زمان کنونی: ۲۸ آبان ۱۴۰۳, ۱۲:۰۲ ق.ظ مهمان گرامی به انجمن مانشت خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات انجمن می‌توانید عضو شوید.
گزینه‌های شما (ورودثبت نام)

هرچه می خواهد دل تنگت بگو...

ارسال: #۳۱۱۱۱
۰۲ مرداد ۱۳۹۵, ۰۱:۴۶ ق.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۲ مرداد ۱۳۹۵ ۱۲:۵۹ ق.ظ)Masoud05 نوشته شده توسط:  جالبه که دانشگاه شیراز صفر نفر برای دکتری هوش و نرم افزار در واحد بین المللش گرفته. قرار بود در مجموع ۶ تا بگیره که نفری فکر کنم حدود ۹۰ میلیون هم ازشون میگرفت که میشد ۵۴۰ میلیون. ریسک بزرگی کردن که میخوان خودکفا باشن Big GrinBig GrinBig Grin
اره منم دیدم. در نوع خودش کمی عجیب و خیلی جالبه Smile

Sent from my galaxy note 4 using Tapatalk
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۳۱۱۱۲
۰۲ مرداد ۱۳۹۵, ۰۱:۴۷ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
پس با احتساب وام‌ها و جهیزیه‌ها (هر چقدر هم کم و ساده) و ... مبلغ خیلی کمی به هر فرد تحت پوشش می‌رسه.
تمام درآمد کمیته امداد از صندوق صدقاته؟
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۳۱۱۱۳
۰۲ مرداد ۱۳۹۵, ۰۱:۵۶ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۲ مرداد ۱۳۹۵ ۰۱:۴۷ ق.ظ)hamideh1371 نوشته شده توسط:  تمام درآمد کمیته امداد از صندوق صدقاته؟

مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۳۱۱۱۴
۰۲ مرداد ۱۳۹۵, ۰۴:۵۰ ق.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۲ مرداد ۱۳۹۵ ۰۴:۵۱ ق.ظ، توسط Behnam‌.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
این جمله ایرادی داره؟
Would you say there are more trees on the street now than there were three years ago, or are there less?
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Pure Liveliness
ارسال: #۳۱۱۱۵
۰۲ مرداد ۱۳۹۵, ۰۵:۱۰ ق.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۲ مرداد ۱۳۹۵ ۰۵:۲۹ ق.ظ، توسط Aurora.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۱ مرداد ۱۳۹۵ ۰۹:۴۱ ب.ظ)tabassomesayna نوشته شده توسط:  سه سال دیگه کجا خواهم بود؟
منم این سوالو دیروز از خودم پرسیدم ولی گفتم ۱۰ سال دیگه Smile حالا معلوم نیست ۱۰ سال دیگه باشم یا نه Smile
حتما جاهای خوبی خواهی بود Smile خیلی خوب Smile
(۰۱ مرداد ۱۳۹۵ ۱۱:۱۰ ب.ظ)NP-Cσмρℓєтє نوشته شده توسط:  خدا مادربزرگت رو بیامرزه....

+ من بصورت ضمنی اشاره کردم به موضوع بیرنگ شدن مدیرای تازه بازنشسته ولی ندیدن!! نمیدونم چرا [تصویر:  biggrin.gif]
خیلی ممنون
باید غیر ضمنی اشاره می کردی Smile))
(۰۱ مرداد ۱۳۹۵ ۱۱:۲۱ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط:  تسلیت میگم. امیدوارم روابط فامیلیتون یه تغییر اساسی کنه.
ممنون
امیدوارم.
راستش وقتی مادربزرگم فوت کردم تنها کاری که می تونستم انجام بدم این بودم که سفارش کنم که این چند روزه هر چی شنیدید و دیدید بگذرید تا حداقل همه چی بدتر نشه. که خدای شکر دیدم گذشتن فعلا.
(۰۱ مرداد ۱۳۹۵ ۱۱:۳۷ ب.ظ)Masoud05 نوشته شده توسط:  تسلیت میگم خدمتتون.

