زمان کنونی: ۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۳, ۰۹:۰۱ ب.ظ مهمان گرامی به انجمن مانشت خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات انجمن می‌توانید عضو شوید.
گزینه‌های شما (ورودثبت نام)

هرچه می خواهد دل تنگت بگو...

ارسال: #۲۸۳۸۱
۰۹ خرداد ۱۳۹۵, ۰۹:۲۶ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۹ خرداد ۱۳۹۵ ۰۹:۱۷ ب.ظ)behnam5670 نوشته شده توسط:  
(09 خرداد ۱۳۹۵ ۰۹:۱۱ ب.ظ)shamim_70 نوشته شده توسط:  لهجه مشهد؟؟!!! دی:
آره تا جایی که خاطرم هست مشهدیا به جای "برای" یا "مال" از "از" استفاده میکنند
برای همه اینجوریه؟ -> از همه اینجوریه؟
این سیب مال من هست -> این سیب از من هست

(۰۹ خرداد ۱۳۹۵ ۰۸:۳۹ ب.ظ)Riemann نوشته شده توسط:  ضد حال خیلی بده آدم بخوره ...
این انصاف نیست بلک شیر طالبی و پیتزا رو قاطیِ هم بخوره بعد تو ضد حال بخوری... بیا سر به نیستش کنیم اون ۲۰ میلیونش رو هم بزنیم به رگ. هوم؟

بقول ما کرمونیا هِشطو نیس..سخت نگیر!لهجم مشهدی-کرمونی شده خخخ

زمان آدم ها رو دگرگون میکند
اما تصویری را که از آنها داریم
ثابت نگه می دارد
هیچ چیز دردناک تر از این تضاد
میان دگرگونی آدم ها و ثبات خاطره ها نیست


مارسل پروست
از کتاب : در جستجوی زمان از دست رفته
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۲۸۳۸۲
۰۹ خرداد ۱۳۹۵, ۱۰:۰۰ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۹ خرداد ۱۳۹۵ ۰۹:۱۷ ب.ظ)behnam5670 نوشته شده توسط:  این انصاف نیست بلک شیر طالبی و پیتزا رو قاطیِ هم بخوره بعد تو ضد حال بخوری... بیا سر به نیستش کنیم اون ۲۰ میلیونش رو هم بزنیم به رگ. هوم؟
بلک‌شیر‌طالبی‌و‌پیتزا دیگه چیه؟؟؟ هوم؟؟؟
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۲۸۳۸۳
۰۹ خرداد ۱۳۹۵, ۱۰:۲۶ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۹ خرداد ۱۳۹۵ ۱۰:۰۰ ب.ظ)Riemann نوشته شده توسط:  بلک‌شیر‌طالبی‌و‌پیتزا دیگه چیه؟؟؟ هوم؟؟؟
به اختلاف طبقاتی ناجوانمردانه‌ی blackhalo1989 باهات اشاره نمودم.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Pure Liveliness
ارسال: #۲۸۳۸۴
۰۹ خرداد ۱۳۹۵, ۱۰:۳۷ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
این رسمش نبود...

멈추지 말고

My Dream is to fly
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: **sara** , RASPINA
ارسال: #۲۸۳۸۵
۰۹ خرداد ۱۳۹۵, ۱۰:۴۶ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۹ خرداد ۱۳۹۵ ۱۰:۲۶ ب.ظ)behnam5670 نوشته شده توسط:  به اختلاف طبقاتی ناجوانمردانه‌ی blackhalo1989 باهات اشاره نمودم.
پیتزا و شیر طالبی که چیزی نیست!
ما خودمون در خفا شیر موز انبه میخوریم Big Grin
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۲۸۳۸۶
۰۹ خرداد ۱۳۹۵, ۱۰:۵۷ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۹ خرداد ۱۳۹۵ ۱۰:۵۸ ب.ظ، توسط khayyam.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
خوشی لحظه ای یعنی اینکه یه بستنی قیفی از انقلاب بخری پیاده از کارگر شمالی بزنی بری سمت پارک لاله ... Big GrinBig GrinBig GrinBig GrinBig GrinBig Grin
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۲۸۳۸۷
۰۹ خرداد ۱۳۹۵, ۱۱:۲۹ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۹ خرداد ۱۳۹۵ ۱۰:۵۷ ب.ظ)khayyam نوشته شده توسط:  خوشی لحظه ای یعنی اینکه یه بستنی قیفی از انقلاب بخری پیاده از کارگر شمالی بزنی بری سمت پارک لاله ... Big GrinBig GrinBig GrinBig GrinBig GrinBig Grin

