انجمنصفحه اولجستجوی انجمن

[Manix]

دوستش می دارم
چرا که می شناسمش
به دوستی و یگانگی.

>- احمد شاملو -<

[Msccom]

خیلی محشره.پر از شور زندگی

[yarandish]

اینم یک عکس زیبای دیگه !

[Manix]

قبل ترها فقط چشم هایت را دوست داشتم
حالا چین و چروک های کنارشان را هم دوست دارم..

[Manix]

در نمازم جریان دارد ماه ،

جریان دارد طیف.

سنگ از پشت نمازم پیداست:

همه ذرات نمازم متبلور شده است...

[شاپری]

خیلی خیلی زیبا هستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتن

[maryami]

من مخصوصا اون خانم آقایی که دست همو گرفتن و این پیرمردی که داره نماز می خونه رو خیلی دوست دارم
کنار دانشگاه ما هم یه آقای دست فروش بود تو همین سن و سال. طفلی تو سرما و گرما کنار بساطش بود. نماز و غذاشم همونجا روی یه تیکه مقوا. حتی کتابم با خودش داشت که حوصله اش سر نره، بخونه
منم با دیدنشون اشک تو چشمام جمع شد. منم دوستشون دارم

[Manix]

وحشت از عشق که نه..ترس ما فاصله هاست.
وحشت از غصه که نه..ترس ما خاطره هاست.

ترس بیهوده نداریم..
صحبت از خاتمه هاست..

صحبت از کشتن نا خواسته ی عاطفه هاست...
کوله باریست پر از هیچ که بر شانه ی ماست...

گله از دست کسی نیست..
مقصر دل دیوانه ی ماست.

[mahsa IT 2012]

واقعا عالی بود

[Manix]

بخند،

من صدای خنده ات را دوست دارم...

[skma1313]

مادر
اای مهربان ترین فرشته کاش بودی
مرا در آغوش می گرفتی
من به دستان گرم تو محتاجم
.بدون حضور تو ای مادر
دریای مواج پا بسته مردابم.
در یک شب به یاد ماندنی
که به جای باران ستاره
بر زمین می بارد به خوابم بیا!
کاش اتاق کوچکم پر از عطر خوش تو شود.

خیلی زیاد دوست دارم مادر ..

[jeraldin]

Manix dateline=
[img' نوشته شده توسط:  
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
[/img]

واقعاً جای تاسف داره آدم دلش میگیره و خجالت میکشه!

[mary_f]

به این میگن به پا هم پیر شدن


بیخود نیست مامان بزرگ، بابابزرگا واسه جوونای تازه ازدواج کرده این دعا رو میکنن

[Manix]

من
وارث نقش فرش زمینم
و همه انحناهای این حوضخانه،
شکل آن کاسه مس
هم سفره بوده با من
از زمین های زبر غریزی
تا تراشیدگی های وجدان امروز.

پیش از این یعنی
روزگاری که انسان از اقوام یک شاخه بود.
روزگاری که در سایه برگ ادراک
روی پلک درشت بشارت
خواب شیرینی از هوش می رفت،
از تماشای سوی ستاره
خون انسان پر از شمش اشراق می شد.

(سهراب)

[Manix]

و زندگی ادامه دارد ...