زمان کنونی: ۰۸ آذر ۱۴۰۳, ۰۳:۲۴ ب.ظ مهمان گرامی به انجمن مانشت خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات انجمن می‌توانید عضو شوید.
گزینه‌های شما (ورودثبت نام)

مطالب خواندنی و تصاویر جالب

ارسال: #۲۸۶
۰۳ آبان ۱۳۹۱, ۱۰:۴۶ ب.ظ
RE: مطالب خواندنی و تصاویر جالب
جالبه ولی کالسکه هه چقد ایمنی داره؟ سرنگون نشه یه وقت !! Confused

همه در حسرت یک پروازند؛
من به پرواز نمی اندیشم؛
به تو می اندیشم؛
تو که زیباتر از اندیشه یک پروازی..
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: mohammadali1990 , Hera
ارسال: #۲۸۷
۰۴ آبان ۱۳۹۱, ۰۱:۴۲ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۴ آبان ۱۳۹۱ ۰۱:۴۵ ب.ظ، توسط Pakzad.)
RE: مطالب خواندنی و تصاویر جالب
خانم انرژی مثبت،ایشون با حداکثر سرعت ۸۳۳/۹ مایل بر ساعت یا ۱۳۴۲/۰۳ کیلومتر بر ساعت سقوط ازاد کردند.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: javadem , انرژی مثبت , mohammadali1990
ارسال: #۲۸۸
۱۵ آبان ۱۳۹۱, ۰۲:۰۱ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۵ آبان ۱۳۹۱ ۰۲:۱۱ ب.ظ، توسط انرژی مثبت.)
RE: مطالب خواندنی و تصاویر جالب
رودخانه ای بر روی رودخانه Smile

ترافیک در چین

رویش گل در کویر


فایل‌(های) پیوست شده







عشق صیدیست که تیرت به خطا هم برود/لذتش کنج دلت تا به ابد خواهد ماند
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: pos , SaMiRa.e , Aurora , eris229 , **sara** , maryami , mohammadali1990 , Pakzad , Xilinx
ارسال: #۲۸۹
۲۰ آبان ۱۳۹۱, ۰۲:۵۵ ب.ظ
RE: مطالب خواندنی و تصاویر جالب
قرار نبوده تا نم باران زد، دست پاچه شویم و زود چتری از جنس پلاستیک روی سر‌ بگیریم مبادا مثل کلوخ آب شویم. قرار نبوده این قدر دور شویم و مصنوعی. ناخن های مصنوعی، دندان های مصنوعی، خنده های مصنوعی، آواز‌های مصنوعی، دغدغه های مصنوعی...
هر چه فکر می‌کنم می‌بینم قرار نبوده ما این چنین با بغل دستی هایمان در رقابت های تنگانگ باشیم تا اثبات کنیم موجود بهتری هستیم، این همه مسابقه و مقام و رتبه و دندان به هم نشان دادن برای چیست؟


قرار نبوده همه از دم درس خوانده بشویم، از دم دکترا به دست بر روی زمین خدا راه برویم، بعید می دانم راه تعالی بشری از دانشگاه ها و مدرک های ما رد بشود. باید کسی هم باشد که گوسفندها را هی کند، دراز بکشد نی لبک بزند با سوز هم بزند و عاقبت هم یک روز در همان هیات چوپانی به پیامبری مبعوث شود. یک کاوه لازم است که آهنگری کند که درفش داشته باشد که به حرمت عدل از جا برخیزد و حرکت کند.

