشکی نتونسته بیرونشون بیاره.
از عصر تا دیشب ده دنبال جنازشون بودن.
مواظب خودتون باشین و از اینجور کارا نکنین.

هرکجا لرزیدی، از سفر ترسیدی، فقط آهسته بگو : من خدا را دارم.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: tabassomesayna , m.zeinali , neda_Network , RASPINA
ارسال: #۱۴۰۹۳
۲۵ دى ۱۳۹۳, ۰۱:۲۶ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۲۵ دى ۱۳۹۳ ۰۱:۰۹ ب.ظ)ziba.O نوشته شده توسط:  دیشب یه اتفاقی تو شهرمون افتاد منو دپرس کرده، دو تا دختر دانشجو تو دریاچه غرق شدن.
مواظب خودتون باشین تورو خدا، مامان باباهامون بیچارن.
به خاطر عکس انداختن رو یخ رفتن یخ شکسته هیشکی نتونسته بیرونشون بیاره.
از عصر تا دیشب ده دنبال جنازشون بودن.
مواظب خودتون باشین و از اینجور کارا نکنین.

کجاااااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ شورابیل؟؟؟؟؟ Sad Sad Sad
.واااااااااااااااااااایی نه ...... Sad
کجایی بودن؟؟؟
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۱۴۰۹۴
۲۵ دى ۱۳۹۳, ۰۲:۰۷ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۲۵ دى ۱۳۹۳ ۰۱:۲۶ ب.ظ)zahra.s نوشته شده توسط:  کجاااااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ شورابیل؟؟؟؟؟ Sad Sad Sad
.واااااااااااااااااااایی نه ...... Sad
کجایی بودن؟؟؟

آره شورابیل
یکی مراغه یکی پارس آباد
آخرین روز امتحاناشون بوده داشتن عکس میگرفتن
اصلا از دیشب داغونما

هرکجا لرزیدی، از سفر ترسیدی، فقط آهسته بگو : من خدا را دارم.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۱۴۰۹۵
۲۵ دى ۱۳۹۳, ۰۳:۴۸ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
میخام برم سفر
وقتی که هوا خوبه
عصره و نسیم می وزه
توی جاده خلوت
وسط دشت
یه احساسی دارم شبیه احساسی که وقتی آن شرلی پخش می کرد ظهر جمعه و دکلمه اولش و اون همه شکوفه گیلاس بود یا بادوم
من سوم راهنمایی بودم

ماییم که بی باده و بی جام خوشیم
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: RASPINA , Aseman7
ارسال: #۱۴۰۹۶
۲۵ دى ۱۳۹۳, ۰۴:۴۷ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
مقالات مرتبطی که سیویلیکا پیشنهاد میده منو کشته Big Grin دریغ از یک ذره ربط!

همه در حسرت یک پروازند؛
من به پرواز نمی اندیشم؛
به تو می اندیشم؛
تو که زیباتر از اندیشه یک پروازی..
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Xilinx
ارسال: #۱۴۰۹۷
۲۵ دى ۱۳۹۳, ۰۷:۴۲ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
آخیش، امتحانام تموم شد

Sent from my C5302 using Tapatalk

با هزار تومان چی کار میشه کرد؟
با هزار تومان میشه به یک کودک مبتلا به سرطان کمک کردBlush


مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.


[تصویر:  20141231011655_620.jpg]
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۱۴۰۹۸
۲۵ دى ۱۳۹۳, ۰۹:۱۰ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
این چه زمستونیه اخه!
حس دم عید دارم!

EVERYTHING that kills me makes me feel ALIVE


EVERYTHING that drowns me makes me feel wanna FLY
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: diligent , tabassomesayna , RASPINA , Aurora , Aseman7
ارسال: #۱۴۰۹۹
۲۵ دى ۱۳۹۳, ۰۹:۳۷ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
هر کسی دوست داشت بخونه

مادر بزرگ در حالی که با دهان بی دندان، آب نبات قیچی را می مکید ادامه داد آره مادر ، ُنه ساله بودم که شوهرم دادند، از مکتب که اومدم ، دیدم خونه مون شلوغه مامانِ خدابیامرزم همون تو هشتی دو تا وشگون ریز از لپ هام گرفت تا گل بندازه. تا اومدم گریه کنم گفت: هیس، خواستگار آمده.

