زمان کنونی: ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳, ۰۳:۰۲ ب.ظ مهمان گرامی به انجمن مانشت خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات انجمن می‌توانید عضو شوید.
گزینه‌های شما (ورودثبت نام)

هرچه می خواهد دل تنگت بگو...

ارسال: #۳۱۳۲۱
۱۱ مرداد ۱۳۹۵, ۱۲:۲۷ ق.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۱ مرداد ۱۳۹۵ ۱۲:۳۱ ق.ظ، توسط blackhalo1989.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
من زیاد اهل تلویزیون نبودم و نیستم. این سریال ها و فیلم ها رو تقریبا همشو یادمه اما هیچ کدوم رو نه دوست داشتم و نه دارم. اما مزه فوتبال های اون موقع هنوز زیر دندونمه. مخصوصا آب خنکی که وسط بازی میخوردیم. Big Grin


مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۳۱۳۲۲
۱۱ مرداد ۱۳۹۵, ۰۱:۰۰ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
هوس کردم کارتون آن شرلی رو دانلود کنم ببینم دوباره بعدا. چقدر قشنگ بود.Heart
یادمه بچه که بودم حدود ۶سالم بود فک کنم حتما باید سوباسا رو نگاه میکردم. یه بار خوابم برده بود و ندیده بودم بیدار شدم و گریه میکردم و به مامانم میگفتم که چرا منو بیدار نکردی؟ Smile) چه روزگاری بود Undecided هر چند کودک درون من همیشه زنده ست و فعال. مثلا هفته ی پیش میخواستم واسه عروسکم لباس بدوزم : ))) البته خب ندوختم. زشته دیگه این کارا Blush

وَه که جدا نمی شود، نقش تــو از خیال من
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Menrva , nlp@2015
ارسال: #۳۱۳۲۳
۱۱ مرداد ۱۳۹۵, ۰۱:۰۸ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۱ مرداد ۱۳۹۵ ۱۲:۲۷ ق.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط:  من زیاد اهل تلویزیون نبودم و نیستم. این سریال ها و فیلم ها رو تقریبا همشو یادمه اما هیچ کدوم رو نه دوست داشتم و نه دارم...
چ بی احساس چ بی ذوقUndecidedDodgyBig Grin

멈추지 말고

My Dream is to fly
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۳۱۳۲۴
۱۱ مرداد ۱۳۹۵, ۰۱:۱۰ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۱ مرداد ۱۳۹۵ ۰۱:۰۸ ق.ظ)Menrva نوشته شده توسط:  چ بی احساس چ بی ذوق[تصویر:  undecided.gif][تصویر:  dodgy.gif][تصویر:  biggrin.gif]
نه بابا آخرین بار که اینطوری گفته بود فرداش تعریف می‌کرد برم قسمت آخر فلان سریال داغون کره‌ای رو ببینم Big Grin Big Grin
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Menrva , crevice , Pure Liveliness , Skyrim
ارسال: #۳۱۳۲۵
۱۱ مرداد ۱۳۹۵, ۰۱:۱۸ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۱ مرداد ۱۳۹۵ ۰۱:۱۰ ق.ظ)Behnam‌ نوشته شده توسط:  نه بابا آخرین بار که اینطوری گفته بود فرداش تعریف می‌کرد برم قسمت آخر فلان سریال داغون کره‌ای رو ببینم Big Grin Big Grin
: ))))))Big Grin
سریاااال کره ایییی هیچم داغووون نیستتتتتتت سریال فقط سریااااال کره ایییییییییی