قرار نبوده این ‌همه در محاصره سیمان و آهن، طبقه روی طبقه برویم بالا، قرار نبوده این تعداد میز و صندلی‌ِ کارمندی روی زمین وجود داشته باشد، بی شک این همه کامپیوتر...و پشت های غوز کرده آدم های ماسیده در هیچ کجای خلقت لحاظ نشده بوده...
تا به حال بیل زده‌اید؟ باغچه هرس کرده‌اید؟ آلبالو و انار چیده‌اید؟ کلاً خسته از یک روز کار یَدی به رختخواب رفته‌اید؟ آخ که با هیچ خواب دیگری قابل مقایسه نیست. این چشم ها برای نور مهتاب یا نور ستارگان کویر،‌ برای دیدن رنگ زرد گل آفتابگردان برای خیره شدن به جاریِ آب شاید، اما برای ساعت پشت ساعت، روز پشت روز، شب پشت شب خیره ماندن به نور مهتابی مانیتورها آفریده نشده‌اند.
قرار نبوده خروس ها دیگر به هیچ کار نیایند و ساعت های دیجیتال به ‌جایشان صبح خوانی کنند. آواز جیرجیرک های شب نشین حکمتی داشته حتماً، که شاید لالایی طبیعت باشد برای به خواب رفتن‌ ما تا قرص خواب‌ لازم نشویم و این طور شب تا صبح پرپر زدن اپیدمی نشود.


من فکر می‌کنم قرار نبوده کار کردن، جز بر طرف کردن غم نان، بشود همه دار و ندار زندگی مان، همه دغدغه‌زنده بودن مان. قرار نبوده کنار هم بودن و زاد و ولد کردن، این همه قانون مدنی عجیب و غریب و دادگاه و مهر و حضانت و نفقه و زندان و گروکشی و ضعف اعصاب داشته باشد.
قرار نبوده این طور از آسمان دور باشیم و سی‌ سال بگذرد از عمر‌مان و یک شب هم زیر طاق ستاره ها نخوابیده باشیم. قرار نبوده کرِم ضد آفتاب بسازیم تا بر علیه خورشید عالم تاب و گرما و محبتش، زره بگیریم و جنگ کنیم. قرار نبوده چهل سال از زندگی رد کنیم اما کف پایمان یک بار هم بی واسطه کفش لاستیکی یا چرمی یک مسافت صد متری را با زمین معاشرت نکرده باشد.



چیز زیادی از زندگی نمی‌دانم، اما همین قدر می‌دانم که این ‌همه قرار نبوده ای که برخلافشان اتفاق افتاده، همگی مان را آشفته‌ و سردرگم کرده...
آنقدر که فقط می‌دانیم خوب نیستیم، از هیچ چیز راضی نیستیم، اما سر در نمی‌آوریم چرا …

عشق صیدیست که تیرت به خطا هم برود/لذتش کنج دلت تا به ابد خواهد ماند
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: SaMiRa.e , diligent , javadem , narges_r , mohammadali1990 , Hera
ارسال: #۲۹۰
۲۴ آبان ۱۳۹۱, ۰۱:۲۷ ق.ظ
RE: مطالب خواندنی و تصاویر جالب
این داستان اتفاقی که واسه دوسته دوستم اتفاق افتاده و دوسته دوستم واسه دوستم قسم خورده بود که واقعیه. الان از زبون دوستم این جریان گفته میشه:

