خدایا دیشب توی این عالم چه خبر بود؟!!!
بخش هایی از خطبه حضرت فاطمه (س)
ای مردم بدانید که من فاطمه ام و پدرم محمد(ص) و اول و آخر کلامم را با شما میگویم و خودتان بهتر می دانید که سخنم خالی از هر گونه خطا و اشتباه و علمم عاری از ذره ای ظلم و ستم است.
همانا خداوند متعال از میان خودتان پیغمبری برای شما برانگیخت که مشکلات و سختی های شما برای او گران بود و نسبت به هدایت شما بسیار مشتاق بود و او نسبت به مومنین دلسوز و مهربان بود و اگر شما نسب او را بکاوید و او را بهتر بشناسید، هر آینه در می یابید که او پدر من بود نه پدر زنان شما! و خوب می فهمید که او برادر پسرعموی من (علی علیه السلام) بود و نه برادر شما! و این چه نسبت نزدیک و خوبی است. .
.
.
.
هنوز از پیمانی که با رسول خدا بسته بودید چیزی نمی گذشت و خستگی فراوان عزای وی هنوز بر تن و جراحت آن هنوز بهبود نیافته بود و جسم مطهر وی هنوزدفن نشده بود و شما خلافت را به بهانه اینکه نمیخواهیم فتنه ای برپا شود غصب نمودید، اما غافل از اینکه با این غصب خلافت در فتنه عظیمی افتادید و همانا آتش جهنم بر همه کافران احاطه دارد.
و اما این عهد شکنی با این سرعت از شما بعید بود و نمی دانم چگونه به آن تن دادید؟ و به کدام سمت میروید ای بندگان خدا؟ درحالیکه کتاب الهی در مقابل شماست و اوامر و احکام آن درخشان و معالمش نمایان است و منهیات آن بسیار روشن و فرامینش بسیارمشخص است.
.
.
.
و این هم شعری منسوب به حضرت فاطمه (س) که در دوران کودکی برای امام حسن (ع) می خواندند.
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
ای حسن، مثل پدرت باش (بزرگ شو) و ریسمان باطل را از گردن حق باز کن
و خدایی را عبادت کن که بر سر همه ما منت دارد و هرگز اهل کینه و باطل را دوست نداشته باش.
پ.ن. ای کاش یادم بمونه زمانی که مادر شدم رسم لالایی خوندن برای بچه ام رو از این بزرگوار یاد بگیرم.