اون اعتراض ظاهرا به منه [تصویر:  biggrin.gif] باز خوبه اتفاقی این ارسال رو دیدم چون دیگه کمتر این قسمت رو میخونم (باز هم جای بدی اعتراض کردید که ممکنه کسی نبینه [تصویر:  smile.gif] ). در خصوص شما خودتون دوست داشتید از جمع مدیران خارج بشید و بعدش هم من مستقیما بهتون پیام دادم و از زحماتتون تشکر کردم [تصویر:  smile.gif]
منو چی میگید، من خودم فکر کنم ۲-۳ بار از تیم مدیران رفتم کنار و بعدا دوباره اضافه شدم، هر بار هم که رفتم یادم نمیاد مدالی بهم داده باشن، تازه من چند روز دیگه ۶ امین سالگرد حضورم در این سایت هست که حداقل ۵ سالش مدیر بودم [تصویر:  biggrin.gif]
مهم این هست که تا جایی که تونستیم به دوستان مون توی مانشت کمک کردیم والا خودتون سال ها مدیر بودید و از همه چیز خبر دارید [تصویر:  smile.gif]

پ.ن: همون روز که از تیم مدیریت رفتید من عنوان تون رو کردم مدیر بازنشسته منتهی نمیدونم چرا اعمال نشد، الان باز رفتم تو قسمت مدیریتی و خوشبختانه الان درست شد [تصویر:  smile.gif]
خیلی ممنون.
بله بله
فقط من یادم رفته بود گفتید که باید اعتراض ها رو رفت و در جای دیگری نوشت. برای این اینجا نوشتم که واقعا شوخی بود. اگر هم دیده نمی شد اصلا مهم نبود Smile ولی راستش اون روز دیدم مدیر نیستم خیلی یطوری شدم. یاد خیلی افتادم که سال ها بودند و دیگه نیستند. الان دوباره یادشون افتادم.
بله درسته هم خودم خواستم هم اینکه خیلی وقت پیش ها خواسته بودم که برم. سال قبل که امسال شد که دیگه نباشم.
خیلی ممنون هم از اینکه امروز دیدید اینجا رو و هم اینکه اون روز تشکر کردید و هم اینکه حالم خوب نبود شما و دوستان دیگه هم اینجا هم تو پیام خصوصی بهم لطف داشتید که خیلی خیلی زیاد خوشحال شدم که منو نمی شناسید ولی حرفای خوبی زدید. خیلی ممنون ازتون Smile این ها رو هیچ وقت یادم نمیره Smile بچه های اینجا رو هیچ وقت یادم نمیره Smile لطف شما رو هم هیچ وقت یادم نمیره Smile ساختمان داده و طراحی الگوریتم رو هم یادم نمیره. نمی دونم شما یادتون هست یا نه. اون زمان که خودم کنکور داشتم و شما هم داشتید شما تو قست ساختما فعال بودید خودم هم ساختمان رو دوست داشتم شما رو از ساختمان داده ها همیشه یادم هست Smile
همه تون سلامت باشید و خیلی ممنون Smile
(۰۲ مرداد ۱۳۹۵ ۱۲:۱۱ ق.ظ)ezra نوشته شده توسط:  سلیت می گم
منم مادربزرگم یه هفته مونده به عید از دنیا رفت
اتفاقاً منم تو اون روز داشتم کامنتتای بچه های مانشت رو می خوندم که نوشته بودن سال ۹۴ سال خیلی بد بود ! منم تو دلم می گفتم اصلاً هم سال بدی نبود که زنگ زدن خونمون و خبر فوت مادربزرگمو دادن ! [تصویر:  415972_129fs370785.gif]
حیفه که بزرگا بمیرن ! آدم احساس بی کسی می کنه ! مخصوصاً من که دیگه نه مادربزرگی دارم و نه پدر بزرگی ! این آخریشون بود , همشون رفتن جز خاطرات !
خلاصه فکر کنم بین مانشت و مادربزرگا یه ارتباطی باشه
خیلی ممنون.
پدر بزرگم که رفت روابط فامیلی خوب نبود. چند سال پیش رفت. مادربزرگم امسال رفت هم خیلی بدتر شده بود. راستش چند روز پیشش یکی از فامیل های نزدیک رو دیدم همون که دیگه رفت و امدی نداریم. وقتی هم دیگه رو دیدیم همین طوری به هم نگاه کردیم ولی همه مون زده زیر خنده. من همیشه قبول داریم خانواده ی خودم اشتباه کرده. به همین فامیل هم گفتم. گفتم ولی انقدر کدورت ها زیاده من کاری از دستم برنمیاد. از ناراحتی بزرگترها به هم. اتفاقا بهشون گفتم بخاطر این هست که فکر می کنیم تا ابد زنده ایم و ممکن بود همون لحظه همه مون بریم. دیروزم رو دیدمشون یاد حرفای خودم افتادم. ولی واقعا من کاری از دستم برنمیاد که دوباره همه شون خوب بشن. چی بگم دیگه. دل هاشون از هم خیلی دوره. امیدوارم یه اتفاق خوبی بیافته.
(۰۲ مرداد ۱۳۹۵ ۱۲:۴۰ ق.ظ)hamideh1371 نوشته شده توسط:  یکبار ایام عید مامان‌بزرگم می‌گفت: شب سال تحویل به خودم گفتم من ۷ تا بچه دارم اما موقع تحویل سال تنهام...
اره خیلی بده
حالا که رفتن من هر چقدر بگم کاش این طوری فایده نداره
خدا کنه خودمون اگر روزی بودیم این روزا یادمون بیاد و تکرار نکنیم.
بی وفایی و بی محبتی هست دیگه. فراموش کاری. انقدر درگیر خودمون میشیم که یادمون میره. منم خیلی دیر به دیر می رفتم خونشون. خوبی اش این هست که ماه رمضون رفتم و دیدمش. انقدر امیدوار و با نشاط بود که بین همه ی فامیل به سرزندگی معروف بود. ولی خوب رفت.