دوستم تعریف می کرد که یک شب موقع برگشتن از ده پدری تو شمال طرف اردبیل، جای این که از جاده اصلی بیاد، یاد باباش افتاده که می گفت؛ جاده قدیمی با صفا تره و از وسط جنگل رد میشه!
اینطوری تعریف می کنه: من احمق حرف بابام رو باور کردم Big Grin و پیچیدم تو خاکی، ٢٠ کیلومتر از جاده دور شده بودم که یهو ماشینم خاموش شد و هر کاری کردم روشن نمیشد.
وسط جنگل، داره شب میشه، نم بارون هم گرفت. اومدم بیرون یکمی با موتور ور رفتم دیدم نه نه از موتور ماشین سر در نمیارم!
راه افتادم تو دل جنگل، راست جاده خاکی رو گرفتم و مسیرم رو ادامه دادم. دیگه بارون حسابی تند شده بود.
با یه صدایی برگشتم، دیدم یه ماشین خیلی آرام و بی صدا بغل دستم وایساد. من هم بی معطلی پریدم توش.
این قدر خیس شده بودم که به فکر این که توی ماشینو نیگا کنم هم نبودم. وقتی روی صندلی عقب جا گرفتم، سرم رو آوردم بالا واسه تشکر، دیدم هیشکی پشت فرمون و صندلی جلو نیست!!! ConfusedConfused
خیلی ترسیدم. داشتم به خودم می اومدم که ماشین یهو همون طور بی صدا راه افتاد. ConfusedConfused
هنوز خودم رو جفت و جور نکرده بودم که تو یه نور رعد و برق دیدم یه پیچ جلومونه!
تمام تنم یخ کرده بود. نمی تونستم حتی جیغ بکشم. ماشین هم همین طور داشت می رفت طرف دره.
تو لحظه های آخر خودم رو به خدا این قدر نزدیک دیدم که بابا بزرگ خدا بیامرزم اومد جلو چشمم.
تو لحظه های آخر، یه دست از بیرون پنجره، اومد تو و فرمون رو چرخوند به سمت جاده.
نفهمیدم چه مدت گذشت تا به خودم اومدم. ولی هر دفعه که ماشین به سمت دره یا کوه می رفت، یه دست می اومد و فرمون رو می پیچوند.
از دور یه نوری رو دیدم و حتی یک ثانیه هم تردید به خودم راه ندادم. در رو باز کردم و خودم رو انداختم بیرون. این قدر تند می دویدم که هوا کم آورده بودم.
دویدم به سمت آبادی که نور ازش می اومد. رفتم توی قهوه خونه و ولو شدم رو زمین، بعد از این که به هوش اومدم جریان رو تعریف کردم.
وقتی تموم شد، تا چند ثانیه همه ساکت بودند، یهو در قهوه خونه باز شد و دو نفر خیس اومدن تو،
یکیشون داد زد: ممد نیگا! این همون احمقیه که وقتی ما داشتیم ماشینو هل می‎دادیم سوار ماشین ما شده بود. Big GrinBig GrinTongueTongueWinkHeartHeart
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: mohammadali1990 , Mänu , just4it , Hera
ارسال: #۲۹۱
۲۴ آبان ۱۳۹۱, ۰۲:۰۳ ق.ظ
مطالب خواندنی و تصاویر جالب
(۱۵ آبان ۱۳۹۱ ۰۲:۰۱ ب.ظ)انرژی مثبت نوشته شده توسط:  رودخانه ای بر روی رودخانه Smile

ترافیک در چین

رویش گل در کویر
ترافیکش فوتوشاپه :دی
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: mohammadali1990
ارسال: #۲۹۲
۲۵ آبان ۱۳۹۱, ۱۲:۵۱ ق.ظ
مطالب خواندنی و تصاویر جالب
یه مظلب روانشاسی است :
اشنایی با هوش ۸ گانه انسان Smile دوست داشتید می تونید مطالعه کنید.


مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.

عشق صیدیست که تیرت به خطا هم برود/لذتش کنج دلت تا به ابد خواهد ماند
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: SaMiRa.e , *farnaz* , 8Operation , diligent , mohammadali1990
ارسال: #۲۹۳
۰۳ آذر ۱۳۹۱, ۱۲:۲۷ ق.ظ
مطالب خواندنی و تصاویر جالب
ایران - کردستان (منطقه ای بین پاوه - مریوان). Heart

[تصویر:  145002_1_1379087821.jpg]

ای درد توام درمان در بستر ناکامی .... ای یاد توام مونس در گوشه تنهایی
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم ... لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: ۸Operation , SaMiRa.e , انرژی مثبت , ziba_khofte , maryami , *farnaz* , diligent , Pakzad , mohammadali1990 , ماه بانو
ارسال: #۲۹۴
۰۳ آذر ۱۳۹۱, ۱۲:۵۶ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۳ آذر ۱۳۹۱ ۰۴:۱۰ ب.ظ، توسط maryami.)
هنرمندی که با دود نقاشی می کشد
من که خیلی خوشم اومد گفتم برا دوستان هم بذارم Smile

