انجمنصفحه اولجستجوی انجمن

[Somayeh_Y]

البته من که روی لینک هر کدوم از اون سه شهر کلیک کردم چیزی خاصی ندیدم. نفهمیدم این سایت دقیقا چطوری کار میکنه و چیکار میکنه. ولی شاید دلیل راه اندازی چنین سایتی این باشه:
القا این باور به ما که افراد برای نذری میروند عزاداری.

پ.ن. خانم انرژی مثبت امضاتون خیلی زیبا و قابل تامله. جای تشکر ویژه داشت اینجا گفتم جهت جلب توجه دوستانی که احیانا متوجه تغییر امضاتون نشدند .البته فکر کنم خودم هم قدری دیر متوجهش شدم

[mhd3]

Nazri finder??????!!!!!!!
کلی خندیدم ایول. اصفهان رو زده نذری موجود نیست بعد علامت غمگین هم گذاشته

خدایی کارشون واقعا زشته. پارسالم تو فیس یه پیجی بود آدرس مکانایی که تو مشهد شله میدن!! بعد خیلیا هم لایک کرده بودنش!!!
ولی به این حرفا کار ندارم. واقعا هیچی مث شله مشهد نیست!! (نه اینکه به خاطر شله بری عزاداری. نه! اینکه همسایه ها یا فامیل واست بیارن! )
ایشالا اگه گذرتون مشهد افتاد حتما بخرید

[banafshe]

(۲۰ آبان ۱۳۹۲ ۰۱:۵۵ ق.ظ)ماه بانو نوشته شده توسط:  اینجارو دیدید؟ :|

نذری یاب !!


مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.

چی بگم والله از یه طرف می گم خب نذری با برکت آدمها به خاطر اعتقاد به اسم اما حسین می خورن ولی از یه طرف دیگه آخه این چه کاریه خب ۱ دقیقه برین توی محله هزار تا خونه دارن نذری میدن دیگه واقعا زشته آدم بره سرچ کنه

[Autumn.Folio]

خوشا به حالتان
عزایتان به عزای حسین پیچید
این هم از سعادتیست که نسیب انسانهای شریفی همچون شماست
به جرات میتوانم بگویم که منطقه آذربایجان یکی از شریفترین مدیران خود را از دست داده
این نه تنها حرف من است بلکه امضای چند هزار دانشجو و جمعی از اساتید و کارمندان دانشگاه که شما ۱۳ سال متوالی از بدو تولدش رئیس آن بودید، گواه حرف من است
تنها رئیسی که اتاقش منشی نداشت و همیشه باز بود
تنها رئیسی که وقتی حتی کوچتر از خودش وارد اتاقش میشد به پایش بلند میشد و شکلات تعارف میکرد
به وقت آشنایی هضم وجود مدیری مثل شما برایم سخت بود و بعدا در گذر زندگی با تصور وجود شما هضم دیگر مدیران برایم سخت تر
یقین دارم که روحتان شاد و آرام خواهد بود و من حقیر از خداوند رحمتش را برای شما و برای خانواده تان صبر میخواهم


به دکتر لک رئیس به یاد ماندنی دانشگاه آزاد شبستر
۹۲/۸/۲۰
م.ق.ج

[ایزدی]

خیلی ناراحتم ک تکمیل ظرفیت قبول نشدم
نمی دونم چی بگم شاید حس الانم اشتباه باشه اما ...
کاش ظرفیت های اعلام شده مال دانشگاه های پرت بودن تا اون دوستانی که اول قبول شده بودن - چه بسا تو دانشگاه های تهران قبول شده بودن !!! - دوباره نمی اومدن این شانس رو از بقیه بگیرن
کاش به جای تهران و تبریز شهرا و دانشگاه های دیگه ای بود ک این طوری نمی شد
من خودم شک دارم اصلا کسی از اونایی که قبول نشده بودن تونسته باشه تو تکمیل ظرفیت قبول شه
مسلمه واسم فقط اونهایی ک قبلا قبول شده بودن و باز هم تکمیل ظرفیت رو با وجود قبولی پر کرده بودن قبول شدن
انشالله که موفق باشن اگر انصافه
همین!