(۰۲ مرداد ۱۳۹۵ ۰۴:۵۰ ق.ظ)behnam5670 نوشته شده توسط:  Would you say there are more trees on the street now than there were three years ago, or are there less?
اخرش نباید باشه there are less ؟ فکر کردم چون بعد say هست باید این هم پرسشی نباشه و جمله ساده باشه.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: tabassomesayna
ارسال: #۳۱۱۱۶
۰۲ مرداد ۱۳۹۵, ۰۹:۰۹ ق.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۲ مرداد ۱۳۹۵ ۰۹:۱۰ ق.ظ، توسط Masoud05.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۲ مرداد ۱۳۹۵ ۰۵:۱۰ ق.ظ)Aurora نوشته شده توسط:  خیلی ممنون.
بله بله
فقط من یادم رفته بود گفتید که باید اعتراض ها رو رفت و در جای دیگری نوشت. برای این اینجا نوشتم که واقعا شوخی بود. اگر هم دیده نمی شد اصلا مهم نبود Smile ولی راستش اون روز دیدم مدیر نیستم خیلی یطوری شدم. یاد خیلی افتادم که سال ها بودند و دیگه نیستند. الان دوباره یادشون افتادم.
بله درسته هم خودم خواستم هم اینکه خیلی وقت پیش ها خواسته بودم که برم. سال قبل که امسال شد که دیگه نباشم.
خیلی ممنون هم از اینکه امروز دیدید اینجا رو و هم اینکه اون روز تشکر کردید و هم اینکه حالم خوب نبود شما و دوستان دیگه هم اینجا هم تو پیام خصوصی بهم لطف داشتید که خیلی خیلی زیاد خوشحال شدم که منو نمی شناسید ولی حرفای خوبی زدید. خیلی ممنون ازتون Smile این ها رو هیچ وقت یادم نمیره Smile بچه های اینجا رو هیچ وقت یادم نمیره Smile لطف شما رو هم هیچ وقت یادم نمیره Smile ساختمان داده و طراحی الگوریتم رو هم یادم نمیره. نمی دونم شما یادتون هست یا نه. اون زمان که خودم کنکور داشتم و شما هم داشتید شما تو قست ساختما فعال بودید خودم هم ساختمان رو دوست داشتم شما رو از ساختمان داده ها همیشه یادم هست Smile

Smile
آره وقتی مدیر هستی یهو از جمع خارج میشی یه حسی به آدم دست میده که منم ۲-۳ بار تجربه اش کردم Big Grin