محمد اوزگار هنرمند مسلمان ترکیه ای است که توانسته به وسیله دود تصاویری را مجسم و در ذهن ما بگنجاند.
او فردی ۴۲ ساله بوده که تاکنون آثار زیادی از خود به جای گذاشته است.همچنین وی توانست نام خود را در کتاب گینس به ثبت برساند.

سال گذشته نمایشگاهی در استانبول برگزار کرده و آثارش را به معرض دید عموم قرار داد و پولی که بابت بازدید از نمایشگاهش حاصل شد را تماما صرف امور خیریه کرد.

[تصویر:  145072_1_1379087821.jpg]

[تصویر:  145072_2_1379087821.jpg]

[تصویر:  145072_3_1379087821.jpg]

[تصویر:  145072_4_1379087821.jpg]

[تصویر:  145072_5_1379087821.jpg]

[تصویر:  145072_6_1379087821.jpg]

[تصویر:  145072_7_1379087821.jpg]

[تصویر:  145072_8_1379087821.jpg]

[تصویر:  145072_9_1379087821.jpg]

منبع: مجله تصویری Top Nop

If you have built castles in the air
your work need not be lost
that is where they should be
Now put foundations under them
Henry David Thoreau
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: *farnaz* , azad_ahmadi , H3NGAM3H , Pakzad , diligent , انرژی مثبت , SaMiRa.e , Xilinx , mina25 , mohammadali1990 , GAMA , ماه بانو , mosaferkuchulu , **sara** , nina69 , mis masi , just4it , شاپری , Hera
ارسال: #۲۹۵
۰۶ آذر ۱۳۹۱, ۱۲:۴۷ ق.ظ
یک سایت جالب برای نقاشی کشیدن - و بازی کردن

مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.

در این سایت می توانید یک شکل آدم بکشید و بازی را با آن شروع کنید....
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: narges_r , mohammadali1990 , SaMiRa.e , *farnaz* , diligent , Aurora , شاپری , Engineer , tiger2012 , هاتف
ارسال: #۲۹۶
۱۰ آذر ۱۳۹۱, ۰۷:۲۰ ب.ظ
مطالب خواندنی و تصاویر جالب
تعدادی موش آزمایشگاهی رو به استخر آبی انداختند و زمان گرفتند تا ببینند چند ساعت دوام میارند،
حداکثر زمانی رو که تونستند دوام بیارند ۱۷ دقیقه بود.
سری دوم موشها رو با توجه به اینکه حداکثر ۱۷ دقیقه می تونند زنده بمونند به همون استخر انداختند،
اما این بار قبل از ۱۷ دقیقه نجاتشون دادند.
بعد از اینکه زمانی رو نفس تازه کردند دوباره اونها رو به استخر انداختند.
حدس بزنید چقدر دوام آوردند؟
۲۶ ساعت !!!!!!!!!!!!
پس از بررسی به این نتیجه رسیدند که علت زنده بودن موش ها این بوده که اونها امیدوار بودند تا دستی باز هم اونها رو نجات بده و تونستند این همه دوام بیارن.