کلا وقتی انقلاب میری به هر دلیلی نمیشه اون مسیرو نریCoolCool
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: khayyam
ارسال: #۲۸۳۸۸
۰۹ خرداد ۱۳۹۵, ۱۱:۴۰ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۹ خرداد ۱۳۹۵ ۱۰:۴۶ ب.ظ)Riemann نوشته شده توسط:  ما خودمون در خفا شیر موز انبه میخوریم Big Grin
پس اون یه ریمان دیگه بوده حسابش داشت ته میکشید Tongue
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Pure Liveliness
ارسال: #۲۸۳۸۹
۱۰ خرداد ۱۳۹۵, ۱۲:۰۰ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
هرگز آن روز را که مادرم مجبورم کرد به جشن تولد دوستم بروم، فراموش نمی کنم. من در کلاس سوم خانم بلاک در ویرچیتای تگزاس بودم و آن روز دعوتنامه فقیرانه ای را که با دست نوشته شده بود، به خانه بردم و گفتم: «من به این جشن تولد نمی روم. او تازه به مدرسه ما آمده است. اسمش روت است. برنیس و پت هم نمی روند. او تمام بچه های کلاس را دعوت کرده است!»

مادرم دعوتنامه را نگاه کرد و سخت اندوهگین شد. بعد گفت: «تو باید بروی. من همین فردا یک هدیه برای دوستت می خرم.»

باورم نمی شد. مادرم هیچ وقت مرا مجبور نمی کرد به مهمانی بروم و ترجیح می دادم بمیرم، اما به آن مهمانی نروم. اما بی تابی من بی فایده بود.

روز شنبه مادرم مرا از خواب بیدار کرد و وادارم کرد آئینه صورتی مروارید نشانی را که خریده بود، کادو کنم و راه بیفتم. بعد مرا با ماشین سفیدش به خانه روت برد و آنجا پیاده ام کرد.

از پله های قدیمی خانه بالا می رفتم، دلم گرفت. خوشبختانه وضع خانه به بدی پله هایش نبود. دست کم روی مبلهای کهنه شانملافه های سفید انداخته بودند. بزرگترین کیکی را که در عمرم دیده بودم، روی میز قرار داشت و روی آن نه شمع گذاشته بودند. ۳۶ لیوان یک بار مصرف پر از شربت کنار میز قرار داشت. روی تک تک آن ها اسم بچه های کلاس نوشته شده بود. با خود گفتم خدا را شکر که دست کم وقتی بچه ها می آیند، اوضاع خیلی بد نیست. از روت پرسیدم: «مادرت کجاست؟» به کف اتاق نگریست و گفت: «بیمار است.»
_ «پدرت کجاست؟»
_ «رفته.»

جز صدای سرفه های خشکی که از اتاق بغلی می آمد، هیچ صدایی سکوت آنجا را نمی شکست. ناگهان از فکری که در ذهنم نقش بست، وحشت کردم: «هیچ کس به مهمانی روت نمی آید.» من چطور می توانستم از آنجا بیرون بروم؟ اندوهگین و ناراحت بودم که صدای هق هق گریه ای را شنیدم. سرم را بلند کردم و دیدم روت دارد گریه می کند. دل کودکانه ام از حس همدردی نسبت به روت و خشم نسبت به ۳۵ نفر دیگر کلاس لبریز شد و در دل فریاد زدم: «کی به آنها احتیاج دارد؟»

دو نفری با هم بهترین جشن تولد را برگزار کردیم. کبریت پیدا نکردیم. برای آنکه مادر روت را اذیت نکنیم، وانمود کردیم که شمعها روشن هستند. روت در دل آرزویی کرد و شمعها را مثلا فوت کرد!