[Breeze]

(۲۰ آبان ۱۳۹۲ ۰۱:۵۵ ق.ظ)ماه بانو نوشته شده توسط:  اینجارو دیدید؟ :|
نذری یاب !!

مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.

در حدیثی از پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلم آمده است که فرمود :
بی تردید ، مخوف ترین چیزی که از آن بر شما بیمناکم شرک اصغر است . پرسیدند : ای رسول خدا شـرک اصغر کدام است ؟ فرمود : ریا . خداوند عزّ و جل در روز رستاخیز هنگامی که جزای بندگانش را می دهد به ریا کاران می گوید بروید نزد آنان که برای آنها عبادت می کردید و ببینید آیا پاداش اعمال خود را نزد آنها می یابید یا خیر ؟
بحار الانوار ج۶۹ ص۲۶۶

امام علی (ع) فرمود:
بدون هیچ ظاهر سازی و فریب کاری، کارهایتان را انجام دهید. چرا که هرکس برای غیر خدا کار کند، خداوند او را به همان کس وا می گذارد./نهج البلاغه،خطبه ۲۳/

امام صادق(ع) فرمود:
هر ریائی شرک است. هرکس برای مردم کار کند ، اجر او بر مردم است.. وهرکس برای خدا کار کند، اجر او بر عهده خداوند است./کافی ،ج۲،ص۲۹۳/

پیامبر اکرم(ص) فرمود:
هیچ کار خیر و نیکی را از روی ریا و ظاهر سازی انجام نده. و از هیچ کار نیکی به خاطر شرم و حیا دوری مکن./بحار الانوار،ج۷۷،ص۱۶۳/

[Autumn.Folio]

(۲۰ آبان ۱۳۹۲ ۰۸:۵۷ ب.ظ)Fardad-A نوشته شده توسط:  .
.
.
بیاد همه اساتید و معلمانی که بشاگردان خود مهمتر از درس دانشگاهی یا مدرسه، درس انسانیت می آموزند.

از شما بابت شعر زیباتون متشکرم و به ضمیمه اش این بیت شعر شهریار رو اضافه میکنم

حاصل از کشمکش زندگی ای دل نامی است
گو نماند ز من این نام چه خواهد بودن

افرادی که برای ماندگاری نامشان نه مالشان در کشمکش زندگی میجنگند ارزشمندترند
و دستبوس تمامی اساتید و معلمانی که به خاطر گسترش علم خالصانه به تدریس می پردازند هستم.

[banafshe]

دنبال یه مترجم ژاپنی می گردم !!! مهمون ژاپنی برای سمینار داریم ولی نمی دونم از کجا گیر بیارم

[banafshe]

(۲۱ آبان ۱۳۹۲ ۰۱:۴۰ ب.ظ)Bache Mosbat نوشته شده توسط:  

(21 آبان ۱۳۹۲ ۰۱:۰۸ ب.ظ)banafshe نوشته شده توسط:  دنبال یه مترجم ژاپنی می گردم !!! مهمون ژاپنی برای سمینار داریم ولی نمی دونم از کجا گیر بیارم

آناتا وا نیهون گو گا هاناسه ماس

بله کاملا مفهوم بود

[diligent]

(۲۱ آبان ۱۳۹۲ ۰۲:۱۱ ب.ظ)banafshe نوشته شده توسط:  بله کاملا مفهوم بود

خانم بچه مثبت زبان ژاپنی خونده. من میدونم :-);-)

[banafshe]

(۲۱ آبان ۱۳۹۲ ۰۳:۳۱ ب.ظ)nafiseh1366 نوشته شده توسط:  

(21 آبان ۱۳۹۲ ۰۲:۱۱ ب.ظ)banafshe نوشته شده توسط:  بله کاملا مفهوم بود

خانم بچه مثبت زبان ژاپنی خونده. من میدونم :-);-)

خوشحال میشم با ما همکاری کنند
برای ایشون دعوت نامه خصوصی هم ارسال کردم

[Bache Mosbat]

(۲۱ آبان ۱۳۹۲ ۰۳:۳۱ ب.ظ)nafiseh1366 نوشته شده توسط:  

(21 آبان ۱۳۹۲ ۰۲:۱۱ ب.ظ)banafshe نوشته شده توسط:  بله کاملا مفهوم بود

خانم بچه مثبت زبان ژاپنی خونده. من میدونم :-);-)

من فقط زیاد کارتون ژاپنی میبینم.

