(۱۲ فروردین ۱۳۹۵ ۰۶:۳۷ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: (12 فروردین ۱۳۹۵ ۰۵:۳۵ ب.ظ)reza.kh نوشته شده توسط: تقریبا یک سال و نیم بود که رفته بودم سرکار ... کاری که با هزار زحمت و منت پیدا کرده بودم ...
دیروز بهم زنگ زدن گفتن پاشو بیا برای تسویه حساب!! به همین راحتی ...
میخان تعدیل نیرو کنن ... دیروز و امروز واقعا ریخته بودم بهم ... آخه الان ؟؟؟ تو این شرایط ؟؟
دعا کنید برام زودتر با این شرایط کنار بیام و بتونم این یه ماه آخر مونده تا کنکور رو یه جوری جمعش کنم ...
میرم پا کتاب هزار و یک جور فکر و خیال میاد تو سرم ...... نگران آینده ام ....
به اندازه ای مهارت داشته باشید و جوری کار کنید که نگران از دست دادن کارتون نباشید و بدونید که اگه کارتون رو از دست دادید صاحب کارتون تا مدت ها نمیتونه نیروی مثل شما رو پیدا کنه در حالی که برای شما فرصت های شغلی زیادی هست.
حقیقتا الان بیشتر از اینکه نگران از دست دادن کارم باشم نگران به هم خوردن نظم فکری و تمرکزم هستم ...
تقریبا با یک استرس معمولی از نوع مثبت به مرور و جمع بندی درسا مشغول بودم که یهو این اتفاق افتاد.
در کل آدم استرسی هستم و زیاد فکر و خیال میکنم. الان هم ترس از شکست و نتیجه نگرفتن تو کنکور واقعا به اوجش رسیده ...
با توجه با اینکه سنم هم دیگه بالا رفته، من سال ۹۰ لیسانس گرفتم و بعد از اعلام نتایج کنکور و قبول نشدنم تو سال ۹۱ رفتم خدمت و بعدشم دنبال کار و ... بعد از اینکه خیالم از داشتن یه کار و درآمد راحت شد نتونستم جلو علاقه خودم به درس خوندن رو بگیرم.
رفتم دوباره پارسه ثبت نام کردم و با وجود اینکه این همه سال از جو درس دور بودم شروع نسبتا امیدوار کننده ای داشتم.
ولی میدونستم باید خیلی بیشتر تلاش کنم. از اول برنامه ریزی تا الان وقفه داشتم تو برنامه ولی هرجور بوده جمش کردم.
حتی عید اصلا مرخصی نگرفتم و گذاشتم که دو سه هفته مونده به کنکور رو مرخصی بگیرم.
الان آزار دهنده ترین موضوع ترس از شکسته که از دیروز خیلی شدید سراغم اومده و استرسم رو به حداکثر رسونده.
واقعا نمیدونم چجوری باهاش کنار بیام و بتونم با خونسردی به برنامه درسیم ادامه بدم.
امیدوارم خدا یه لطفی بهم بکنه و مصداق این شعر بشه که : " عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد ..."