بله منم شما رو توی ساختمان داده یادم هست. فکر میکنم نام کاربری تون یه چیز دیگه بود آواتارتون هم یه چیزی بود مثل یه ابر صورتی یا این مدلی. خیلی توی ساختمان داده فعال بودید و خیلی با هم اون سال تلاش کردیم که بخش ساختمان داده رو رشد بدیم. البته من بخش هوش و الگوریتم هم بودمSmile
حالا هر وقت دوست داشتید باز مدیر بشید و حس کردید که مورد خاصی دیگه نیست، تا هر وقت من مدیر هستم، انشاالله شما رو باز به جمع دوستان برمیگردانم Smile

واللَّه خَیْرٌ وَأَبْقَى
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Aurora
ارسال: #۳۱۱۱۷
۰۲ مرداد ۱۳۹۵, ۰۹:۳۸ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
سلام
(مدیریتتون مبارک اقا بهنام!!!(مدیر بودینو من دقت نکردم یا بتازگی مدیر شدین|Smile)

دوستان کسی میدونه نیم فاصله رو توو وورد چ کلیدهایی رو باید بزنیم؟؟
وکاربردش برای کجاهاست

مدیونین اگر جواب سوالمو ندینااااااااااااااااااااااااااااااا دی:

زمان آدم ها رو دگرگون میکند
اما تصویری را که از آنها داریم
ثابت نگه می دارد
هیچ چیز دردناک تر از این تضاد
میان دگرگونی آدم ها و ثبات خاطره ها نیست


مارسل پروست
از کتاب : در جستجوی زمان از دست رفته
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۳۱۱۱۸
۰۲ مرداد ۱۳۹۵, ۰۹:۴۳ ق.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۲ مرداد ۱۳۹۵ ۰۹:۴۸ ق.ظ، توسط nlp@2015.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۲ مرداد ۱۳۹۵ ۰۹:۳۸ ق.ظ)shamim_70 نوشته شده توسط:  سلام
(مدیریتتون مبارک اقا بهنام!!!(مدیر بودینو من دقت نکردم یا بتازگی مدیر شدین|Smile)

دوستان کسی میدونه نیم فاصله رو توو وورد چ کلیدهایی رو باید بزنیم؟؟
وکاربردش برای کجاهاست

مدیونین اگر جواب سوالمو ندینااااااااااااااااااااااااااااااا دی:
ctrl+shift+2
نمونه اش مثلا "ها" جمع هست و یا نگارش کلمات مرکب.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: shamim_70
ارسال: #۳۱۱۱۹
۰۲ مرداد ۱۳۹۵, ۰۹:۴۹ ق.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۲ مرداد ۱۳۹۵ ۰۹:۳۸ ق.ظ)shamim_70 نوشته شده توسط:  دوستان کسی میدونه نیم فاصله رو توو وورد چ کلیدهایی رو باید بزنیم؟؟
وکاربردش برای کجاهاست

ctrl+ -

ctrl + shift + 2 یا ۳

کلماتی که با «می» شروع می شوند- می‎شود
کلماتی که با «ها» تمام می شوند - بچه‎ها
کلمات دو بخشی - نیم‎فاصله
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۳۱۱۲۰
۰۲ مرداد ۱۳۹۵, ۱۰:۱۴ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۲ مرداد ۱۳۹۵ ۰۹:۰۹ ق.ظ)Masoud05 نوشته شده توسط:  بله منم شما رو توی ساختمان داده یادم هست. فکر میکنم نام کاربری تون یه چیز دیگه بود آواتارتون هم یه چیزی بود مثل یه ابر صورتی یا این مدلی. خیلی توی ساختمان داده فعال بودید و خیلی با هم اون سال تلاش کردیم که بخش ساختمان داده رو رشد بدیم. البته من بخش هوش و الگوریتم هم بودم[تصویر:  smile.gif]
ها بله اسم خودم بود عوض کردم. اواتار هم همون منظره که گفتید بود. یادش بخیر
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۳۱۱۲۱
۰۲ مرداد ۱۳۹۵, ۱۱:۲۳ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
داشتم ایمیل ها نگاه می کردم. یادم اومد یه بنده ی خدایی بود که مثل اینکه دانشجوی دکتری بود. ازم در مورد پایان نامه ام سوال می پرسید. منم جواب میدادم. بعضی وقتا هم اعتراض می کردم که تو دکتری هستی و من ارشد باید خیلی از این چیزا رو خودت بدونی و از من نپرسی ((((: اخه منم دانشجوی تاپی نبودم هم چنین پایان نامه و مقاله ام هم ساده بود.
امروز رفتم دوباره چکش کردم دیدم دیگه بعد یه مدتی ازم سوال نپرسید. نمی دونم کجا رفت دیگه. موضوعش تصویب شد یا نه.
حتی به من گفته بود بخاطر جواب هایی که دادی اسمتو تو مقاله ام می نویسم ((((: منم گفتم نمی خوام بخاطر چند تا جواب این کارو انجام بدی (:
خلاصه الان رفتم چک کردم. واقعا چرا دیگه جواب نداد.
آخرین سوالی که پرسیده بود رو جواب دادم مثل اینکه، ولی چی شد واقعا؟
اینجا ذهنم من مثل همیشه میگه؟
what can I do, what can I say, I dont know, I dont know
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۳۱۱۲۲
۰۲ مرداد ۱۳۹۵, ۱۲:۰۸ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۲ مرداد ۱۳۹۵ ۱۱:۲۳ ق.ظ)Aurora نوشته شده توسط:  حتی به من گفته بود بخاطر جواب هایی که دادی اسمتو تو مقاله ام می نویسم ((((: منم گفتم نمی خوام بخاطر چند تا جواب این کارو انجام بدی (:

