همین چند روز پیش بود که هول هولی سفره هفت سین رو چیدم چون تا لحظه سال تحویل وقت کمی مونده بود که رسیدیم خونه، همین دیروز بود که با هزار آرزو نشستم سر سفره سال تحویل و روحم داشت از بدنم خارج میشد، خدا رو شکر کردم که مادرم کنارم بود و لحظه سال تحویل رو خونه بودیم
اینم عکسش، هر چند ماهیش مرده و سبزه اش زرد شده و خواهر زاده ام هر روز مدلش رو دستکاری میکرد
اما خب هفت سین هستش دیگه و هنوز برام معنی داره
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
الان که میبینمش، یجوریم، دلم میگیره
نمیدونم چی پیش روم هست، اما خب باید سر تعظیم در برابر فرمان خدا فرود بیاریم
نمیدونم چیزایی که خواستیم سر سال تحویل چقدرش رو بهمون میدن، یا تغییراتی که خودمون خواستیم ایجاد کنیم چقدر بهش پایبند خواهیم موند، چقدر الکی لحظه سال تحویل و تغییر سال جوگیر شدیم و چقدر از هیجانات و تصمیمامون واقعی بود
الان که میخوام جمعش کنم، دلم میگیره... خدایا تازگی روح رو ازمون نگیر، خدایا نسبت بهمون رحیم باش
خدایا خودت بهتر از همه از حال تک تکمون خبر داری، خودت دلامون رو زنده نگه دار
خدایا خداوندا خودت را به دلامون هدیه کن، آرامشی از جنس خودت