멈추지 말고

My Dream is to fly
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۳۱۳۲۶
۱۱ مرداد ۱۳۹۵, ۰۱:۲۲ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۱ مرداد ۱۳۹۵ ۰۱:۱۸ ق.ظ)Menrva نوشته شده توسط:  : ))))))[تصویر:  biggrin.gif]
سریاااال کره ایییی هیچم داغووون نیستتتتتتت سریال فقط سریااااال کره ایییییییییی
مگه تصمیم کبری نگرفته بودید سحر خیز بشید و هدف و این حرفا، پس اینجا چیکار می‌کنید؟ [تصویر:  416736_45.gif]
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Menrva , Pure Liveliness
ارسال: #۳۱۳۲۷
۱۱ مرداد ۱۳۹۵, ۰۱:۲۴ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
من نمیدونم چرا فیلمای آبکی ایرونی خودمون عجیب به دلم میشینه Big Grin
نه این سریالا که روانی ان همه توش(یکی ش سریال حال حاضر شبکه ۳ که ۱ قسمتشو دیدم، نویسنده از دم همه رو ایدزی کرد) منظورم از اون سینماییاشه که همگی با وصلت خیر ختم به خیر میشه داستانشون Big Grin :/
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Menrva
ارسال: #۳۱۳۲۸
۱۱ مرداد ۱۳۹۵, ۰۱:۳۰ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۱ مرداد ۱۳۹۵ ۰۱:۲۲ ق.ظ)Behnam‌ نوشته شده توسط:  
(11 مرداد ۱۳۹۵ ۰۱:۱۸ ق.ظ)Menrva نوشته شده توسط:  : ))))))[تصویر:  biggrin.gif]
سریاااال کره ایییی هیچم داغووون نیستتتتتتت سریال فقط سریااااال کره ایییییییییی
مگه تصمیم کبری نگرفته بودید سحر خیز بشید و هدف و این حرفا، پس اینجا چیکار می‌کنید؟ [تصویر:  416738_45.gif]
وای دعوام نکنیدددددBig GrinBig Grin Smile))) یلحظه ترسیدم فکرکردم استادمینBig Grin
دیروز از ۶ ساعت زنگ خورد تا ک اخر قبل ۷ بیدارشدم; امروزم ۶ بیدارمیشم:-s, بااینکه فقط ۴.۵ ساعت خوابیدم نمیدونم چراخوابم نمیبره خوابم میادا اما نمیبره تازه سرماهم خوردم قرص ادالت کلدو شربت دیفین هیدرامینم ک اینا ادمو چپه میکنه نمیدونم چراخوابم نمیبرههه پس؛
من هرروز چای سبزمیخورم چون روز نخوردم شب بعد شام خوردم فکرنمیکردم خوابم رو بپرونه بااون اوضاع:-s
بااینکه شام هم زیاد خوردم بازگشنمهBig Grin
من برم چشمامو ببندم تا که خوابم ببره فردا کلی کاردارمBig Grin

멈추지 말고

My Dream is to fly
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: crevice
ارسال: #۳۱۳۲۹
۱۱ مرداد ۱۳۹۵, ۰۱:۴۹ ق.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۱ مرداد ۱۳۹۵ ۰۱:۵۰ ق.ظ، توسط barca.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
یه چیز جالب کنکور اینه که همه توافق دارن موفقیت یعنی رتبه خوب اوردن اما تو مسائل دیگه هر کسی موفقیت رو یه چیزی می دونه که اتفاق ارا خیلی کم پیش میاد
و اینکه امروز چشمم رو بی عدالتی بستم شاید می تونستم کمکش کنم شایدم بدتر میشد در هر حال خدایا منو ببخش و به اون ادم هر طور صلاح می دونی کمک کن.

