یعنی امروز عجب روز پر از استرسی بوداااا
همش صدای زنگ تلفن و سر و صداهای الکی که از بیرون به گوشم می خورد و...
بعضی روزا دوست دارم فقط سکوت باشه و سکوت ....
البته امروز فقط یه چیز می تونست حالم رو خوب کنه ... اونم یه پیاده روی طولانی بود .. اون قدر راه برم که آخرش خسته ی خسته بشم ...
هر وقت دلم خیلی می گیره تنها چیزی که می تونه حالم رو بهتر کنه همینه اما حیف فرصتش نشد
البته فک کنم بهتر بود این پست رو آخر شب می ذاشتم که روزم به طور کامل تموم میشد چون این جور که بوش میاد این اوضاع تا راس ساعت ۱۲ ادامه داره اما طاقت نیاوردم دلم پر بود دیگه