زمان کنونی: ۲۴ آبان ۱۴۰۳, ۱۱:۲۲ ق.ظ مهمان گرامی به انجمن مانشت خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات انجمن می‌توانید عضو شوید.
گزینه‌های شما (ورودثبت نام)

هرچه می خواهد دل تنگت بگو...

ارسال: #۲۳۴۴۶
۲۳ شهریور ۱۳۹۴, ۰۸:۳۶ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۳ شهریور ۱۳۹۴ ۰۸:۴۸ ب.ظ، توسط soheila-zd.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۲۳ شهریور ۱۳۹۴ ۰۶:۱۱ ب.ظ)kora نوشته شده توسط:  چقدر مرگ به ما نزدیک و کوریم!
امروز که از خونه بیرون اومدم در حالی که اروم زیر لب دعا خوندم و به خدا توکل کردم! اسمان زیبای ابری و حال و هوای لطیف پاییزی یه حس ارامشی بهم داد فارغ از دنیا و استرس های چند مدتی که داشتم و به یک باره به فکر مرگ افتادم و پیش خودم گفتم امروز شاید برنگردم! اتفاق دیگه ادم از یک لحظه بعد با خبر نیست اما زود فراموش کردم و رفتم پی کارم! یه هو موقع عبور از خیابون با احتیاط همیشگیم! یه موتوری که انگار عاشق باشه باسرعت جت فوانتوم که باید از جرمی کلارک و جمیز می و ریچارد هموندBig Grin که خیلی دوستش دارم میخواستن بیاد این وسیله نقلیه رو تست کرده و به دنیا معرفی کنه!جلوم ظاهر شد!!! و من به سرعت جا خالی داده و حرکتی بس شگفت در حد فیلم های جیمز باندی که همیشه میگفتم اغراق و کلی هم میخندیدم زدمو در کمال ناباوری حضرت اجل از بیخ گوش که نه از نوک دماغم رد شد!!!! یعنی اگه زده بود له له بودم ها Big Grinله یه درصدم زنده نمیموندم احتمالا مرگ مغزی میشدم و اعضام اهدا میکردم. خلاصه جالب تر اینکه موقع برگشت در مسیر متاسفانه با یک جنازه ی بنده خدایی وسط خیابون هم روبرو شدم که مردم قهرمان همیشه حاضر در صحنه دورش حلقه زده بودن و خیلی دلم براش سوخت ! و گفتم این اتفاقی که برام افتاد میتونست نتیجش مثل همین باشه !!! نکته اخلاقی این پست اینکه دم رو غنیمت بشمارید و به یاد خدا باشید و جونم براتون بگه بچه های گلم این شتری که در خونه هممون میخوابه و خلاصه حواستون به کردارتون باشه !Big Grin قصه هایی برای بچه های مانشت!Big GrinTongue

کلید اسرارم میخواد یه اپیزود ازش بسازهBig Grin
واسه خواهرم هم از این اتفاق ها افتاده
یه بار شب تو خواب میبینم که همه جا طوفانی و یک دفعه یه رعد برق وحشتناک میزنه و یه درخت میفته و یه نفر میمیره
منم که بیدار میشم ترس و لرز برم میداره اون روز هوا هم ابری بود و حال و هوای بارون بود خواهرم هم میخواست بره بیرون
داشت میرفت بهش گفتم صدقه بده دیشب خواب بد دیدم گفت باشه و یه سکه گرفت گذاشت صدقه و از خونه بیرون رفت
از لحظه ای که خواهرم رفت بیرون بارون شدید شروع به باریدن کرد و بادهای شدید اومد
منم که عاشق خوابیدن تو روزهای بارونیم دوباره خوابیدم بیدار شدم دیدم صدای خواهرم که اومده میاد
تا منو دید گفت: وای سهیلا نبودی چی شد؟؟
منم که تعجب کرده بودم گفتم چی؟؟
گفت امروز داشتم از خیابون رد میشدم کنار خیابون یه درخت تنومند بزرگ بود منم داشتم از کنار درخته رد میشدم ازبس باد شدید بود
درخت با اون عظمت یهو افتاد جلوپام یعنی اگه یه قدم جلوتر میرفتم درخته می افتاد سرم من الان مرده بودم، انگار یه نفر منو از پشت کشید
مردم هم داشتند رد میشدند میگفتند:اه عجب شانسی داره ها..(عموما خواهرم خیلی بدشانسه این دفعه استثنا بودBig Grin)
هیچی دیگه انگار مرگو به چشماش دیده بود.
kora جان اینو گفتم هر وقت میخوای با کلید اسرار قرارداد ببندی اینم بگیBig GrinBig Grin