شجاعت، همیشه فریاد زدن نیست؛ گاهی صدای آرامی است که در انتهای روز می گوید : فردا دوباره تلاش خواهم کرد.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: sara9009 , sss
ارسال: #۳۱۳۳۰
۱۱ مرداد ۱۳۹۵, ۰۱:۴۹ ق.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
به نظرم بهترین سالهای زندگی روزهایی هست که ادم تو تمام لحظه هاش زندگی کرده و خنده ها و گریه هاش واقعیه که برای من میشه کودکی و نوجوانیم بعدش دیگه هیچی ...
سالهای بعدش چیزای زیادی به دست اوردم ادمای خوبی اومدن تو زندگی با توجه به خیلی از شاخص ها، زندگیم کیفیت خوبی داره نسبتا از دید ادمای دیگه ، اما هر وقت با خودم فکر میکنم بهترین روزای زندگیم کی بود فقط برمیگردم به کودکی و نوجوانیم ، انگار بعدش دیگه زندگی نکردم .
حاضرم تمام چیزایی که الان دارم رو نداشته باشم فقط یه روز دیگه برگردم به اون دوران ، یه بار دیگه دوستم فاطمه بیاد جلو خونمون بگه ساراااااااااا ساعت ۶ شد بیا بیرون و من بدون اینکه دغدغه ی مرتب بودن لباس و ریخت و قیافمو داشته باشم کفشام و بپوشم و داد بزنم ماماااان میرم بیرووووون و با دوستم فاطمه بدون اینکه حتی به یه لحظه قبل و بعد زندگی فکر کنیم انقدر بخندیم و حرف بزنیم که گذر زمان رو متوجه نشیم .حتی درس خوندن اون دورانم هم بیشتر ارزش داشت کلمه کلمه ی کتابامو از بر بودم معلم تاریخمون میگفت موقع توضیح دادنت انگار داری از کتاب روخونی میکنی چقدر خوندی فلانی! حتی پاورقی ها رو هم میخوندم با چه لذتی هم میخوندم. چون اتاق من و خواهرم یکی بود و نمیتونستم لامپ رو روشن کنم (حتی چراغ مطالعه ) تا صبح با نور چراغ قوه رو به دیوار درس میخوندم ، یه خودکار عطری داشتم برای امتحانام استفاده میکردم تا معلم وقتی برگمو تصحیح میکنه لذت ببره ، معلمهام رو میپرستیدم و از ته قلبم دوسشون داشتم . میخواستم دانشمند بشم و یکی از بزرگترین ناراحتیام این بود که چرا بعد دکتری مقطعی نیست (اطلاعات کم بود ) چقدر دنیام و خوشیام کوچیک بود ، بالا ترین لذت زندگیم این بود بابام از کار برگرده و من کل اتفاقای اون روز رو براش گزارش بدم مو به مو ، با چه لذتی کارنامه هامو به بابام نشون میدادم و منتظر جایزه اش بودم .
هنوز صدای خواهرم توی گوشمه که میگفت ساراااا بیا ان شرلی شروع شد . کارتون دی جی مونا و سرندیپیتی و آن شرلی رو دوست داشتم و یکی از تفریحاتم جمع کردن کارتهای بازی فوتبال بود. تابستونا و عیدا همیشه میرفتیم شمال ، من و دختر خالم یه نمکدون بر میداشتیم میرفتیم باغ و تخلیه میکردیم صبح میرفتیم باغ شب بر میگشتیم، اتیش درست میکردیم روش سیب زمینی کباب میکردیم، شبها هم تمام بچه های فامیل جمع میشدیم تو یه اتاق تا صبح داستانای ترسناک تعریف میکردیم ، چقدررررررررر دلم تنگ شده برای اون روزا.
ثانیه ثانیه ی دوران کودکی و نوجوانیم رو یادمه انگار جلو چشممه ، تمام لحظه هاشو زندگی کردم اما الان اصلا یادم نیست هفته ی پیش چی شد و چی کار کردم چون زندگیش نکردم .
چقدر الکی و بی خودی بزرگ شدم .......
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: codin , Menrva , samaneh@90 , nlp@2015 , nina69 , sss , Milestone , diligent , Skyrim , Parisa-SH
ارسال: #۳۱۳۳۱
۱۱ مرداد ۱۳۹۵, ۰۲:۲۴ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
یاد قدیما بخیر
رفقا قدر بدونید زندگی با عزیزانتون تا قبلا از اینکه براتون یه خاطره تو عکسها باشن
تلنگری بود همین

ناخدایی که از طوفان بترسد هرگز به مقصد نخواهد رسید
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: blackhalo1989 , nina69
ارسال: #۳۱۳۳۲
۱۱ مرداد ۱۳۹۵, ۰۸:۵۱ ق.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۱ مرداد ۱۳۹۵ ۰۸:۵۲ ق.ظ، توسط samaneh@90.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۱ مرداد ۱۳۹۵ ۰۱:۱۸ ق.ظ)Menrva نوشته شده توسط:  
(11 مرداد ۱۳۹۵ ۰۱:۱۰ ق.ظ)Behnam‌ نوشته شده توسط:  نه بابا آخرین بار که اینطوری گفته بود فرداش تعریف می‌کرد برم قسمت آخر فلان سریال داغون کره‌ای رو ببینم Big Grin Big Grin
: ))))))Big Grin
سریاااال کره ایییی هیچم داغووون نیستتتتتتت سریال فقط سریااااال کره ایییییییییی
Big Grin منروا منروا قبول دارم (به سبک حرف زدن خودت خخخخخخخ)Big Grin برو i have a lover رو ببین

