دویست و خرده ای سال پیش، یه نقاش انگلیسی
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
رو کشیده، اگه رو کاغذی که دست شخص تماشاچی بازیه زوم کنید تا حدی می تونید کلمات رو تشخیص بدین:
نگویند از سر بازیچه حرفی
کز آن پندی نگیرد صاحب هوش
وگر صد باب حکمت نزد نادان
بخوانی آیدش بازیچه در گوش
ولی همین جناب سعدی وقتی به عشق میرسه....
به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم
شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم
حکایتی ز دهانت به گوش جان من آمد
دگر نصیحت مردم حکایت است به گوشم
مرا به هیچ بدادی و من هنوز بر آنم
که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم
مرا مگوی که سعدی طریق عشق رها کن
سخن چه فایده گفتن چو پند میننیوشم