زمان کنونی: ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳, ۰۷:۵۵ ق.ظ مهمان گرامی به انجمن مانشت خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات انجمن می‌توانید عضو شوید.
گزینه‌های شما (ورودثبت نام)

هرچه می خواهد دل تنگت بگو...

ارسال: #۲۳۲۵۱
۱۴ شهریور ۱۳۹۴, ۰۷:۳۳ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
دلم گرفته ای دوست

هوای گریه با من ...... Sad((((

از آیینه بپرس نام نجات دهنده ات را ...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: RASPINA , hatame , MajidManesht2012
ارسال: #۲۳۲۵۲
۱۴ شهریور ۱۳۹۴, ۰۸:۵۰ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۴ شهریور ۱۳۹۴ ۰۸:۵۱ ب.ظ، توسط A V A.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
کاش دیگه "کاش" نگم!

ایــشـــالا اونـــی کـــه باعــــث مـــیــشـه

مـــا شـــبـــا بـــا بــغـــض بـــخـــوابــیـــم

تــــنــش ســــالــــم باشــــه

مـا اهـل نـــفـــریـن نـــیــستـــیـم

ولی یــــادش باشـه

دنیــا دار مکـــــافـاتــه...

EVERYTHING that kills me makes me feel ALIVE


EVERYTHING that drowns me makes me feel wanna FLY
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: ziba.O , vesta , samane .gh , Riemann , nlp@2015 , so@ , پوونه , crevice , afrooz-OMD , Bahar_HS , soheila-zd , tabassomesayna , Parisa-SH , RASPINA , sa_ra , salam az ma
ارسال: #۲۳۲۵۳
۱۴ شهریور ۱۳۹۴, ۰۹:۵۰ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
اسم کسی رو بهم دادند و گفتند تو فلان حوزه کار کرده، منم خوشحال رفتم گشتم ایمیلشو پیدا کردم
بهش گفتم چقدر کار کرده و میتونه کمکم کنه...
جواب داده که به صورت تخصصی کار کردم و به علت اینکه پایان نامه خودم هم تو این حوزه هست نمیتونم کمکتون کنم :||||

رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی >>وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی >>وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی >>یَفْقَهُوا قَوْلِی
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: NP-Cσмρℓєтє , پوونه , Bahar_HS , soheila-zd , RASPINA , termeh93
ارسال: #۲۳۲۵۴
۱۵ شهریور ۱۳۹۴, ۱۲:۴۵ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
کـــــــــــاش میدانستــــم
حــــالا که در را بسته ای؛
آن را بکـــــــــوبم
یـــا گوشــــــه ای منتظــــــر بمانـــــم؟
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: RASPINA , dr.a_AI , termeh93
ارسال: #۲۳۲۵۵
۱۵ شهریور ۱۳۹۴, ۰۱:۵۱ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
شدیدا خوابم میاد ولی حوصله خوابیدن ندارم!!
چند وقت پیش کتاب های زبانم رو مرور میکردم متنی رو دیدم که قبلا نخونده بودمش در مورد خواب و این ها بود.
میگفت اگر یه بشقابی بذارید رو زمین و یه قاشق هم دستتون بگیرید و دستتون رو هم از تخت دراز کنید موقعی که خوابتون برد قاشق میفته و اگه از صدای برخورد قاشق و بشقاب بیدار شدید که هیچ. نشدید که شما دچار کمبود خواب (یا همون sleep deprivation) هستید و باید به اندازه کافی بخوابید.
من دیشب اینو امتحان کردم بیدار نشدم که هیچ.. حتی خواب امون نداد که گوشیم رو بذارم زیربالشم و گوشی هم اون یکی دستم موند و خوابم برد. و برام جالب بود سرم رو روی بالش نذاشته خوابم برده و اصلا صدای قاشق و بشقاب رو نشنیدم. نمیدونم چرا همچین ظلمی به خودم میکنم ولی فقط اینو میدونم که از خواب بدم میاد و آرامش شب رو واقعا دوست دارم.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: ziba.O , so@ , **sara** , soheila-zd , Parisa-SH , RASPINA , termeh93 , sa_ra
ارسال: #۲۳۲۵۶
۱۵ شهریور ۱۳۹۴, ۰۱:۵۸ ق.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۴ شهریور ۱۳۹۴ ۰۹:۵۰ ب.ظ)vesta نوشته شده توسط:  اسم کسی رو بهم دادند و گفتند تو فلان حوزه کار کرده، منم خوشحال رفتم گشتم ایمیلشو پیدا کردم
بهش گفتم چقدر کار کرده و میتونه کمکم کنه...
جواب داده که به صورت تخصصی کار کردم و به علت اینکه پایان نامه خودم هم تو این حوزه هست نمیتونم کمکتون کنم :||||

