انجمنصفحه اولجستجوی انجمن

[RangiRangi]

این عکس کیفیت خوبی نداره چون هم دوربین گوشیم داغونه و هم اینکه زوم کردم اما.. همیشه برام یه حس خاصی داره دیدنش.
اردیبهشت بود و ارتفاع اینجا هم فکر کنم بیشتر از ۲۰۰۰ متر..
این درخت رو دیدم. یه درخت تنها وسط این همه زیبایی..
فاصلم هم انقدر زیاد بود نمیتونستم برم سمتش. اگه میرفتم هم نمیتونستم چون از اون رود نمیتونستم بگذرم. اول یه عکس گرفتم ازش و بعد نشستم نگاش کردم.
نمیدونم چی این درخت انقدر برا من خاصه .. ولی هر وقت دلم میگیره میام سراغ این عکس
با دیدنش هم دچار اضطراب میشم و هم آرامش میگیرم! نمیدونم دقیقا چه حسیه و چرا این حس رو دارم. ولی این حس رو دوست دارم

[NTZ]

امیدوارم همه چی درست بشه تا شرایط درس خوندن فراهم بشه آمین

[crevice]

(۱۷ مهر ۱۳۹۶ ۱۲:۵۸ ق.ظ)sss نوشته شده توسط:  

(17 مهر ۱۳۹۶ ۱۲:۵۵ ق.ظ)crevice نوشته شده توسط:  اصن روایت داریم که بعضی وقتا خنگی خودش مصداق بارز جذابیته

کسی باهوش باشه بلده به موقعش خودشو به خنگی بزنه

عجب جواب کوبنده ای، قانع کننده بود

(۱۷ مهر ۱۳۹۶ ۰۱:۰۶ ق.ظ)RangiRangi نوشته شده توسط:  

(17 مهر ۱۳۹۶ ۱۲:۵۵ ق.ظ)crevice نوشته شده توسط:  اصن روایت داریم که بعضی وقتا خنگی خودش مصدق بارز جذابیته

بعضی وقت ها چرا جذابه ولی برا همیشه، آزاردهنده است
بعید میدونم مرد باهوشی بتونه زنی رو تحمل کنه که خنگه یا خودش رو میزنه به خنگی

خنگی خیععلی زیاد که آره روانی میکنه آدمو. ولی تا یه حدی ش خوبه. کلا زندگی با دختر باهوشم سخته نمیشه پیچوندش :|

[blackhalo1989]

(۱۷ مهر ۱۳۹۶ ۰۲:۱۹ ب.ظ)crevice نوشته شده توسط:  

(17 مهر ۱۳۹۶ ۰۱:۰۶ ق.ظ)RangiRangi نوشته شده توسط:  

(17 مهر ۱۳۹۶ ۱۲:۵۵ ق.ظ)crevice نوشته شده توسط:  اصن روایت داریم که بعضی وقتا خنگی خودش مصدق بارز جذابیته

بعضی وقت ها چرا جذابه ولی برا همیشه، آزاردهنده است
بعید میدونم مرد باهوشی بتونه زنی رو تحمل کنه که خنگه یا خودش رو میزنه به خنگی

خنگی خیععلی زیاد که آره روانی میکنه آدمو. ولی تا یه حدی ش خوبه. کلا زندگی با دختر باهوشم سخته نمیشه پیچوندش :|

تازه فکر کن دختر به اندازه ما منطقی باشه.

[blackhalo1989]

(۱۷ مهر ۱۳۹۶ ۰۳:۰۲ ب.ظ)The BesT نوشته شده توسط:  سلام دوستان
یه پیشنهادی بهم شده که برم جز سهامدارهای شرکتی بشم و کار را شروع کنیم...

متنتون ساختار نداره. اول شرایط رو میگن و بعد گزینه ها رو اونم به صورت واضح.
ارگان به بخش دولتی میگن. میخواید برید تهران تو بخش دولتی کار کنید؟ شرکتی که میخواد سهام بده اوضاعش چطوریه؟

[khayyam]

کاربر the best t باید ببینی ده سال دیگه از زندگی چی می خوای !