خخخخ تصمیم کبری

کامیابی و شادمانی تو در درونت قرار دارد، اراده کن که شاد بمانی، آن زمان، تو و شادمانی‌ات، میزبان نامریی دشواریها خواهید بود.((هلن کلر))Big GrinBig Grin
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Menrva
ارسال: #۳۱۳۳۳
۱۱ مرداد ۱۳۹۵, ۱۱:۰۸ ق.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۱ مرداد ۱۳۹۵ ۱۱:۰۸ ق.ظ، توسط Menrva.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۱ مرداد ۱۳۹۵ ۰۸:۵۱ ق.ظ)samaneh@90 نوشته شده توسط:  Big Grin منروا منروا قبول دارم (به سبک حرف زدن خودت خخخخخخخ)Big Grin برو i have a lover رو ببین

(۱۱ مرداد ۱۳۹۵ ۰۱:۲۲ ق.ظ)Behnam‌ نوشته شده توسط:  
خخخخ تصمیم کبری
مینِروا Big Grin خییلی باحال گفتی کلی خندیدم Big Grin : ))))).: )))))))
حتما میبیینمشششش سرفرصت مرسییییییی سمانهههههههههه
راضیم ازتBig GrinBig Grin

멈추지 말고

My Dream is to fly
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: samaneh@90
ارسال: #۳۱۳۳۴
۱۱ مرداد ۱۳۹۵, ۱۱:۴۶ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
دیروز یک دوستی بهم میگفت چرا فلانی نیومده بود. گفتم نمی دونم مهم نیست. گفت نکنه بخاطر اون مسئله گفتم نمی دونم. احتمالا چون خواهرش مریض بوده پیش خواهرش بوده و نیامده.
دیشب به دوستم پیامک زدم حال خواهرش رو بپرسم. بدون اینکه چیزی بپرسم چون نمی خواستم بپرسم چرا نیامده فقط می خواستم حال خواهرش رو بدونم، میگه برای این نیومدم که حال خواهرم خراب شده بود رفتیم بیمارستان.
چند وقتی هر کسی حرفی می زنه یا چیزی می خونم یا نوشته رو جایی می خونم انگار داره با من حرف می زنه و مخاطبش منم. مثلا بابام میاد پیشم میشینه میگه نمیشه هر چیزی رو بزور خواست. باید صبر کرد. میگه یه موقع چیزی رو بزور میخوای ولی نمیشه. خیلی هم ناراحت میشی ولی می بینی بعدا همون چیز رو به سادگی به دست میاری.
شاید چون این روزا حساسیتم بیشتر شده این طوری فکر می کنم.

یا مثلا این جمله هایی که خوندم:
۱. با گذشته خود کنار بیائید تا حال شما را خراب نکند.

۲. آنچه دیگران در مورد شما فکر میکنند به شما ارتباطی‌ ندارد.

۳. گذشت زمان تقریبا داروی هر دردی است؛ به زمان کمی‌ فرصت دهید.

۴. کسی‌ دلیل و مسئول خوشبختی‌ شما نیست؛ خودتان مسئولید.

۵. زندگی‌ خود را با دیگران مقایسه نکنید؛ ما هیچ خبر نداریم که زندگی‌ آنها برای چه و چگونه است.

۶. زیاد فکر نکنید؛ اشکالی ندارد که جواب بعضی‌ چیز‌ها را ندانیم.

۷. لبخند بزنید؛ شما مسول حل تمام مشکلات دنیا نیستید.