من بودم حرفم رو نمیخوردم و می‌گفتم کسی ندونه فکر می‌کنه قراره چارچوب علم رو از هر طرف چند متر جابجا کنی با این تزِ ارشدت.

توو کل دوران تحصیلم توو اول دبیرستان یه معلم پرورشی داشتیم که فکر میکرد درسش چه تحفه‌ای هست و مجبور میکرد از خلاصه‌ی سخنرانی‌های الهی قمشه‌ای تا تأثیر اندیشه‌ی امام بر انقلاب صنعتی اروپا تحقیق بیاریم. ما هم که سوادش رو نداشتیم یا باید پول حرومِ کافی‌نتی‌ها میکردیم یا میدادیم یکی که بلده بنویسه. دو سه بار روو انداختیم به یکی از فامیل‌های پدری که انصافاً گشاده‌رو بودند و با اینکه هیچ رفاقتی باهاشون نداشتم ولی چند بار کمکم کردند، دو تا داداش بودند که سر جمع دو ۳ باری نوشتند.
یه بار این بنده‌ی خداها نبودند، روو انداختیم به یه از دماغ فیل افتاده‌ی فامیل مادری (فقط این یک نفر توو کل فامیلِ اونا اینطوری هست!)، بعد مادرش پشت تلفن گفت که جریان اینه و طرف داد و بیداد راه انداخت که نه نمیدونم کار دارم و فلان و بیسار و حتی حاضر نشد صحبت کنه.
اون دو نفرِ دیگه که کمک کرده بودند یکی اپلای کرد رفت و اون یکی دکتریِ فیزیک هسته‌ای میخونه و وضعش هم توپ شده، این هنوز اندر خمِ امتحان وکالت هست. در به در دنبالش هستم بهش یه بیلاخ اندازه‌ی این چند سال نشون بدم ولی ندیدمش هیچ وقت. البته وظیفه‌ش نبود کمکت کنه (شاید هم بود) اما احترام و حفظ شخصیت طرف مقابل هم مهمه.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Pure Liveliness , پوونه , Bahar_HS , vesta , tabassomesayna , RASPINA , Parisa-SH , dr.a_AI , termeh93 , Riemann , captain , sa_ra , ziba.O , kader , Avril89 , hatame
ارسال: #۲۳۲۵۷
۱۵ شهریور ۱۳۹۴, ۱۲:۵۶ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۵ شهریور ۱۳۹۴ ۱۲:۰۹ ق.ظ)vesta نوشته شده توسط:  پست موقت:
یکی از دوستان ارشد یا دکترای گرایش نرم افزار که معماری نرم افزار خونده و در مورد و ارائه چارچوب مطالعه یا کار کرده لطفا به من پیام خصوصی بده. ممنونم
هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستم...

رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی >>وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی >>وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی >>یَفْقَهُوا قَوْلِی
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۲۳۲۵۸
۱۵ شهریور ۱۳۹۴, ۰۲:۰۶ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۵ شهریور ۱۳۹۴ ۰۲:۱۷ ب.ظ، توسط A L I.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۵ شهریور ۱۳۹۴ ۱۲:۵۶ ب.ظ)vesta نوشته شده توسط:  
(15 شهریور ۱۳۹۴ ۱۲:۰۹ ق.ظ)vesta نوشته شده توسط:  پست موقت:
یکی از دوستان ارشد یا دکترای گرایش نرم افزار که معماری نرم افزار خونده و در مورد و ارائه چارچوب مطالعه یا کار کرده لطفا به من پیام خصوصی بده. ممنونم
هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستم...
کمکی که از دست من برمیاد اینه که بگم :
اولا" درخواست تون خیلی کلی هستش. ممکنه کسی کلیت موضوع را بدونه ولی تو جزئیات با آنچه شما میخواین فاصله داشته باشه.
دوما" این تاپیک واسه درد و دل هست نه واسه درخواست اینجوری. بنظر بنده حقیر یه تاپیک مستقل تو بخشهای علمی بزنید و درخواست کنید. اینجا خیلی زود بین پستهای درد و دل گم میشه.
سوما" بگید که چیکار کردین و چیکار میخواین بکنین.
چهارما" بیشتر کمک ها در اینجور موارد اینه که کسی بیاد بگه فلان مقالات یا فلان فصول از فلان کتاب را بخوانید که درش توضیح داده شده.
پنجما" اینکه شما میخواین از کسی که کار کرده چیزی بپرسید . عرفا" باید بگید کسی هست من ازش فلان سوال را بپرسم. نه اینکه او با شما تماس بگیره بگه چیکار دارید واسه تون انجام بدم.گه تاپیک جدا بزنید و سوالتون هم اینقدر کلی نباشه هر کسی بدونه در همون تاپیک میگه. میتونید اونجا ایمیلتون را هم بذارید تا اگه کسی از بیرون هستش ایمیل بفرسته.
ششما" شما میخواین یه تز ارشد بنویسید احتمال اینکه دقیقا" کسی مثل کار شما انجام داده باشه کم هست. ممکنه تا یه حدودی با شما مشترک باشن ولی بقیه اش را باید خودتون برید . یه جوری بپرسین که بدونن گیر شما کجای کاره.

ببخشین که جسارتا" آنچه بنظرم اومد گفتم.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: vesta
ارسال: #۲۳۲۵۹
۱۵ شهریور ۱۳۹۴, ۰۴:۴۵ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
کسایی که ثبت نام کردن مدارک چیا خواستن؟
A V A، در تاریخ ۱۵ شهریور ۱۳۹۴ ۰۶:۵۵ ب.ظ برای این مطلب یک پانوشت گذاشته است:

سلام. برای سوالت تاپیک موجود هست. لطفا در جای مناسب سوال بپرسید


هرکجا لرزیدی، از سفر ترسیدی، فقط آهسته بگو : من خدا را دارم.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۲۳۲۶۰
۱۵ شهریور ۱۳۹۴, ۰۵:۰۴ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
یه عده هم هستن تا کنارت میشینن، قبل از هر حرف و احوال پرسی، گوشیتو بر میدارن...با کمال پررویی میگن بازش کن خب...
حالا اگه پسوورد نزنی، میگن یه کاسه ای زیر نیم کاسته....
اگرم بزنی، یا میرن پیاماتو چک میکنن یا میشینن همه هزارتا عکس مسخره ای که گرفتیو نگاه میکنن!!!

+من اصلا درک نمیکنم!

+حالا خانوما اگه شوهرشون همچین رفتاری باهاشون داشته باشه، فورا بهشون بر میخوره! ولی بارها پیش اومده که تو مراسمی جایی خانومی کنار من نشسته و همچین برخوردی رو دیدم ازش! من واقعا چیزی برای پنهان کردن ندارم...ولی از کنجکاوی بیجا خیلی بدم میاد. . . مخصوصا اینکه این رفتارو از یه غریبه ببینم!

+حالا بدتر از اون اینه که طرف سالی یه بار میاد خونتون، تو همون یه بار به اندازه یک سالی که نبوده خونتو زیر و رو میکنه (نمی دونم تو کمد دیگه دنبال چی بود!)