[sss]

(۱۷ مهر ۱۳۹۶ ۰۲:۱۹ ب.ظ)crevice نوشته شده توسط:  خنگی خیععلی زیاد که آره روانی میکنه آدمو. ولی تا یه حدی ش خوبه. کلا زندگی با دختر باهوشم سخته نمیشه پیچوندش :|

تاییدی بر The smarter the woman is, the more difficult it is to find the right man

[blackhalo1989]

مطمئنید ذهنتون منظمه و میدونید سوالتون چیه دقیقا؟ اول ذهنتون رو سر و سامان بدید بعد سوالتون رو بپرسید. به نظرم هیجان زده هستید. شایدم ذهنتون منظمه اما بد بیان می کنید.
شاید دچار ایده آل گرایی منفی شدید.
تحت تاثیر حرف های بی سر و ته عوام هستید؟
کی حرف نا امید کننده میزنه؟
تو کشورهای دیگه کسب و کار راه بندازید ۱۰۰٪ موفق میشید؟ تو کشورهایی که ثبات بیشتره دست هم بیشتره، رقابت هم سنگین تره.

[khayyam]

............

[crevice]

(۱۷ مهر ۱۳۹۶ ۰۴:۱۳ ب.ظ)The BesT نوشته شده توسط:  مشکل منم همینه که چندتا کار و فکر تو ذهنمه میخوام به همشون برسم ولی همه را با هم نمیشه پیش برد. هرکدوم راه مجزایی داره و هرکسی نظر خودش میده و منو سردرگم میکنن. بعد هم میگن اوضاع جوری هست که نمیشه به هیچکدوم امیدوار بود چون شرایط کشور ثبات نداره و همش حرفهای ناامید کننده. میگن موندن تو ایران و کسب و کار راه انداختن معلوم نیست به نتیجه برسه یا نه... از طرفی هم میگن پذیرش گرفتن و رفتن خوبه ولی بعدش مجبوری برگردی چون ویزای اقامت نمیدن و تو کشور غریب بمونی چکار کنی پیش خانوادت باش و .... و بهتره نری اصلا.

بالاخره نمیدونم بمونم یا برم یا اصلا بمیرم...نگران اینم بمیرم بعد اون دنیا خدا بیاد بگه میبینم که اینجا هم بلاتکلیفی حالا برو یه چایی بریز برام بیار بیکار نمونی!!

منم یه همچین مشکلی دارم و داشتم. بخاطر همینم چند جا رفتم و بعد دیدم اونی نیست که میخام و انصراف دادم و اومدم بیرون. کلا توی این یکسال اخیر ترکوندم دگ!
بنظرم مثل من ایده آل گرا پیش نرو و منطقی بشین فکر کن. با مشاور برو صحبت کن و ... اینا همه پیشنهادهایی هست که اطرافیان و دوستانم به من دادند و من انجام ندادم :/ :|

پ.ن: این خنده ها منظور خاصی توشون نیست؛ من کلا عادت دارم خبر مرگم بخام بدم و یا بدترین اتفاقم واسم افتاده رو بازگو کنم با با لبخند و اینا بیانش میکنم. باشد که شفا یابم

[NP-Cσмρℓєтє]

یه نارنگی خوردم یکطرفش ترشششششششششش بود یکطرفششششششش شیریننننننننننننننن (دقیقاً به همین شدت)

[pioneer01]

(۱۷ مهر ۱۳۹۶ ۰۵:۱۵ ب.ظ)crevice نوشته شده توسط:  پ.ن: این خنده ها منظور خاصی توشون نیست؛ من کلا عادت دارم خبر مرگم بخام بدم و یا بدترین اتفاقم واسم افتاده رو بازگو کنم با با لبخند و اینا بیانش میکنم. باشد که شفا یابم

آقای همساده رو میشناسین
من عصبانی هم میشم میخندم

[sss]

(۱۷ مهر ۱۳۹۶ ۰۴:۱۳ ب.ظ)The BesT نوشته شده توسط:  مشکل منم همینه که چندتا کار و فکر تو ذهنمه میخوام به همشون برسم ولی همه را با هم نمیشه پیش برد.....

فکرهای آشفته رو روی کاغذ بیارید؛ جلوی چشم باشن بهتر میشه بهشون نظم داد.

[blackhalo1989]

به نظرم نسل دهه شصت نسل گمشده است.

[salam5]

(۱۷ مهر ۱۳۹۶ ۰۹:۰۶ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط:  به نظرم نسل دهه شصت نسل گمشده است.

هعععععییی

---------------------------------
تکلیف چیه؟ کار درست چیه؟