Angel
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: kora , RASPINA , Parisa-SH , **sara** , sa_ra , Bahar_HS , fatemeh87 , Maleficent
ارسال: #۲۳۴۴۷
۲۳ شهریور ۱۳۹۴, ۰۹:۰۰ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۲۳ شهریور ۱۳۹۴ ۰۸:۱۸ ب.ظ)Riemann نوشته شده توسط:  
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.


و کامنت اول که میگه:
"زنها وقتی پای پول یا شهرت وسط باشه فرقی براشون نمی کنه طرف مقابل شون کی باشه."

یک ضرب المثل انگایسی هست که میگه :ملکه یک پیرمردبودن بهتر است از کنیز یک جوان.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: dr.a_AI , tabassomesayna , shayesteNEY , fatemeh87
ارسال: #۲۳۴۴۸
۲۳ شهریور ۱۳۹۴, ۰۹:۰۴ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
Reimann خوب دختر مردم Big GrinعاشقTongue شده!!! Soheila-zd خداروشکر ولی میگم خواهرت باید قدرتو بدونه ها توصیه به صدقت کاملا به جا بوده!Smile
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: soheila-zd , Bahar_HS
ارسال: #۲۳۴۴۹
۲۳ شهریور ۱۳۹۴, ۰۹:۱۰ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۳ شهریور ۱۳۹۴ ۰۹:۱۴ ب.ظ، توسط soheila-zd.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۲۳ شهریور ۱۳۹۴ ۰۹:۰۴ ب.ظ)kora نوشته شده توسط:  Soheila-zd خداروشکر ولی میگم خواهرت باید قدرتو بدونه ها توصیه به صدقت کاملا به جا بوده!Smile
آره واقعا Big GrinBig Grin

(۲۳ شهریور ۱۳۹۴ ۰۸:۱۸ ب.ظ)Riemann نوشته شده توسط:  
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.


و کامنت اول که میگه:
"زنها وقتی پای پول یا شهرت وسط باشه فرقی براشون نمی کنه طرف مقابل شون کی باشه."
بعضی زنها(نه همشون) وقتی پای پول یا شهرت وسط باشه فرقی براشون نمی کنه طرف مقابل شون کی باشه.

Angel
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: pezhman.m-AI
ارسال: #۲۳۴۵۰
۲۳ شهریور ۱۳۹۴, ۰۹:۲۷ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
دوستان یه سری هم بزنید به
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
اگرم خوشتون اومد با هر لبخند یه دعا برام بکنید Big Grin
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۲۳۴۵۱
۲۳ شهریور ۱۳۹۴, ۱۰:۰۹ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۳ شهریور ۱۳۹۴ ۱۰:۱۴ ب.ظ، توسط dr.a_AI.)
Star RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
روز برنامه نویس روزی جهانی است که برای شرکت‌های تکنولوژی و برنامه نویسی آن به خوبی شناخته شده‌است. این روز که ۲۵۶امین روز سال (معادل عدد ۱۰۰ در مبنای ۱۶) ، مصادف با ۱۳ سپتامبر است. والنتین بالت و مایکل پرویاکف از کشور روسیه در سال ۲۰۱۲ برای اولین بار این روز را روز برنامه نویس نام نهادند و در ۲۴ جولای ۲۰۰۹، سفارت ارتباطات و رسانه جمعی روسیه درخواستی جهت به رسمیت شناختن این روز اعلام کرد و در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۹، رئیس جمهور وقت روسیه، این روز را رسما روز برنامه نویس نام نهاد. در حال حاضر بیشتر کشورها هم این روز با نام روز برنامه نویس گرامی می‌دارند.

