زمان کنونی: ۰۲ آذر ۱۴۰۳, ۰۹:۰۴ ق.ظ مهمان گرامی به انجمن مانشت خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات انجمن می‌توانید عضو شوید.
گزینه‌های شما (ورودثبت نام)

هرچه می خواهد دل تنگت بگو...

ارسال: #۱۷۷۷۶
۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۴, ۰۴:۱۴ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
من وقتی میرم خونه همه از دستم عاصین میگن این دختره چقد حرف میزنه، چقد میخنده، بعد یکی دو روز پرتم میکنن بیرون، خوب من دوست دارم تو خونه شاد باشم.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: پوونه , alirezaei , so@ , **sara**
ارسال: #۱۷۷۷۷
۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۴, ۰۴:۱۵ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۳:۵۸ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط:  
(18 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۳:۳۹ ب.ظ)barabox نوشته شده توسط:  صحبت با پدرتون خیلی کمک میکنه بهتون
خوش به حالتون
پدر ما که سر شب از سر کار میاد از فرط خستگی جرات نداری سلام کنی Smile
کلا پدر و پسری کم حرفیم که البته اصلا خوب نیست :|
من تو خونه خیلی کم حرف میزنم. امروز خونه مادربزرگم بودیم، مامانم میگفت کم حرف تر از کاربر بلک دیدید؟
هر بارم خواستم یه چیز جالبی بهشون نشون بدم زدن تو ذوقم، دیگه چیزای جالبمو نگه میدارم برای خودم. البته اختلاف سنی زیاد هم بی تاثیر نبوده. اصلا دنیای ما فرسنگ ها با هم فاصله داره.
بله دقیقا میفهم چی میگین
واسه منم زیاد اتفاق افتاده این جریان تو ذوق خوردنا
و البته تو سری هم تا دلتون بخواد خوردیم
و همون تو سری خوردنا باعث شده هنوز که هنوزه تو سری بخوریم
چون عادت کردیم یجورایی
یه چیز کاملا مرسومه ، تفاوت بچه های زئیس روسا با بقیه تو این مساله خیلی روشنو واضحه
یجورایی پشتیبان و دلگرمی محکمی دارن هر کار بکنن آخرش باباش طرفشو میگیره
ولی واسه من یادمه بعد تموم شدن کار و کلی خستگی اخرش یه تو سری حسابی از پدرمون میخوردیم
که از بچه فلانی یاد بگیر
این چه وضعشه

حتی یادمه فلانی و فلانیها چیزهایی پشت سرم میگفتن و همش از پایه دروغ و اصلا با عقلت جور درنمیومد
یعنی پدرم دو دو تا ۴ تا میرد میفهمید حالا جدا از اینگه من پسرشم میفهمید حق با کیه
ولی پدرم حرف اونارو بیشتر قبول داشت اونا هم کرکر میخندین

یاد اون روزا افتادم حالم گرفته شد :| هرچند هنوزم این رفتار هستش ولی بخاطر بالا رفتن سن یخورده بهتر شده Sad
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: kora , Bahar_HS , alirezaei
ارسال: #۱۷۷۷۸
۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۴, ۰۴:۱۷ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۳:۵۸ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط:  
(18 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۳:۳۹ ب.ظ)barabox نوشته شده توسط:  صحبت با پدرتون خیلی کمک میکنه بهتون
خوش به حالتون
پدر ما که سر شب از سر کار میاد از فرط خستگی جرات نداری سلام کنی Smile
کلا پدر و پسری کم حرفیم که البته اصلا خوب نیست :|
من تو خونه خیلی کم حرف میزنم. امروز خونه مادربزرگم بودیم، مامانم میگفت کم حرف تر از کاربر بلک دیدید؟
هر بارم خواستم یه چیز جالبی بهشون نشون بدم زدن تو ذوقم، دیگه چیزای جالبمو نگه میدارم برای خودم. البته اختلاف سنی زیاد هم بی تاثیر نبوده. اصلا دنیای ما فرسنگ ها با هم فاصله داره.
کاربر بلک دقیقا!!!!Undecided درکتون میکنم! بد مشکلی است !!! کلا دو دفعه که بخوره تو ذوق آدم دیگه قوه ی ذوقیه آدم خشک میشه!Big Grin من یه تست اینترنتی دادم مبنی بر این که سن آدم از لحاظ روانی چقدره! من شدم ۴۳ سال!!!! Big Grin الان من از هم بزرگترم!
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: blackhalo1989 , alirezaei
ارسال: #۱۷۷۷۹
۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۴, ۰۴:۱۸ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۴:۲۰ ب.ظ، توسط artmiss.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۳:۳۴ ب.ظ)explorer نوشته شده توسط:  چقد حال میده وقتی با یه لیوان که اندازه یه پارچ آبه ، چایی بخوری.
Big Grin
تو هم دوست داری Big Grin

(۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۴:۱۷ ب.ظ)kora نوشته شده توسط:  کاربر بلک دقیقا!!!!Undecided درکتون میکنم! بد مشکلی است !!! کلا دو دفعه که بخوره تو ذوق آدم دیگه قوه ی ذوقیه آدم خشک میشه!Big Grin من یه تست اینترنتی دادم مبنی بر این که سن آدم از لحاظ روانی چقدره! من شدم ۴۳ سال!!!! Big Grin الان من از هم بزرگترم!
میشه تستو بدی منم بزنم Huh
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۱۷۷۸۰
۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۴, ۰۴:۲۵ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۴:۱۸ ب.ظ)artmiss نوشته شده توسط:  تو هم دوست داری Big Grin

بارها شده که قوری رو یک رنگ کردم و با خود قوری تمام چایی رو میل کردم
Big Grin

هی ایـــــــــــــــــــــــــــــــــزد...
Angel
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: artmiss
ارسال: #۱۷۷۸۱
۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۴, ۰۴:۲۹ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۴:۲۵ ب.ظ)explorer نوشته شده توسط:  
(18 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۴:۱۸ ب.ظ)artmiss نوشته شده توسط:  تو هم دوست داری Big Grin

بارها شده که قوری رو یک رنگ کردم و با خود قوری تمام چایی رو میل کردم
Big Grin
چه تجربه های خوبی داری من باید ازت درس بگیرم، یه بار اینو امتحان کنم Big Grin
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: explorer
ارسال: #۱۷۷۸۲
۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۴, ۰۴:۳۴ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
دلم پر از حرفه، ولی بیرون نمیاد دیگه نمیتونم بنویسم یا بگم و جواب چی شده ها... سکوته عمیق و یه "هیچی"
نمیتونم بگم چمه فقط یه حس عمیق رو دارم میکشم یه درد و دارم کم کم دچار سکوت میشم، فقط میدونم طوریمه
عجب گرفتاری شدماااا، آدم به خودش شک میکنه... و نتیجه اش میشه گذاشتن چندتا نقطه به جای حرفات Sad
باید دست تنهایی خودم رو بگیرم وببرم یه گوشه بشونمش بگم چته مرد، حرف بزن من مثل یه کوه پشتتم بگو حرفتو، میگی یا کمربندمو درارم Big Grin
دلم میخواد لب دریا باشم، شب باشه، کنار آتیش باشم بعد یه سکوت عمیق باشه و فقط صدای طبیعت و صدای امواج و یه نسیم خنک. من باشم و من... و یه آرامش عمیق

خدایا مگه چندتا وستا داشتی!!! خدایی این رسمش بود!؟ بابا با من مهربان باش شایدم خودم باید با خودم مهربان باشمUndecided آقا من نمیتونم خودت بزن تو گوشم و راه رو نشونم بده والا به امید من بمونی گند میزنمااا. خودت هدایتم کن، راهو نشونم بده، کمک کن پیدا کنم اونی رو که باید باشم، جان من بیخیال من نشو ، چی میشه یه بار پارتی بازی کنی، خداااااا منمااااا، خودت گفتی عاشقمی، والا آدما عاشق میشن همه جوره هوای معشوقشون رو دارن تو که دیگه خدایی، ببینم چه میکنی برام. قوربونت برم الهیHeart

رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی >>وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی >>وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی >>یَفْقَهُوا قَوْلِی
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: blackhalo1989 , barabox , kora , mohaddeseh70 , NP-Cσмρℓєтє , Milestone , so@ , Menrva , Bahar_HS , nina69 , RASPINA , پوونه , Nesyan , alirezaei , Avril89 , انرژی مثبت , **sara**
ارسال: #۱۷۷۸۳
۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۴, ۰۴:۴۴ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۴:۴۶ ب.ظ، توسط kora.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
ارتمیس من یه سال پیش تو گوگل سرچ کردم mental age test یه سایت امریکایی بود که ۳۰ تا سوال این حدودا به انگلیسی می پرسید( البته اینو بگم منطبق به اجتماع خودشونه ) بعد نتیجه رو میزد!!! یادمه یه سوالش در مورد کارتن خانواده simpson بود! که کلی خندیدم ولی واقعا تست روانشناسی بود ها!

