(۱۵ آبان ۱۳۹۱ ۱۲:۴۰ ب.ظ)mohsen_m نوشته شده توسط: مرسی از راهنمایی های خوبتون
منم مثل دوستان همین مشکلات رو دارم مثلا همین که اون چیزی که بلدم رو نمی تونم توی امتحان نشون بدم ( برای بقیه قبل از امتحان رفع اشکال می کنم ! توضیح می دم و اونا خیلی خوب متوجه میشن اما سر جلسه امتحان تنها چیزی که یادم میاد اینه که این مطلب رو برای فلانی توضیح دادم ( این مشکل رو گفتید چکار کنیم امیدوارم جواب بده )
و یه مشکل دیگه اینکه پارسال سر جلسه ی امتحان بعد از ۴۵ دقیقه ی اول ( من همیشه توی آزمونای آزمایشی از سیستم عامل شروع می کردم و جواب هم میداد ! اما توی کنکور اصلا جواب نداد ! کلا منفی شد ! :دی ) به تنها چیزی که فکر می کردم و تنها حسی که داشتم این بود که یجوری از امتحان خلاص بشم ! و یجوری این امتحان تموم بشه ! از اون طرف هم نمی خواستم بلند بشم برم ! کلا گیر کرده بودم ! خیلی از سوال ها رو می تونستم حل کنم اما نشد ! فردا صبحش تازه راه حل ها یادم اومد !
باز هم ممنونم
اگه دقت کرده باشید من گفتم با اون درسی شروع کنید که سوالاش براتون اشنا میزنه خوب درسته همیشه با سیستم چون بیشتر حال میکردی شروع میکردی ولی پارسال سوالای سیستم بسیار عجیب غریب بودند. برای همین همیشه باید پلن بی داشته باشی و اگه اون درسی که باهاش همیشه شروع میکنی سخت بود یا عجیب غریب بود (با یه نگاه میتونی بفهمی که سوالا چجورند)بری سراغ یه درس دیگه.
اما این که سر جلسه هر چی خوندی یادت میره احتمال داره یه دلیلش استرس زیاد باشه من خیلی نمیخوام تو این حوزه وارد شم چون خیلی تخصصی میشه و ادم متخصصتر از من میخواد ولی یه غلتی که خیلی از بچه ها به این درد دچار میشن ترس هست.در واقع به دلیل ترس بیش از جد قفل میکنند وذهنشون هیچ پاسخی نمیتونه بده. این ترس اگه با چند تا سوال سخت هم مواجه بشی بیشتر هم میشه...
پیشنهاد اول من همونی بود که اول گفتم این که شروعتون با تستهای ساده باشه و یا نقاط قوتتون. پاسخ دادن به چند تست باعث میشه ترستون بریزه.
دوم این که اگه استرس و ترستون زیاد شد و دیدید با یه توالی پشت سر هم تست مواجه شدی که نمیتونی پاسخ بدی تو پاسخ دادن به اون درس وقفه بیانداز و یهو بپر رو یه درس دیگه یا یه جای دیگه.وقتی شما میخوای یه مسئله خاص رو حل کنی ذهنت همه راه ها رو مسدود میکنه و یه سری راههای محدود رو باز میگذاره برای این که بتونی تمرکز کنی برای همین خیلی وقتها به جواب نمیتونی برسی. مثلا وقتی دنبال یه چیزی که گم کردی میفتی هر چی فکر میکنی یادت نمیاد اما شب یهو موقع خواب یادت میاد کجا گذاشتی. علتش اینه که ضمیر ناخودآگاه من به دنبال اون سوال خودش میگرده و ممکنه که پاسخ رو هم پیدا کنه. برای همین وقفه انداختن تو پاسخ دادن به تست و رفتن سراغ یه درس دیگه میتونه کمک بکنه. مثلا وقتی داری سیستم میزنی گیر کردی برو سراغ تست مدیریت بگذار فازت عوض شه. یا برو سراغ تست هوش که برات اسونتره بعد برگرد سراغ سیتسم.خیلی وقتها وقفه انداختن موثره و تو این مدت که داری تست دیگه حل میکنی ضمیر ناخوداگاهت میگرده و پاسخ اون تست رو پیدا میکنه
پیشنهاد سوم من اینه که اگه وقفه انداختن و رفتن سراغ یه درس دیگه هم کارساز نشد چشماتون رو ببندید یه چیز شیرین بخورید و تصویر اون موقعی که تستهای اون درس رو جواب میدادید روتو ذهنتون مجسم کنید. برای لحظاتی کوتاه سعی کنید از تست زدن دست بکشید تا اروم بشید. با یه ذهن پراسترس نمیشه ادامه داد. حتی اگه لازم شد سرتون رو بگذارید رومیز تا کمی ارومتر شید. تنقس عمیق هم یادتون نره چون میتونه خیلی کمک کنه.
به هر حال اون چیزی که خیلی مهمه اینه که بتونی استرست رو کنترل کنی. من خودم همیشه موقعی استرس میگرفتم که مثلا ۱۵ دقیقه مونده بودبه اخر اون موقع دیوونه میشدم تازه گلاب به روتون دستشوییم هم میگرفت و کامل دیگه قفل میکردم. بعد ها فهمیدم به خاطر استرس زیاده مشکل اساسی اون پانزده دقیقه اخر اینه که نمیتونی دست از تست زدن بکشی و بیخیال بشی. یکی از بچه ها یه بار این راهکار رو به من پیشنهاد داد من خودم تستش نکردم ولی شاید به درد بخوره... میگفت من موقع تست زدن اگه مثلا تو دفترچه گفته بود ۱۸۰ دقیقه رو ۱۶۵ یا ۱۶۰ تنظیم میکردم و به خودم میقبولوندم که زمانم اون قدره. بنابراین تو یان بازه زمانی همه تلاشم رومیکردم. به پانزده بیست دقیقه اخر که میرسیدم یاد گرفته بودم که حس کنم وقتم تموم شده و این ۱۵ دقیقه رو بهم ارفاقی دادند که یه نگاه دیگه به تستا بندازم. میگفت تو تمام این ۱۵ ۲۰ دقیقه اخر تصور این بود که تو تایم قبلی پاسخ تستایی که باید میدادم رو دادم و این ۱۵ دقیقه یه تستم بتونم بزنم کلیه. میگفت با هر تستی که میزدم خوشحال میشدم و دیگه کاری به زمان نداشتم. میگفت این ۱۵ دقیقه بازدهیم از همه زمانها بیشتر میبود و همیشه ۵ ۶ تست این موقع میزدم چون طرز تفکرم این بود که قرار نیست حتی یه تستم جواب بدم و اگه یه دونه هم جواب بدم کلیه. برای همین با پاسخ دادن به هر تست کلی خوشحال میشدم...نمیدونم شاید این روش برای اون چند دقیقه اخر به دردتون بخوره.
در کل ازمون ازمایشی میدیم برای همین چیزها. برای این که این روشها و چیزهای دیگه ای که به فکرمون میرسه رو امتحان کنیم. البته اگه بفهمیم مشکل از کجاست که خود این قصه درازی داره...