روز برنامه نویس به برنامه نویسان مبارک (البته با یکم تاخیر)

[تصویر:  383928_happy_pr_day.jpg]

هان مشو نومید چون واقف نه‌ای از سر غیب
باشد اندر پرده ، بازی‌های پنهان غم مخور
-------------------------------------------------
۹۹ درصد از مواردی که نگرانشان هستید هرگز اتفاق نخواهند افتاد.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: RASPINA , kora , Parisa-SH , **sara** , Bahar_HS , soheila-zd
ارسال: #۲۳۴۵۲
۲۳ شهریور ۱۳۹۴, ۱۰:۲۰ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۲۳ شهریور ۱۳۹۴ ۰۹:۲۹ ب.ظ)Riemann نوشته شده توسط:  
(23 شهریور ۱۳۹۴ ۰۹:۰۰ ب.ظ)clint نوشته شده توسط:  ملکه یک پیرمردبودن بهتر است از کنیز یک جوان.
حداقل مثه بقیه میگفتی که آره همه اینطوری نیستن و ....
اولا ضرب المثل بود دوما قرار نیست که همه یه جور فکر کنند .واینکه باید به کیفیت زندگی فکر کرد نه کمیت ، صرفا از لحاظ مادی عرض نمیکنم اگرچه گفته میشه پول خوشبختی نمیاره اما نبودش باعث فقر وبدبختی میشه .
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: tabassomesayna , fatemeh87 , dr.a_AI
ارسال: #۲۳۴۵۳
۲۳ شهریور ۱۳۹۴, ۱۰:۴۱ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۲۳ شهریور ۱۳۹۴ ۱۰:۳۱ ب.ظ)Riemann نوشته شده توسط:  
(23 شهریور ۱۳۹۴ ۱۰:۲۰ ب.ظ)clint نوشته شده توسط:  اولا ضرب المثل بود دوما قرار نیست که همه یه جور فکر کنند .واینکه باید به کیفیت زندگی فکر کرد نه کمیت ، صرفا از لحاظ مادی عرض نمیکنم اگرچه گفته میشه پول خوشبختی نمیاره اما نبودش باعث فقر وبدبختی میشه .
سوما چی؟
منم اگه به همچنین موردی برخوردم قبول میکنمBig GrinBig GrinBig GrinBig Grin
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۲۳۴۵۴
۲۳ شهریور ۱۳۹۴, ۱۰:۴۸ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
بچه ها اصلا خودتونو نکشید واسه ارشد، با خیال راحت زندگیتونو بکنید
آقا اینجا اصلا خبری نیس جز پاس کردن یه سری دروس سخت