+بارها شنیدم که وقتی ایرانی ها دارن به ملیتشون افتخار میکنند، میگن ماها آدمای خونگرمی هستیم و تو کشورای دیگه حتی اگه اتفاقی هم برات بیفته کسی دستتو نمیگیره و ... ولی بنظرم این خصلت باعث شده که فوضولی در زندگی دیگران بشه جز روزمرگی خیلی از آدما!

........
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: dr.a_AI , RASPINA , پوونه , tabassomesayna , termeh93 , sa_ra , soheila-zd , Parisa-SH , Bahar_HS
ارسال: #۲۳۲۶۱
۱۵ شهریور ۱۳۹۴, ۰۷:۲۴ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۵ شهریور ۱۳۹۴ ۰۷:۲۶ ب.ظ، توسط DL4Success.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
دل تنگم میگه به این پست هم یه نگاه بندازید، حتما به کارتون میاد Wink

مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.

[تصویر:  382395_76156_518-400x269.jpg]

با آرزوی موفقیت و سربلندی شما دوستانHeart
مشاهده‌ی وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: vesta
ارسال: #۲۳۲۶۲
۱۵ شهریور ۱۳۹۴, ۰۷:۲۴ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۵ شهریور ۱۳۹۴ ۱۲:۵۶ ب.ظ)vesta نوشته شده توسط:  هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستم...
شماره حساب ۳۴۳۴ بانک ملی ، شعبه اسکان Big Grin
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: vesta
ارسال: #۲۳۲۶۳
۱۵ شهریور ۱۳۹۴, ۰۷:۴۸ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
کسی داشت تو حیاط منزلش رب خونگی تهیه میکرد، بعد از مدتها بوی رب خونگی به مشامم خورد... خیلی دل انگیز بود
من رو برد به سالهای کودکی، یادش بخیر با ذوق دور هم جمع میشدیم، همسایه ها به هم کمک میکردن و آماده میکردیم، جلوی خونه امون یه فضای باز بود، چوبها رو اونجا جمع میکردن و دیگ بزرگ میگذاشتن و رب درست میکردن، داخل آتیشش سیب زمینی میگذاشتیم یا بلال کبابی درست میکردیم، بعد از اینکه رب رو داخل ظرفها میریختن، اون ربی که ته قابلمه و گوشه هاش چسبیده شده بود و برشته شده بود، آخ که چه مزززززززززززززه ای داشت...

به به، چه روزگاری بود

پ.ن: این رو برای احتیاط گذاشتم، یکی اومد به من بگه الان "مادربزرگ" هستی، نه مادربزرگ نیستم خودت مادربزرگ یا شایدم پدربزرگیBig GrinBig GrinTongue

رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی >>وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی >>وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی >>یَفْقَهُوا قَوْلِی
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: The BesT , kazhal@ , sa_ra , soheila-zd , **sara** , Bahar_HS , salam az ma , hatame
ارسال: #۲۳۲۶۴
۱۵ شهریور ۱۳۹۴, ۰۸:۴۳ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۵ شهریور ۱۳۹۴ ۰۷:۴۸ ب.ظ)vesta نوشته شده توسط:  کسی داشت تو حیاط منزلش رب خونگی تهیه میکرد، بعد از مدتها بوی رب خونگی به مشامم خورد... خیلی دل انگیز بود
من رو برد به سالهای کودکی، یادش بخیر با ذوق دور هم جمع میشدیم، همسایه ها به هم کمک میکردن و آماده میکردیم، جلوی خونه امون یه فضای باز بود، چوبها رو اونجا جمع میکردن و دیگ بزرگ میگذاشتن و رب درست میکردن، داخل آتیشش سیب زمینی میگذاشتیم یا بلال کبابی درست میکردیم، بعد از اینکه رب رو داخل ظرفها میریختن، اون ربی که ته قابلمه و گوشه هاش چسبیده شده بود و برشته شده بود، آخ که چه مزززززززززززززه ای داشت...