خواستگار ، حاج احمد آقا ، خدا بیامرز چهل و دو سالش بود و من ُنه سالم. گفتم : من از این آقا می ترسم، دو سال از بابام بزرگتره.
گفتند : هیس ، شکون نداره عروس زیاد حرف بزنه و تو کار نه بیاره.

حسرت های گذشته را با طعم آب نبات قیچی فرو داد و گفت : کجا بودم مادر ؟ آهان جونم واست بگه ، اون زمون ها که مثل الان عروسک نبود. بازی ما یه قل دو قل بود و پسرهام الک دو لک و هفت سنگ سنگ های یه قل دو قل که از نونوایی حاج ابراهیم آورده بودم را ریختند تو باغچه و گفتند :
تو دیگه داری شوهر می کنی ، زشته این بازی ها گفتم : آخه ....
گفتند: هیس آدم رو حرف بزرگترش حرف نمی زنه

بعد از عقد ، حاجی خدا بیامرز ، به شوخی منو بغل کرد و نشوند رو طاقچه،همه خندیدند ولی من ، ننه خجالت کشیدم به مادرم می گفتم : مامان من اینو دوست ندارم. مامانم خدا بیامرز ، گفت هیس ، دوست داشتن چیه؟ عادت میکنی

بعد هم مامانت بدنیا اومد؛ با خاله هات و دایی خدابیامرزت؛بیست و خورده ایم بود که حاجی مرد. یعنی میدونی مادر ، تا اومدم عاشقش بشم ، افتاد و مرد. نه شاه عبدالعظیم با هم رفتیم و نه یه خراسون.یعنی اون می رفت ، می گفتم : اقا منو نمی بری ؟ می گفت هیس ، قباحت داره زن هی بره بیرون .می دونی ننه ، عین یه غنچه بودم که گل نشده ، گذاشتنش لای کتاب روزگار و خشکوندنش

مادر بزرگ ، اشکش را با گوشه چارقدش پاک کرد و گفت :آخ دلم می خواست عاشقی کنم ولی نشد ننه. اونقده دلم می خواست یه دمپختک را لب رودخونه بخوریم ، نشد. دلم پر می کشید که حاجی بگه دوست دارم ، ولی نگفت حسرت به دلم موند که روم به دیوار ، بگه عاشقتم ولی نشد که بگه. گاهی وقتا یواشکی که کسی نبود ، زیر چادر چند تا بشکن می زدم آی می چسبید ، آی می چسبید.

دلم لک زده بود واسه یک یه قل دو قل و نون بیار کباب ببر ولی دست های حاجی قد همه هیکل من بود ، اگه میزد حکما باید دو روز می خوابیدم .

یکبار گفتم ، آقا میشه فرش بندازیم رو پشت بوم شام بخوریم ؟ گفت : هیس ، دیگه چی با این عهد و عیال ، همینمون مونده که انگشت نما شم.مادر بزرگ به یه جایی اون دور دورا خیره شد و گفت: می دونی ننه ، بچه گی نکردم ، جوونی هم نکردم. یهو پیر شدم ، پیر.

پاشو دراز کرد و گفت : آخ ننه ، پاهام خشک شده ، هر چی بود که تموم شد. آخیش خدا عمرت بده ننه چقدر دوست داشتم کسی حرفمو گوش بده و نگه هیس.

به چشمهای تارش نگاه کردم ، حسرت ها را ورق زدم و رسیدم به کودکی اش. هشتی ، وشگون ، یه قل دوقل ، عاشقی و ...

گفتم مادر جون حالا بشکن بزن ، بزار خالی شی. گفت : حالا دیگه مادر ، حالا که دستام دیگه جون ندارن ؟
انگشتای خشک شده اش رو بهم فشار داد ولی دیگه صدایی نداشتند.