زندگی عقیده است و جهاد
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: sa_ra , kora , Parisa-SH , Bahar_HS , soheila-zd , nina69
ارسال: #۲۳۴۵۵
۲۴ شهریور ۱۳۹۴, ۰۱:۱۵ ق.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
وقتی دانش اموز بودم و اطرافیان می گفتن وای خوش به حالت هیچ دوره ای به اندازه دوران محصلی خوش نمیگذره و ای کاش که ما جای تو بودیم! مسخرم میومد و کمی سگرمه هام توی هم میرفت که مگه میشه ادم دلش برای دوران امتحان و تکالیف مدرسه و معلم های چاق و لاغر گچی با اخلاق های تندشون که واسه ما تو اون دوره در حد یه سرهنگ یا بعضیا تیمسار سختگیر جلوه میکردن!!!! Big Grinتنگ شه!!!! اما امروز بعد ازظهر یاد پاییز و اون دوران افتادم که شوق خرید کیف و لباس مدرسه ! داشتم کتاب هایی که بوی نویی میداد و عاشق بوشون بودم و با شوق میشستم جلد میکردم ! از هر کروم ۱۰ صفحه اول میخوندم! و کلی خاطره .... باورم نمیشه دلتنگ اون روزها شدمSad
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: so@ , **sara** , sa_ra , tabassomesayna , soheila-zd , Parisa-SH , fatemeh87 , dr.a_AI
ارسال: #۲۳۴۵۶
۲۴ شهریور ۱۳۹۴, ۰۲:۳۰ ق.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۲۳ شهریور ۱۳۹۴ ۰۸:۳۱ ب.ظ)clint نوشته شده توسط:  بچه ها برنامه من جور شد. دارم میرم مسکو حلالم کنید
برنامه‌ی منم جور شد، آخر هفته اگر قسمت باشه و خدا بخواد انشالله باری تعالی با خانواده می‌ریم شابدالعظیم Big Grin
ضمناً به خواهر مجاهد ماریا شاراپووا سلام گرم بنده رو برسونید Big Grin

(۲۳ شهریور ۱۳۹۴ ۰۹:۰۰ ب.ظ)clint نوشته شده توسط:  
(23 شهریور ۱۳۹۴ ۰۸:۱۸ ب.ظ)Riemann نوشته شده توسط:  
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.


و کامنت اول که میگه:
"زنها وقتی پای پول یا شهرت وسط باشه فرقی براشون نمی کنه طرف مقابل شون کی باشه."

یک ضرب المثل انگایسی هست که میگه :ملکه یک پیرمردبودن بهتر است از کنیز یک جوان.
ولی خب ایشالا که به کم قانعید Big GrinBig Grin

(۲۴ شهریور ۱۳۹۴ ۰۱:۱۵ ق.ظ)kora نوشته شده توسط:  وقتی دانش اموز بودم و اطرافیان می گفتن وای خوش به حالت هیچ دوره ای به اندازه دوران محصلی خوش نمیگذره و ای کاش که ما جای تو بودیم! مسخرم میومد و کمی سگرمه هام توی هم میرفت که مگه میشه ادم دلش برای دوران امتحان و تکالیف مدرسه و معلم های چاق و لاغر گچی با اخلاق های تندشون که واسه ما تو اون دوره در حد یه سرهنگ یا بعضیا تیمسار سختگیر جلوه میکردن!!!! Big Grinتنگ شه!!!! اما امروز بعد ازظهر یاد پاییز و اون دوران افتادم که شوق خرید کیف و لباس مدرسه ! داشتم کتاب هایی که بوی نویی میداد و عاشق بوشون بودم و با شوق میشستم جلد میکردم ! از هر کروم ۱۰ صفحه اول میخوندم! و کلی خاطره .... باورم نمیشه دلتنگ اون روزها شدمSad
بابا اون کچل بی‌سوادها کدومشون دل تنگی داره!؟ کدوم کتابی بو میداد خداییش من یادم نیست. هنوزم من از دست دوران راهنمایی می‌کشم. یه مدیرِ شمر داشتیم که نمی‌دونم این معلم‌ها رو از کجا گیر میاورد. فکر کنم باهاشون دنگی حساب میکرد که هر چی گرفتی فیفتی فیفتی. معلم زبان باعث شده بود من تا همین چند سال پیش به گئرل (girl) بگم جئرل! به کوئشن (question) هنوز هم بعضاً اشتباهی می‌گم کوئچن. یکیشون به چتر (ʌm'brelə) میگفت ʌm'br و نمیدونم اون آخرش رو چیکار میکرد! معلم زبان‌های دبیرستان هم دست کمی نداشتند ولی باز بهتر بودند.
۳ سال پیش گذرم افتاده بود به همون مدرسه راهنمایی، یکی از معلم‌ها شناخت (داداشِ مدیر مدرسه بود و فکر کنم اون موقع دیپلم بود و داشت تازه لیسانسی چیزی میگرفت و میومد سر کلاس عربی مشق‌هاش خودش رو می‌نوشت، تازه خیلی موقع‌ها هم نمیومد) و خلاصه برد سر کلاس و هی اصرار داشت من بگم راهنمایی دوران خوبی بود و بچه‌ها قدر بدونید و منم هی می‌گفتم نخیر عمرمون تلف شد Dodgy یا یه معلم دیگه داشتیم آچار فرانسه بود و زیست و اجتماعی و کلاً هر چی براش معلم پیدا نمی‌شد میدادن بهش. بعد جالب اینه که اول و دوم راهنمایی همیشه میگفت ریاضیم ضعیف هست، بعد سال سوم ریاضی رو داده بودن بهش. از خودش امتحان می‌گرفتی ۱۰ نمی‌شد. خیلی مدیر نمک به حرومی داشتیم.