[zaynab]

ای کاش میشد

[tabassomesayna]

میدونی این جا کجاست ؟

سرداب حرم حضرت اباالفضل‌ (ع)

یعنی از آن روز آب افتاده به پای عباس (ع)

و التماسش می کند

" فقط یک جرعه "

[انرژی مثبت]

آیت‌الله نجابت شیرازی از شاگردان مرحوم قاضی ماجرا را چنین نقل می‌کند: آیت‌الله سید علی آقای قاضی که چهل سال در ریاضت بود و همچون کوهی استوار، استقامت ورزیده است به این زودی خسته نمی‌شود... و می‌گوید؛ هر چه بادا باد، در بحر جنون پا می‌زنم، امشب کشفی نصیبم شد، شد، نشد، نشد... من کشف نمی‌خواهم تمام مدت چهل سال، آن هم برای زرق و برق و کشف کرامتی، نه! من معرفت خودش را می‌خواهم، من خودش را می خواهم.

وی ادامه داد: آیت الله قاضی همیشه نماز مغرب و عشاء را در حرمین شریفین امام حسین (ع) و حضرت ابوالفضل (ع) به جا می‌آورد، اما این بار که به حرم حضرت ابوالفضل (ع) می‌رسد با خود می‌اندیشد که تا به حال در مدت چهل سال هیچ چیز از عالم معنا برایم ظهور نکرده، هر چه دارم به عنایت خدا و به برکت ثبات قدم است.

اردشیری از زبان آیت‌الله نجابت ادامه داد: در راه، سید ترک‌زبانی که دیوانه می‌نمود، به طرف مرحوم قاضی می‌دود و می‌گوید: سید علی، سید علی، امروز مرجع اولیا در تمام دنیا حضرت ابوالفضل(ع) هستند اما قاضی که متحیرانه قدم در وادی حایر قدسی حسینی(ع) می‌گذاشت، متوجه نمی‌شود که آن سید چه می‌گوید!

وی افزود: به حرم حضرت ابوالفضل می‌رود، اذن دخول و زیارت و نماز زیارت می‌خواند و می‌خواهد که مشغول نماز مغرب شود. تکبیرة الاحرام را که می‌گوید، می‌بیند که وضع در اطراف حرم حضرت ابوالفضل (ع) به طور کلی عوض می‌شود، آنگونه که نه چشمی تا به حال دیده و نه گوشی شنیده و نه به قلب بشری خطور کرده است. قرائت را کمی نگه می‌دارد تا وضع تخفیف یابد و بعد دوباره نماز را ادامه می‌دهد، مستحبات را کم می‌کند و نماز را سریعتر از همیشه به پایان می‌رساند. به حرم امام حسین (ع) نمی‌رود و به دنبال جایی خلوت به خانه رفته و برای اینکه با اهل منزل برخورد نکند به پشت‌بام می‌رود.

اردشیری ادامه داد: آنجا دراز می‌کشد و دوباره آن حال می‌آید و بیشتر می‌ماند، تا اهل منزل سینی چایی را می‌آورند و آن حال از بین می‌رود. سپس نماز عشاء را می‌خواند و دوباره آن وضع بر می‌گردد؛ چیزی که تا به حال حتی به اقرار خود یک ذره‌اش را هم ندیده است و حالا که دیده، نه می‌تواند در بدن بماند و نه می تواند بیرون بیاید.

وی افزود: دوباره که شام را می‌آورند، آن حال قطع می‌شود و نیمه شب دوباره بر می‌گردد و مدت بیشتری طول می‌کشد. آری بالاخره درهای آسمان برایش گشوده و فتح باب می‌شود و او را غرق در تحیر می‌نماید، چنانکه آیت‌الله العظمی قاضی(ره) پس از این ماجرا می‌فرمایند: آنچه را می‌خواستم، تماما به دست آوردم...