اگر دروغ رنگ داشت؛
هر روز شاید ؛ ده ها رنگین کمان در دهان ما نطفه میبست
و بیرنگی کمیاب ترین چیزها بود
اگر شکستن قلب و غرور صدا داشت؛
عاشقان سکوت شب را ویران میکردند
اگر براستی خواستن توانستن بود؛
محال نبود وصال !
و عاشقان که همیشه خواهانند؛
همیشه میتوانستند تنها نباشند
اگر گناه وزن داشت؛
هیچ کس را توان ان نبود که قدمی بردارد ؛
تو از کوله بار سنگین خویش ناله میکردی ...
و من شاید ؛ کمر شکسته ترین بودم
اگر غرور نبود؛
چشمهایمان به جای لبهایمان سخن نمیگفتند ؛
و ما کلام محبت را در میان نگاههای گهگاهمان جستجو نمیکردیم
اگر دیوار نبود؛ نزدیک تر بودیم ؛
با اولین خمیازه به خواب میرفتیم
و هر عادت مکرر را در میان زندان حبس نمیکردیم
اگر خواب حقیقت داشت؛
همیشه خواب بودیم
هیچ رنجی بدون گنج نبود ... ولی گنج ها شاید بدون رنج بودند
اگر همه ثروت داشتند؛
دل ها سکه ها را بیش از خدا نمی پرستیدند
و یکنفر در کنار خیابان خواب گندم نمیدید ؛
تا دیگران از سر جوانمردی ؛
بی ارزش ترین سکه هاشان را نثار او کنند
اما بی گمان صفا و سادگی میمرد ....
اگر همه ثروت داشتند
اگر مرگ نبود؛
همه کافر بودند ؛
و زندگی بی ارزشترین کالا یود
ترس نبود ؛ زیبایی نبود ؛ و خوبی هم شاید اگر عشق نبود؛
به کدامین بهانه میگریستیم ومیخندیدیم؟
کدام لحظه نایاب را اندیشه میکردیم؟
و چگونه عبور روزهای تلخ را تاب میاوردیم؟
آری بی گمان پیش از اینها مرده بودیم ....
اگر عشق نبود
اگر کینه نبود؛
قلبها تمامی حجم خود را در اختیار عشق میگذاشتند
اگر خداوند؛
یک روز آرزوی انسان را برآورده میکرد
من بی گمان دوباره دیدن تو را آرزو میکردم و تو نیز هرگز ندیدن مرا
آنگاه نمیدانم
براستی خداوند کدامیک را می پذیرفت؟
دکتر شریعتی
(۰۷ آذر ۱۳۹۲ ۰۷:۵۴ ب.ظ)mhd3 نوشته شده توسط: (07 آذر ۱۳۹۲ ۰۱:۴۸ ب.ظ)good-wishes نوشته شده توسط: (07 آذر ۱۳۹۲ ۰۱:۳۴ ب.ظ)Somayeh_Y نوشته شده توسط: کلا یادت بشه.
عه ! یادش بخیر
البته ببخشید خانم سمیه که من در ادامه صحبت مفید شما این ارسال رو میذارم اما یاد یه خاطره از این کلمه "یاد شدن و یاد داشتن" افتادم
ترم ۱ که بودم و هنوز با کلمات خاص مشهد آشنا نبودم ، یه بار یه سوالی از یکی از همکلاسیهام پرسیدم که جزو مباحثی بود که قبلا خونده بودیم و انتظار میرفت بلد باشه . این دوست عزیز گفت "یاد ندارم" من که عجله هم داشتم گفتم یه ذره فکر کن فلان بخش ، فکر کن یادت میاد.
گفت : "بابا من یاد ندارم ! "
حالا هی از او اصرار که "یاد نداره" و هی از من اصرار و آشنایی دادن که "فکر کن یادت میاد"
بعد کلی کلنجار فهمیدم کلمه "یاد ندارم" در گویش مشهدی یعنی "بلد نیستم" و من فکر میکردم یعنی "در یاد ندارم = فراموش کرده ام"
آقا من یه چیز دیگه هم بگم
مشهدیا بعضیاشون به نون خامه ای میگن نارنجک!!
بعد دختر داییم (مامانش مشهدیه) تعریف میکرد مامانش (تو تهران) رفته شیرینی فروشی گفته آقا نارنجک دارین؟
شیرینی فروشه هم با کلی تعجب گفته نارنجک؟؟!!!! اینجا؟؟؟ تو شیرینی فروشی؟؟؟ :| O_o
انقد خندیدم وقتی اینو گفت
من نمیدونم این کلماتو کی وارد زبون ما کرده!!
من اعتراض دارم!!!
------------------------------
دیگه از درس خسته شدم. خستـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه.
دلم میخواد زودتر یه روزی بیاد که صبحا تا هر وقت دوست دارم بخوابم.
شبا با آرامش بخوابم نه اینکه تو خوابم مسئله حل کنم.
آهنگ گوش بدم بدون اینکه نگران باشم ذهنم خسته میشه.
وقتی آهنگ گوش میدم به هرچی و هر کی که دلم میخواد فکر کنم نه اینکه مدام بگم الان میرم فلان درس رو میخونم. شب تستای فلان درس رو میزنم....
از اتاقم خسته شدم...
ای ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی دوست عزیز منم مثله شمام تو خواب مسئله حل میکنم
چیکار میشه کرد توکل به خدا