آها اینم یادم افتاد. یه معلم حرفه و فن هم داشتیم شبیه فیل بود و مدام هم اِفه میومد. اینکه میگم شبیه فیل بود من هیچ وقت به ظاهرِ کسی ایراد نمیگیرم چون دستِ خودم آدم نیست ولی وقتی کسی علاوه بر ظاهرش، باطنش هم خراب باشه آدم چاره‌ای واسه‌ش نمیمونه. بعد نمیدونم این چه پدر گشتگی با ما داشت و عقده‌ی چی به دلش مونده بود اول کلاس همیشه نیم ساعت زر زر می‌کرد که شماها هیچ کدوم دانشگاه قبول نمی‌شید و اِل هستید و بِل هستید (ما هم که اون موقع اصلاً منی‌دونستیم دانشگاه چی هست). عوض نصیحت کردنش بود. یادم باشه یه روز برم ببینم هنوز اون مدرسه هست یا نه و اگه نیست ردپایی ازش گیر بیارم بگم معلمی که نمی‌تونی بکنی لااقل انسان باش. یکی هم اونی که داره امتحان وکالت می‌ده که جریانش رو قبلاً گفتم.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: so@ , RASPINA , soheila-zd , Parisa-SH , dr.a_AI , Avril89 , Pure Liveliness
ارسال: #۲۳۴۵۷
۲۴ شهریور ۱۳۹۴, ۱۱:۱۵ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
امان از این هجوم خاطرات که حال خوبت رو خراب می کنه.
چقدر در گذشته اشتباه کردم.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Bahar_HS , **sara** , kora , RASPINA
ارسال: #۲۳۴۵۸
۲۴ شهریور ۱۳۹۴, ۱۱:۵۴ ق.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۲۴ شهریور ۱۳۹۴ ۱۱:۱۵ ق.ظ)gogooli نوشته شده توسط:  امان از این هجوم خاطرات که حال خوبت رو خراب می کنه.
چقدر در گذشته اشتباه کردم.
من خاطرات گذشته رو مرور می کنم و وقتی بدترین روزها رو به خاطر می یارم که کسانی،با بدترین رفتار،همه ی شور و شوق،انگیزه و انرژی منو گرفتند و منو تا افسردگی و کابوس های شبانه بردند، و تاثیرش اونقدر زیاد بود که بعد از ۴سال هنوز اثراتش باقی مونده و دیگه هرگز نتونستم به اون سطح از انرژی قبلی م برسم.... دلم می گیره
دیگه نتونستم بلند شم،خیلی هم تلاش کردم،الان حالم خیلی بهتره ولی دیگه مثل اولم نشدم.