امید قوه محرک زندگی است.
ساموئل اسمایل

عشق صیدیست که تیرت به خطا هم برود/لذتش کنج دلت تا به ابد خواهد ماند
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: SaMiRa.e , mohammadali1990 , GAMA , ماه بانو , a.hooshmand , diligent , javadem , Pakzad , Eternal , mosaferkuchulu , **sara** , azad_ahmadi , Xilinx , sherkat , matin77 , just4it , tiger2012 , شاپری , pos , mhd3 , f_a , neda_Network , Hera
ارسال: #۲۹۷
۲۰ آذر ۱۳۹۱, ۱۱:۳۰ ق.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۱ آذر ۱۳۹۱ ۰۵:۵۹ ب.ظ، توسط Xilinx.)
[ویدئو]تاسیس دانشگاه تهران از زبان استاد حسابی
دیدن این ویدئو که خالی از لطف هم نیست رو به دوستان توصیه می کنم.
چه مشکلاتی داشتیم...
دانشگاه تهران قبل از اینکه اسمش دانشگاه تهران بشه اسمش university of Tehran بوده Big Grin

مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.

تحمل مشقت به امید آسایش بهتر از آسایشی است که سختی به دنبال دارد.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: GAMA , 8Operation , Manix
ارسال: #۲۹۸
۱۱ بهمن ۱۳۹۱, ۰۵:۴۳ ب.ظ
مطالب خواندنی و تصاویر جالب
یه سایت جالب برا آموزش دوبل پارک Smile

خیلی جالبه ، دوست داشتین یه سری بزنین


مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.

Heart زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست Heart
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: SaMiRa.e , javadem , just4it , Hera
ارسال: #۲۹۹
۲۲ بهمن ۱۳۹۱, ۱۱:۰۰ ب.ظ
ریسمان ذهنی
شیوانا به همراه تعداد زیادى از شاگردان خود صبح زود عازم معبدى در آنسوى کوهستان شدند. ساعتى که راه رفتند به تعدادى دختر و پسر جوان رسیدند که در کنار جاده مشغول استراحت بودند. دختران و پسران کنار جاده وقتى چشمشان به گروه شیوانا افتاد شروع کردند به مسخره کردن آنها و براى هر یک از اعضاى گروه اسم حیوانى را درست کردند و با صداى بلند این اسامى ناشایست را تکرار کردند. شیوانا سکوت کرد و هیچ نگفت.
وقتى شبانگاه گروه به آنسوى کوهستان رسیدند و در معبد شروع به استراحت نمودند. شیوانا در جمع شاگردان سوالى مطرح کرد و از آنها خواست تا اثر گذارترین خاطره این سفر یک روزه را براى جمع بازگو کنند. تقریبا تمام اعضاى گروه مسخره کردن صبحگاهى جوانان کنار جاده را به شکلى بازگو کردند و در پایان خاطره از این عده به صورت جوانان خام و ساده لوح یاد کردند.
شیوانا تبسمى کرد و گفت: شما همگى متفق القول خاطره این جوانان را از صبح با خود حمل کردید و در تمام مسیر با این اندیشه کلنجار رفتید که چرا در آن لحظه واکنش مناسبى از خود ارائه ندادید!؟ شما همگى از این جوانان با صفت ساده لوح و خام یاد کردید اما از این نکته کلیدى غافل بودید که همین افراد ساده لوح و بى‌ارزش تمام روز شما را هدر دادند و حتى همین الآن هم بخش اعظم فکر و خیال شما را اشغال کردند.
اگر حیوانى که وسایل ما را حمل مى‌کرد توسط افسارى که به گردنش انداخته شده بود طول مسیر را با ما همراهى کرد. آن جوانان با یک ریسمان نامریى که خود سازنده آن بودید این کار را کردند. در تمام طول مسیر بارها و بارها خاطره صبح و تک تک جملات را مرور کردید و آن صحنه‌ها را براى خود بارها در ذهن خویش تکرار کردید.
شما با ریسمان نامریى که دیده نمى‌شود ولى وجود داشت و دارد، از صبح با جملات و کلمات آن جوانان بازى خورده‌اید. و آنقدر اسیر این بازى بوده‌اید که هدف اصلى از این سفر معرفتى را از یاد برده‌اید. من به جرات مى‌توانم بگویم که آن جوانان از شما قوى‌تر بوده‌اند چرا که با یک ادا و اطوار ساده همه شما را تحت کنترل خود قرار داده‌اند و مادامى که شما خاطره صبح را در ذهن خود یدک بکشید هرگز نمى‌توانید ادعاى آزادى و استقلال فکرى داشته باشید و در نتیجه خود را شایسته نور معرفت بدانید.