به به، چه روزگاری بود

پ.ن: این رو برای احتیاط گذاشتم، یکی اومد به من بگه الان "مادربزرگ" هستی، نه مادربزرگ نیستم خودت مادربزرگ یا شایدم پدربزرگیBig GrinBig GrinTongue
اینایی که واسه شما خاطره است واسه ما زندگیه

زندگی عقیده است و جهاد
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: tabassomesayna , sa_ra , dr.a_AI , vesta , Bahar_HS
ارسال: #۲۳۲۶۵
۱۵ شهریور ۱۳۹۴, ۰۸:۴۷ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
هر روز بیشتر خسته میشم، نمیدونم چطوریاس که خیلیا سیستم بدن قوی ای دارن، میجنگم ولی خسته م...دلم مسافرت میخواد، دلم یه عصر اروم تووی یه بالکن پر از گل میخواد با یه لیوان چای دبش، دلم بیخیالی میخواد، دلم یه روزه بی دغدغه ی ۳۰ سالگی میخواد!

EVERYTHING that kills me makes me feel ALIVE


EVERYTHING that drowns me makes me feel wanna FLY
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: so@ , tabassomesayna , afrooz-OMD , termeh93 , Parisa-SH , Avril89


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  اگر بیش از سه سال از عضویت شما در مانشت میگذرد:بگویید کجایید و چه میکنید؟ Fardad-A ۸۳ ۵۶,۴۴۶ ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۵۰ ق.ظ
آخرین ارسال: clint
  ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج (هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) morweb ۲,۶۹۵ ۶۲۰,۰۴۱ ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ ۰۷:۴۴ ب.ظ
آخرین ارسال: gogooli
  انخاب مسیر آینده ؟ آینده دکترا چه خواهد شد ؟ shivap ۱۰ ۱۰,۴۶۸ ۰۲ آذر ۱۳۹۸ ۱۲:۳۶ ق.ظ
آخرین ارسال: WILL
  سلام،امروز حال ات چطوره؟ حس امروزت را بگو. فرید ۹۰۷ ۲۳۴,۸۰۵ ۲۰ مهر ۱۳۹۴ ۰۳:۲۳ ب.ظ
آخرین ارسال: Bache Mosbat
  اگر داده ها در هر بار به طور مساوی تقسیم شود حداکثر عمق درختی log n خواهد شد؟ post98 ۱ ۳,۱۹۲ ۱۸ بهمن ۱۳۹۳ ۰۹:۲۴ ب.ظ
آخرین ارسال: ahrmb
  اینترنت در آینده ناپدید خواهد شد hnarghani ۰ ۳,۳۴۱ ۰۷ بهمن ۱۳۹۳ ۰۱:۰۴ ب.ظ
آخرین ارسال: hnarghani
  اختلالی که زندگی شما را نابود خواهد کردشک و بدبینی ناشی از اختلال شخصیت پارانویید( morweb ۰ ۳,۳۵۲ ۲۴ تیر ۱۳۹۳ ۰۵:۳۴ ق.ظ
آخرین ارسال: morweb
  تعداد سوالات دروس تخصصی کامپیوتر تغییر خواهد کرد؟؟؟ Denize ۱۸ ۱۸,۵۳۰ ۱۷ آبان ۱۳۹۲ ۱۲:۰۳ ب.ظ
آخرین ارسال: shovaliehsiah
Question لطفا تجربیات خود را در مورد نوشتن سمینار و پایان نامه بگویید Potential ۲۴ ۲۱,۳۳۷ ۲۸ مرداد ۱۳۹۲ ۱۱:۴۲ ب.ظ
آخرین ارسال: انرژی مثبت
  یک موضوع جدّی که اگه دقت نکنیم، مایه‌ی سرافکندگی ما در قیامت خواهد بود silver_0255 ۸ ۷,۶۶۱ ۲۸ خرداد ۱۳۹۲ ۱۰:۳۰ ق.ظ
آخرین ارسال: silver_0255

پرش به انجمن:

Can I see some ID?

به خاطر سپاری رمز Cancel

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. رمزت رو فراموش کردی؟ اینجا به یادت میاریم! close

رمزت رو فراموش کردی؟

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. close