خیلی زود ظهر شد و مادرم دنبالم آمد. من دائم از روت تشکر می کردم، سوار ماشین مادرم شدم و راه افتادیم. من با خوشحالی گفتم: «مامان نمی دانی چه بازیهایی کردیم. روت بیشتر بازیها را برد، اما چون خوب نیست که مهمان برنده نشود، جایزه ها را با هم تقسیم کردیم. روت آئینه ای که خریدی، خیلی دوست داشت. نمی دانم چطور تا فردا صبح صبر کنم، باید به همه بگویم که چه مهمانی خوبی را از دست داده اند!»

مادرم ماشین را متوقف کرد و مرا محکم در آغوش گرفت. با چشمانی پر از اشک گفت: « من به تو افتخار می کنم.»

آن روز بود که فهمیدم حتی حضور یک نفر هم تأثیر دارد. من بر جشن تولد نه سالگی روت تأثیر گذاشتم و مادرم بر زندگی من اثر گذاشت.

از کتاب: ۸۰ داستان برای عشق به زندگی

دوست من

اگه یه روز چشاتو باز کردی و خودت رو وسط یه کوره دیدی ،

نترس و سعی کن پخته بیرون بیای ، وگرنه سوختن رو همه بلدن ...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: The BesT , so@ , Parisa-SH , d_felfelak , diligent , Ms. Saba , blx
ارسال: #۲۸۳۹۰
۱۰ خرداد ۱۳۹۵, ۱۲:۳۹ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
کار به جایی رسیده که جام های CL ریال رو نمیشه با انگشتای دو تا دست هم نشون داد.


مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Skyrim
ارسال: #۲۸۳۹۱
۱۰ خرداد ۱۳۹۵, ۰۱:۰۹ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۰ خرداد ۱۳۹۵ ۰۲:۰۰ ب.ظ، توسط Pure Liveliness.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
...
پی نوشت: بهترین راه/ سی دی آموزشی/ فیلم و ... خودآموزی php چیه؟

وَه که جدا نمی شود، نقش تــو از خیال من
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۲۸۳۹۲
۱۰ خرداد ۱۳۹۵, ۰۱:۱۴ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۰ خرداد ۱۳۹۵ ۰۱:۰۹ ب.ظ)pure liveliness نوشته شده توسط:  پی نوشت: بهترین راه/ سی دی آموزشی/ فیلم و ... خودآموزی php چیه؟
هیچ چیزی کتاب نمیشه.


مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Pure Liveliness
ارسال: #۲۸۳۹۳
۱۰ خرداد ۱۳۹۵, ۰۱:۱۹ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
سلام ببخشید که اینجا این سوال میپرسم چون به نظرم از سایر بخش ها پر بازدید تره
برادر من ارشد برق هستش و الان سرباز یه ایمیلی به دانشگاه امام حسین برای دریافت کسر خدمت به ازای پروژه زده که دانشگاه فقط به اختصار در مورد یه موضوعی بهش جواب داده و دیگه هر چقدر ایمیل میزنه جواب نمیدن کسی میدونه روند کار چجوریه
خیلی ممنون میشم اگه اطلاع داشتین جواب بدین