یاد بگیرید که در زندگى همه اتفاقات چه خوب و چه بد را در زمان خود به حال خود رها کنید و در هر لحظه فقط به خاطرات همان لحظه بیندیشید. اگر غیر از این عمل کنید، به مرور زمان حجم خاطراتى که با خود یدک می‌کشید آنقدر زیاد می‌شود که دیگر حتى فرصت یک لحظه تماشاى دنیا را نیز از دست خواهید داد.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: blackhalo1989 , انرژی مثبت , LORD0098 , SaMiRa.e
ارسال: #۳۰۰
۲۵ بهمن ۱۳۹۱, ۰۱:۱۶ ق.ظ
مطالب خواندنی و تصاویر جالب

مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.

تحمل مشقت به امید آسایش بهتر از آسایشی است که سختی به دنبال دارد.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: SaMiRa.e , good-wishes , انرژی مثبت , matin77 , d.KH , nina69 , mhd3 , f_a


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  خواص محیط برای عامل سیستم تحلیل تصاویر پزشکی Ali1991khe ۶ ۶,۰۵۴ ۰۴ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۲ ق.ظ
آخرین ارسال: Ali1991khe
  منابع یوسفی تو ارشد اصلا جالب نیستن tesla66 ۱۳ ۹,۰۰۴ ۰۷ دى ۱۳۹۸ ۰۴:۳۲ ق.ظ
آخرین ارسال: marvelous
  یه اتفاق جالب sirvan.t ۱۷ ۱۶,۳۰۵ ۱۴ آذر ۱۳۹۸ ۰۲:۴۸ ق.ظ
آخرین ارسال: sirvan.t
  تصاویر کنکوری (زحماتی که کشیدیم :( موج ۱۹۲ ۱۳۲,۴۰۴ ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۷ ۱۱:۱۴ ق.ظ
آخرین ارسال: NP-Cσмρℓєтє
  مطالب جالب morweb ۱ ۳,۱۷۱ ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۷ ۱۲:۲۱ ب.ظ
آخرین ارسال: dhemo
  فروش کتاب های ارشد کامپیوتر ۹۶ (آخرین چاپ و کاملا نو + تصاویر) J4V4D ۰ ۲,۰۶۱ ۱۰ دى ۱۳۹۵ ۰۴:۳۵ ب.ظ
آخرین ارسال: J4V4D
  انگیزه خوندن مطالب بلند Moh3nRezaei ۱ ۲,۵۸۲ ۰۱ دى ۱۳۹۵ ۰۳:۵۱ ق.ظ
آخرین ارسال: mostafaheydar1370
  لینکهای مطالب مفیدیکی ازمدیران مانشت/فوق العاده/جوابگوی مقداری از نیازهای داوطلبان ۹۶ دختر مهربان ۰ ۴,۰۰۹ ۳۱ شهریور ۱۳۹۵ ۰۲:۱۳ ب.ظ
آخرین ارسال: دختر مهربان
  پیشگویی جالب در مورد آینده تکنولوژی و فناوری mahsa72 ۰ ۲,۰۶۰ ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۵ ۱۱:۱۳ ق.ظ
آخرین ارسال: mahsa72
  روش جالب vocabulary coding برای خوندن شیرین انگلیسی ardaaalan ۲۳ ۲۰,۷۳۰ ۱۰ بهمن ۱۳۹۴ ۰۲:۳۷ ب.ظ
آخرین ارسال: solmaz123456

پرش به انجمن:

Can I see some ID?

به خاطر سپاری رمز Cancel

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. رمزت رو فراموش کردی؟ اینجا به یادت میاریم! close

رمزت رو فراموش کردی؟

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. close