explore اونوقت چایی از بس تلخ میشه که نمیشه با ۲۰ تا قندم خوردش!!!! چجوریه خوردی؟
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: artmiss
ارسال: #۱۷۷۸۴
۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۴, ۰۴:۴۹ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۶:۱۲ ب.ظ)BashirXm نوشته شده توسط:  به نظر من مساله اصلی این انتخاب نیست. این مشکل از جای دیگری آب می خورد. مساله اینجاست که ما برای زندگی مان برنامه نداریم. نمی دانیم قرار است چه کاره شویم؟ چه شغلی و حرفه ای رضایت ما از زندگی را حاصل می کند؟
در چه سطحی قرار است کار کنیم؟ آیا مثلا دوست داریم در حوزه نظر بمانیم یا می خواهیم وارد کارهای عملیاتی شویم یا قرار است حلقه واسط کارهای تئوریکی و عملیاتی باشیم؟ قرار است کجا زندگی کنیم؟ با کی زندگی کنیم؟ کی زندگی کنیم؟! نتوانستیم جایگاه مشخصی برای آینده خودمان در جهان متصور شویم. منتظر تصادفیم! ؛

من خیلی دلم می خواد بدونم ،ولی نمی دونم جطوری؟؟؟؟Huh

Never give up on something you can't go a day without thinking about

۲) سال ۹۴ : دوباره از نو شروع می کنم.Smile
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: blx
ارسال: #۱۷۷۸۵
۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۴, ۰۶:۰۰ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۶:۰۶ ب.ظ، توسط Menrva.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۵:۲۰ ب.ظ)barca نوشته شده توسط:  و باز هم گل دوم مسی Big Grin
آقای بارسااااااااااا دیروز چه مصاحبه ای داشتیناااااا عجب مصاحبه اییییییی
توی شبکه سه نشونتون داده بود ساعت ۱۳:۱۵ اخبارورزشی

멈추지 말고

My Dream is to fly
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: barca
ارسال: #۱۷۷۸۶
۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۴, ۰۶:۳۷ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
بودن با کسی که دوستش نداری
و
نبودن با کسی که دوستش داری
همه اش رنج است
پس
اگر همچون خود نیافتی
مثل خدا تنها باش
و
اگر یافتی
انرا چنان حافظ باش
که گویا جزءی از وجودتوست!!!…..
کسی که برایت آرمش بیاورد…
مستحق ستایش است!
انسانها را در زیستن بشناس
نه در گفتن…
در گفتار همه آراسته اند…

멈추지 말고

My Dream is to fly
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: samane .gh , so@ , alirezaei , Bahar_HS , Avril89 , انرژی مثبت , **sara** , alim93
ارسال: #۱۷۷۸۷
۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۴, ۰۶:۵۹ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
فاصله با کودکی هامان چهکرد؟

کاش میشد:بچگی را زنده کرد کودکی شد،کودکانه گریه کرد شعر ” قهر قهر تا قیامت” را سرود آن قیامت، که دمی بیش نبود فاصله با کودکی هامان چه کرد ؟ کاش میشد ، بچگانه خنده کرد . . .
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: nina69 , vesta , NP-Cσмρℓєтє , **sara**
ارسال: #۱۷۷۸۸
۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۴, ۰۷:۵۵ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
من یه اخلاقی دارم نمیدونم خوبه یا بده!؟ شایدم یه نوع بیماریه!Undecided
اگه بخوام یه لیستو بخونم از آخر به اول میخونم، کنترل تلویزیون دستم باشه میبرمش روی آخرین شبکه و بعد یکی یکی بر میگردم عقب! توی فروم میرم آخرین صفحه و از آخرین پست عقبگرد میکنم.فیلم دستم باشه اول میرم آخر فیلمو نگاه میکنم.
یعنی مریضم؟Big Grin

.Two little mice fell in a bucket of cream. The first mouse quickly gave up and drowned
The second mouse, wouldn’t quit. He struggled so hard that eventually he churned that cream into
.butter and crawled out
.I'm going to be the second mouse
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: alirezaei , mahyamk , salam5
ارسال: #۱۷۷۸۹
۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۴, ۰۸:۰۳ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
~~~~~~~ رنج را آهسته در لبخند پنهان میکنم ~~~~~~~