باز میشه این در..صبح میشه این شب..صبر داشته باش
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۲۸۳۹۴
۱۰ خرداد ۱۳۹۵, ۰۳:۵۱ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
یه وقتایی را باید گذاشت برای خونه، برای همین کارهای روزمره ، اینکه آدم یه غذایی که دوست داره راخودش بپزه ، یه جاهایی از وسایل خونه را کامل به هم بریزه و از اول مرتب کنه، بشینه پای صحبت مادر ،باهاش بره خرید ، و کارهایی که مدت هاست گذاشته تا با یکی از بچه هاش انجام بده را انجام بده سبزی بخره و پاک کنه.....
پیشنهاد میکنم حتما یک عاشقانه آرام از نادر ابراهیمی را بخونید
من خیلی حسم نسبت به زندگی عوض شده
چند بار خواستم قسمت هایی از کتاب را بذارم ولی دیدم باید نصف کتاب را تایپ کنم

فقط شروع کردن کافی نیست
با قدرت ادامه بده...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: blx
ارسال: #۲۸۳۹۵
۱۰ خرداد ۱۳۹۵, ۰۴:۴۸ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
عجب پیله‌ای هستا این استاده عجب گیری کردم Confused
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Pure Liveliness


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  اگر بیش از سه سال از عضویت شما در مانشت میگذرد:بگویید کجایید و چه میکنید؟ Fardad-A ۸۳ ۵۶,۴۱۶ ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۵۰ ق.ظ
آخرین ارسال: clint
  ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج (هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) morweb ۲,۶۹۵ ۶۱۹,۶۹۲ ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ ۰۷:۴۴ ب.ظ
آخرین ارسال: gogooli
  انخاب مسیر آینده ؟ آینده دکترا چه خواهد شد ؟ shivap ۱۰ ۱۰,۴۶۲ ۰۲ آذر ۱۳۹۸ ۱۲:۳۶ ق.ظ
آخرین ارسال: WILL
  سلام،امروز حال ات چطوره؟ حس امروزت را بگو. فرید ۹۰۷ ۲۳۴,۶۲۹ ۲۰ مهر ۱۳۹۴ ۰۳:۲۳ ب.ظ
آخرین ارسال: Bache Mosbat
  اگر داده ها در هر بار به طور مساوی تقسیم شود حداکثر عمق درختی log n خواهد شد؟ post98 ۱ ۳,۱۸۷ ۱۸ بهمن ۱۳۹۳ ۰۹:۲۴ ب.ظ
آخرین ارسال: ahrmb
  اینترنت در آینده ناپدید خواهد شد hnarghani ۰ ۳,۳۳۴ ۰۷ بهمن ۱۳۹۳ ۰۱:۰۴ ب.ظ
آخرین ارسال: hnarghani
  اختلالی که زندگی شما را نابود خواهد کردشک و بدبینی ناشی از اختلال شخصیت پارانویید( morweb ۰ ۳,۳۴۵ ۲۴ تیر ۱۳۹۳ ۰۵:۳۴ ق.ظ
آخرین ارسال: morweb
  تعداد سوالات دروس تخصصی کامپیوتر تغییر خواهد کرد؟؟؟ Denize ۱۸ ۱۸,۵۱۷ ۱۷ آبان ۱۳۹۲ ۱۲:۰۳ ب.ظ
آخرین ارسال: shovaliehsiah
Question لطفا تجربیات خود را در مورد نوشتن سمینار و پایان نامه بگویید Potential ۲۴ ۲۱,۳۱۴ ۲۸ مرداد ۱۳۹۲ ۱۱:۴۲ ب.ظ
آخرین ارسال: انرژی مثبت
  یک موضوع جدّی که اگه دقت نکنیم، مایه‌ی سرافکندگی ما در قیامت خواهد بود silver_0255 ۸ ۷,۶۵۴ ۲۸ خرداد ۱۳۹۲ ۱۰:۳۰ ق.ظ
آخرین ارسال: silver_0255

پرش به انجمن:

Can I see some ID?

به خاطر سپاری رمز Cancel

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. رمزت رو فراموش کردی؟ اینجا به یادت میاریم! close

رمزت رو فراموش کردی؟

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. close