یه بار تو نوشتن یه کتابی به یه دانشجوی دکتری کمک کردم (البته در حد کم)، بعد همش می‌گفت بزار اسمت رو بیارم رو جلد، بعد می‌گفتم خب کجا میاری اسمم رو؟ می‌گفت نفر دوم زیر اسم خودم، خیلی بهم برخورد و قبول نکردم، توهین‌آمیز بود حرفش! Big Grin همش منتظر این پیشنهاد بودم که بگه خب من و تو نداریم که، جای اسمامون رو عوض می‌کنیم و تو بیا بالا! ولی این انتظار بی‌ثمر بود و آخرش تنها به اسم خودش چاپ کرد نامرد! DodgyBig Grin البته اینطور تصور نشه که من الان پشیمونما، نه! دَردِ من غرور و ظاهربینی مردمه! Big Grin
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Aurora
ارسال: #۳۱۱۲۳
۰۲ مرداد ۱۳۹۵, ۰۱:۳۲ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۲ مرداد ۱۳۹۵ ۰۱:۳۳ ب.ظ، توسط Masoud05.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۲ مرداد ۱۳۹۵ ۱۲:۰۸ ب.ظ)Milestone نوشته شده توسط:  
(02 مرداد ۱۳۹۵ ۱۱:۲۳ ق.ظ)Aurora نوشته شده توسط:  حتی به من گفته بود بخاطر جواب هایی که دادی اسمتو تو مقاله ام می نویسم ((((: منم گفتم نمی خوام بخاطر چند تا جواب این کارو انجام بدی (:

یه بار تو نوشتن یه کتابی به یه دانشجوی دکتری کمک کردم (البته در حد کم)، بعد همش می‌گفت بزار اسمت رو بیارم رو جلد، بعد می‌گفتم خب کجا میاری اسمم رو؟ می‌گفت نفر دوم زیر اسم خودم، خیلی بهم برخورد و قبول نکردم، توهین‌آمیز بود حرفش! Big Grin همش منتظر این پیشنهاد بودم که بگه خب من و تو نداریم که، جای اسمامون رو عوض می‌کنیم و تو بیا بالا! ولی این انتظار بی‌ثمر بود و آخرش تنها به اسم خودش چاپ کرد نامرد! DodgyBig Grin البته اینطور تصور نشه که من الان پشیمونما، نه! دَردِ من غرور و ظاهربینی مردمه! Big Grin

مقالاتی که خودم نفر اصلی نبودم، به جایگاه واقعی م راضیم حتی اگر اسمم نفر آخر باشه. اما پیپرایی که خودم نوشتم تماما بدون استثنا اسم خودم رو اول گذاشتم و در این خصوص هم با استاد راهنمام مشورت نکردم Big Grin حتی تو بریخاش اسم استاد راهنمام نزدم و تک نویسنده هستم Big Grin

واللَّه خَیْرٌ وَأَبْقَى
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۳۱۱۲۴
۰۲ مرداد ۱۳۹۵, ۰۱:۳۴ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۲ مرداد ۱۳۹۵ ۰۱:۳۶ ب.ظ، توسط ماه بانو.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
لباس کاروان المپیک :|

امکان نداره امسال تو المپیک شرکت کنم.