~~~~~~ تا دلش غمگین نگردد هر کسی با ما نشست ~~~~~

از آیینه بپرس نام نجات دهنده ات را ...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: kora , MajidManesht2012 , rahhil , Riemann , Bahar_HS , Avril89 , انرژی مثبت , kingmax , NP-Cσмρℓєтє , so@ , salam5 , **sara**
ارسال: #۱۷۷۹۰
۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۴, ۰۸:۵۸ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۶:۳۱ ب.ظ)پوونه نوشته شده توسط:  من و بابام اختلاف سلیقه و عقیده زیاد داریم و اتفاقا کم هم بحث نمیکنیم سر خیلی چیزا اونم بحث های شدیدBig Grin ولی خوشبختانه پدرم هم بابامه هم دوستمه. شاید به این خاطره هیچ وقت با کسی صمیمی نمیشم چون پدرم به عنوان صمیمی ترین دوستم همیشه کنارمه.
معمولا باباها با دخترهاشون خیلی صمیمی میشن و مادرها هم با پسرها. احتمالا شما هم با مادرتون خیلی راحت باشید.
تا یه مرحله ای از زندگی میشه با پدر و مادر درددل کرد بعدها که مشکلات آدم بزرگتر میشه دیگه نمیشه همه چیو به خونواده گفت و نگرانشون کرد و دوست هر کی میشه همسرش. ایشالا که شما همراه زندگیتون رو پیدا کنید و باهاش حرف بزنید Big Grin
من که پدرم پدرمه، مادرم هم مادرمه، دوستام هم دوستام هستن :|
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: پوونه , kingmax , **sara**


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  اگر بیش از سه سال از عضویت شما در مانشت میگذرد:بگویید کجایید و چه میکنید؟ Fardad-A ۸۳ ۶۰,۲۷۹ ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۵۰ ق.ظ
آخرین ارسال: clint
  ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج (هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) morweb ۲,۶۹۵ ۷۴۴,۷۳۷ ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ ۰۷:۴۴ ب.ظ
آخرین ارسال: gogooli
  انخاب مسیر آینده ؟ آینده دکترا چه خواهد شد ؟ shivap ۱۰ ۱۱,۳۰۴ ۰۲ آذر ۱۳۹۸ ۱۲:۳۶ ق.ظ
آخرین ارسال: WILL
  سلام،امروز حال ات چطوره؟ حس امروزت را بگو. فرید ۹۰۷ ۲۶۷,۰۰۱ ۲۰ مهر ۱۳۹۴ ۰۳:۲۳ ب.ظ
آخرین ارسال: Bache Mosbat
  اگر داده ها در هر بار به طور مساوی تقسیم شود حداکثر عمق درختی log n خواهد شد؟ post98 ۱ ۳,۴۳۷ ۱۸ بهمن ۱۳۹۳ ۰۹:۲۴ ب.ظ
آخرین ارسال: ahrmb
  اینترنت در آینده ناپدید خواهد شد hnarghani ۰ ۳,۵۲۷ ۰۷ بهمن ۱۳۹۳ ۰۱:۰۴ ب.ظ
آخرین ارسال: hnarghani
  اختلالی که زندگی شما را نابود خواهد کردشک و بدبینی ناشی از اختلال شخصیت پارانویید( morweb ۰ ۳,۵۴۴ ۲۴ تیر ۱۳۹۳ ۰۵:۳۴ ق.ظ
آخرین ارسال: morweb
  تعداد سوالات دروس تخصصی کامپیوتر تغییر خواهد کرد؟؟؟ Denize ۱۸ ۱۹,۵۳۷ ۱۷ آبان ۱۳۹۲ ۱۲:۰۳ ب.ظ
آخرین ارسال: shovaliehsiah
Question لطفا تجربیات خود را در مورد نوشتن سمینار و پایان نامه بگویید Potential ۲۴ ۲۲,۵۸۷ ۲۸ مرداد ۱۳۹۲ ۱۱:۴۲ ب.ظ
آخرین ارسال: انرژی مثبت
  یک موضوع جدّی که اگه دقت نکنیم، مایه‌ی سرافکندگی ما در قیامت خواهد بود silver_0255 ۸ ۸,۲۳۸ ۲۸ خرداد ۱۳۹۲ ۱۰:۳۰ ق.ظ
آخرین ارسال: silver_0255

پرش به انجمن:

Can I see some ID?

به خاطر سپاری رمز Cancel

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. رمزت رو فراموش کردی؟ اینجا به یادت میاریم! close

رمزت رو فراموش کردی؟

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. close