Never give up on something you can't go a day without thinking about

۲) سال ۹۴ : دوباره از نو شروع می کنم.Smile
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: gogooli , soheila-zd , **sara** , so@ , fatemeh87 , kora , RASPINA , tabassomesayna , Menrva
ارسال: #۲۳۴۵۹
۲۴ شهریور ۱۳۹۴, ۰۱:۳۷ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
اینم از لینک گروه تلگرام بچه های ارشد ۹۵ آی تی



مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۲۳۴۶۰
۲۴ شهریور ۱۳۹۴, ۰۲:۲۳ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۴ شهریور ۱۳۹۴ ۰۴:۵۱ ب.ظ، توسط soheila-zd.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
دلم کمی خدا میخواهد...کمی سکوت...
دلم دل بریدن میخواهد...
کمی اشک... کمی زندگی...
کمی آغوش آسمانی...
کمی دور شدن از این جسم آدم
کمی دور شدن...

"رضا رضازاده"

Angel
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Parisa-SH , Riemann , fatemeh87 , kora , kazhal@ , Bahar_HS , Maleficent


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  اگر بیش از سه سال از عضویت شما در مانشت میگذرد:بگویید کجایید و چه میکنید؟ Fardad-A ۸۳ ۶۰,۱۴۱ ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۵۰ ق.ظ
آخرین ارسال: clint
  ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج (هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) morweb ۲,۶۹۵ ۷۳۴,۷۸۷ ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ ۰۷:۴۴ ب.ظ
آخرین ارسال: gogooli
  انخاب مسیر آینده ؟ آینده دکترا چه خواهد شد ؟ shivap ۱۰ ۱۱,۲۷۱ ۰۲ آذر ۱۳۹۸ ۱۲:۳۶ ق.ظ
آخرین ارسال: WILL
  سلام،امروز حال ات چطوره؟ حس امروزت را بگو. فرید ۹۰۷ ۲۶۵,۴۷۸ ۲۰ مهر ۱۳۹۴ ۰۳:۲۳ ب.ظ
آخرین ارسال: Bache Mosbat
  اگر داده ها در هر بار به طور مساوی تقسیم شود حداکثر عمق درختی log n خواهد شد؟ post98 ۱ ۳,۴۳۱ ۱۸ بهمن ۱۳۹۳ ۰۹:۲۴ ب.ظ
آخرین ارسال: ahrmb
  اینترنت در آینده ناپدید خواهد شد hnarghani ۰ ۳,۵۲۵ ۰۷ بهمن ۱۳۹۳ ۰۱:۰۴ ب.ظ
آخرین ارسال: hnarghani
  اختلالی که زندگی شما را نابود خواهد کردشک و بدبینی ناشی از اختلال شخصیت پارانویید( morweb ۰ ۳,۵۳۷ ۲۴ تیر ۱۳۹۳ ۰۵:۳۴ ق.ظ
آخرین ارسال: morweb
  تعداد سوالات دروس تخصصی کامپیوتر تغییر خواهد کرد؟؟؟ Denize ۱۸ ۱۹,۴۶۶ ۱۷ آبان ۱۳۹۲ ۱۲:۰۳ ب.ظ
آخرین ارسال: shovaliehsiah
Question لطفا تجربیات خود را در مورد نوشتن سمینار و پایان نامه بگویید Potential ۲۴ ۲۲,۵۶۱ ۲۸ مرداد ۱۳۹۲ ۱۱:۴۲ ب.ظ
آخرین ارسال: انرژی مثبت
  یک موضوع جدّی که اگه دقت نکنیم، مایه‌ی سرافکندگی ما در قیامت خواهد بود silver_0255 ۸ ۸,۱۹۱ ۲۸ خرداد ۱۳۹۲ ۱۰:۳۰ ق.ظ
آخرین ارسال: silver_0255

پرش به انجمن:

Can I see some ID?

به خاطر سپاری رمز Cancel

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. رمزت رو فراموش کردی؟ اینجا به یادت میاریم! close

رمزت رو فراموش کردی؟

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. close