تک تک جملاتش انگار فقط مخاطبش منم. یعنی هر هفت جمله اش با من بود. این نوشته هم از این صفحه بود:
instagram.com/mansoreh.motamedi/
تنها صفحه ای که بعد از بستن اینستاگرام نگه داشتم. خیلی خوبه. انگار پر از آرامشه.
یا مثلا رفتم کتاب فروشی یه لیستی دادم و گفتم هر چی از بالا داشتید می خوام. از بین اون چند کتاب، چندتایی شو بهم داد که گفتم کافیه. همه اشون با من حرف می زدند. هفت عادت مردمان موثر، جاناتان مرغ دریایی، از حال بد به حال خوب. به قول دوستم بعضی وقتا کتاب ها ادم ها رو انتخاب می کنند. شاید درست نباشه ولی به هر حال قشنگ بود. انگار این کتابا رو برای من نوشته بودند.
بعضی وقتا باید به همه چیز گفت خیلی ممنون. به همه ی دنیا (:
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: so@ , sss , Pure Liveliness , Menrva , diligent , mf1129
ارسال: #۳۱۳۳۵
۱۱ مرداد ۱۳۹۵, ۰۱:۳۸ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
در جایی نوشته بودم :"از یک جایی به بعد، حال آدم خوب نمیشود"
حرفم را پس گرفتم خط زدم جمله ی خودم را
از یک جایی به بعد
آدم
آرام میگیرد،
بزرگ میشود،
و
پای تمام اشتباهاتش می ایستد...
دنبال مقصر نمیگردد، قبول میکند گذشته اش را...
اجازه میدهد هرچه هست، هرچه بوده در همان گذشته بماند...
حالا باید آینده را بسازد، از نو، به نوعی دیگر...
یاد میگیرد زندگی یک موهبت است،نعمت است...
اینها را که فهمید یک آرامشی میآید مینشیند توی دلش....
اینجای زندگی همان جایی است که دولت آبادی گفته..
اصلا از یک جایی به بعد...
حال ادم
خوب میشود …

멈추지 말고

My Dream is to fly
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: sara9009 , zarisa , Pure Liveliness , Aurora , diligent , mf1129


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  اگر بیش از سه سال از عضویت شما در مانشت میگذرد:بگویید کجایید و چه میکنید؟ Fardad-A ۸۳ ۵۶,۶۳۹ ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۵۰ ق.ظ
آخرین ارسال: clint
  ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج (هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) morweb ۲,۶۹۵ ۶۲۲,۱۶۳ ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ ۰۷:۴۴ ب.ظ
آخرین ارسال: gogooli
  انخاب مسیر آینده ؟ آینده دکترا چه خواهد شد ؟ shivap ۱۰ ۱۰,۴۸۰ ۰۲ آذر ۱۳۹۸ ۱۲:۳۶ ق.ظ
آخرین ارسال: WILL
  سلام،امروز حال ات چطوره؟ حس امروزت را بگو. فرید ۹۰۷ ۲۳۵,۶۸۴ ۲۰ مهر ۱۳۹۴ ۰۳:۲۳ ب.ظ
آخرین ارسال: Bache Mosbat
  اگر داده ها در هر بار به طور مساوی تقسیم شود حداکثر عمق درختی log n خواهد شد؟ post98 ۱ ۳,۲۰۲ ۱۸ بهمن ۱۳۹۳ ۰۹:۲۴ ب.ظ
آخرین ارسال: ahrmb
  اینترنت در آینده ناپدید خواهد شد hnarghani ۰ ۳,۳۴۹ ۰۷ بهمن ۱۳۹۳ ۰۱:۰۴ ب.ظ
آخرین ارسال: hnarghani
  اختلالی که زندگی شما را نابود خواهد کردشک و بدبینی ناشی از اختلال شخصیت پارانویید( morweb ۰ ۳,۳۵۵ ۲۴ تیر ۱۳۹۳ ۰۵:۳۴ ق.ظ
آخرین ارسال: morweb
  تعداد سوالات دروس تخصصی کامپیوتر تغییر خواهد کرد؟؟؟ Denize ۱۸ ۱۸,۵۵۴ ۱۷ آبان ۱۳۹۲ ۱۲:۰۳ ب.ظ
آخرین ارسال: shovaliehsiah
Question لطفا تجربیات خود را در مورد نوشتن سمینار و پایان نامه بگویید Potential ۲۴ ۲۱,۳۸۷ ۲۸ مرداد ۱۳۹۲ ۱۱:۴۲ ب.ظ
آخرین ارسال: انرژی مثبت
  یک موضوع جدّی که اگه دقت نکنیم، مایه‌ی سرافکندگی ما در قیامت خواهد بود silver_0255 ۸ ۷,۶۷۸ ۲۸ خرداد ۱۳۹۲ ۱۰:۳۰ ق.ظ
آخرین ارسال: silver_0255

پرش به انجمن:

Can I see some ID?

به خاطر سپاری رمز Cancel

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. رمزت رو فراموش کردی؟ اینجا به یادت میاریم! close

رمزت رو فراموش کردی؟

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. close