- حالا لباسش به کنار. این شیوه ارائشون :|
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: tabassomesayna
ارسال: #۳۱۱۲۵
۰۲ مرداد ۱۳۹۵, ۰۲:۳۰ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۲ مرداد ۱۳۹۵ ۰۲:۴۴ ب.ظ، توسط Milestone.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۲ مرداد ۱۳۹۵ ۰۱:۳۲ ب.ظ)Masoud05 نوشته شده توسط:  مقالاتی که خودم نفر اصلی نبودم، به جایگاه واقعی م راضیم حتی اگر اسمم نفر آخر باشه. اما پیپرایی که خودم نوشتم تماما بدون استثنا اسم خودم رو اول گذاشتم

آقا مسعود البته اگه روزی شما خواستید با من Paper بنویسید شاید روی این قضیه اسامی کمی بیشتر فکر کردم! Big Grin بالاخره شما مدیر کل هستید و قدرت دست شماست! Big GrinSmile)))

(۰۲ مرداد ۱۳۹۵ ۰۱:۳۴ ب.ظ)ماه بانو نوشته شده توسط:  لباس کاروان المپیک :|

حدس می‌زنم مثل المپیک‌های قبل، کت‌ها با شلوارها سِت نیست! Dodgy
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  اگر بیش از سه سال از عضویت شما در مانشت میگذرد:بگویید کجایید و چه میکنید؟ Fardad-A ۸۳ ۶۰,۲۳۱ ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۵۰ ق.ظ
آخرین ارسال: clint
  ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج (هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) morweb ۲,۶۹۵ ۷۳۷,۵۱۰ ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ ۰۷:۴۴ ب.ظ
آخرین ارسال: gogooli
  انخاب مسیر آینده ؟ آینده دکترا چه خواهد شد ؟ shivap ۱۰ ۱۱,۲۸۹ ۰۲ آذر ۱۳۹۸ ۱۲:۳۶ ق.ظ
آخرین ارسال: WILL
  سلام،امروز حال ات چطوره؟ حس امروزت را بگو. فرید ۹۰۷ ۲۶۶,۳۱۸ ۲۰ مهر ۱۳۹۴ ۰۳:۲۳ ب.ظ
آخرین ارسال: Bache Mosbat
  اگر داده ها در هر بار به طور مساوی تقسیم شود حداکثر عمق درختی log n خواهد شد؟ post98 ۱ ۳,۴۳۵ ۱۸ بهمن ۱۳۹۳ ۰۹:۲۴ ب.ظ
آخرین ارسال: ahrmb
  اینترنت در آینده ناپدید خواهد شد hnarghani ۰ ۳,۵۲۶ ۰۷ بهمن ۱۳۹۳ ۰۱:۰۴ ب.ظ
آخرین ارسال: hnarghani
  اختلالی که زندگی شما را نابود خواهد کردشک و بدبینی ناشی از اختلال شخصیت پارانویید( morweb ۰ ۳,۵۳۹ ۲۴ تیر ۱۳۹۳ ۰۵:۳۴ ق.ظ
آخرین ارسال: morweb
  تعداد سوالات دروس تخصصی کامپیوتر تغییر خواهد کرد؟؟؟ Denize ۱۸ ۱۹,۵۰۲ ۱۷ آبان ۱۳۹۲ ۱۲:۰۳ ب.ظ
آخرین ارسال: shovaliehsiah
Question لطفا تجربیات خود را در مورد نوشتن سمینار و پایان نامه بگویید Potential ۲۴ ۲۲,۵۷۱ ۲۸ مرداد ۱۳۹۲ ۱۱:۴۲ ب.ظ
آخرین ارسال: انرژی مثبت
  یک موضوع جدّی که اگه دقت نکنیم، مایه‌ی سرافکندگی ما در قیامت خواهد بود silver_0255 ۸ ۸,۲۰۵ ۲۸ خرداد ۱۳۹۲ ۱۰:۳۰ ق.ظ
آخرین ارسال: silver_0255

پرش به انجمن:

Can I see some ID?

به خاطر سپاری رمز Cancel

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. رمزت رو فراموش کردی؟ اینجا به یادت میاریم! close

رمزت رو فراموش کردی؟

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. close