خنده تلخی کرد و گفت : آره مادر جون، اینقدر به همه هیس نگید . بزار حرف بزنن . بزار زندگی کنن. آره مادر هیس نگو ، باشه؟ خدا از "هیس خوشش نمی یاد
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: raha_ce , هرمان , fo-eng , Aseman7 , neda_Network , RASPINA , Menrva , Bahar_HS , انرژی مثبت , **sara**
ارسال: #۱۴۱۰۰
۲۶ دى ۱۳۹۳, ۱۲:۰۴ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
گمان می برم که اگر خداوند
صد هزار گونه خنده می آفرید
اما رسمِ اشک ریختن را نمی آموخت،
قلب حتی تابِ دَه روز تپیدن را هم نمی آورد!

خداوندا ... کدام نقطه ی زمین، از تو خالیست که خلق تو را در آسمان می جویند؟! منصور حلاج
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Aseman7 , neda_Network , RASPINA , انرژی مثبت


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  اگر بیش از سه سال از عضویت شما در مانشت میگذرد:بگویید کجایید و چه میکنید؟ Fardad-A ۸۳ ۶۰,۲۸۷ ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۵۰ ق.ظ
آخرین ارسال: clint
  ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج (هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) morweb ۲,۶۹۵ ۷۴۴,۷۵۸ ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ ۰۷:۴۴ ب.ظ
آخرین ارسال: gogooli
  انخاب مسیر آینده ؟ آینده دکترا چه خواهد شد ؟ shivap ۱۰ ۱۱,۳۰۵ ۰۲ آذر ۱۳۹۸ ۱۲:۳۶ ق.ظ
آخرین ارسال: WILL
  سلام،امروز حال ات چطوره؟ حس امروزت را بگو. فرید ۹۰۷ ۲۶۷,۰۱۳ ۲۰ مهر ۱۳۹۴ ۰۳:۲۳ ب.ظ
آخرین ارسال: Bache Mosbat
  اگر داده ها در هر بار به طور مساوی تقسیم شود حداکثر عمق درختی log n خواهد شد؟ post98 ۱ ۳,۴۳۷ ۱۸ بهمن ۱۳۹۳ ۰۹:۲۴ ب.ظ
آخرین ارسال: ahrmb
  اینترنت در آینده ناپدید خواهد شد hnarghani ۰ ۳,۵۲۷ ۰۷ بهمن ۱۳۹۳ ۰۱:۰۴ ب.ظ
آخرین ارسال: hnarghani
  اختلالی که زندگی شما را نابود خواهد کردشک و بدبینی ناشی از اختلال شخصیت پارانویید( morweb ۰ ۳,۵۴۵ ۲۴ تیر ۱۳۹۳ ۰۵:۳۴ ق.ظ
آخرین ارسال: morweb
  تعداد سوالات دروس تخصصی کامپیوتر تغییر خواهد کرد؟؟؟ Denize ۱۸ ۱۹,۵۳۷ ۱۷ آبان ۱۳۹۲ ۱۲:۰۳ ب.ظ
آخرین ارسال: shovaliehsiah
Question لطفا تجربیات خود را در مورد نوشتن سمینار و پایان نامه بگویید Potential ۲۴ ۲۲,۵۸۷ ۲۸ مرداد ۱۳۹۲ ۱۱:۴۲ ب.ظ
آخرین ارسال: انرژی مثبت
  یک موضوع جدّی که اگه دقت نکنیم، مایه‌ی سرافکندگی ما در قیامت خواهد بود silver_0255 ۸ ۸,۲۳۸ ۲۸ خرداد ۱۳۹۲ ۱۰:۳۰ ق.ظ
آخرین ارسال: silver_0255

پرش به انجمن:

Can I see some ID?

به خاطر سپاری رمز Cancel

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. رمزت رو فراموش کردی؟ اینجا به یادت میاریم! close

رمزت رو فراموش کردی؟

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. close