زمان کنونی: ۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۳, ۰۹:۲۳ ب.ظ مهمان گرامی به انجمن مانشت خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات انجمن می‌توانید عضو شوید.
گزینه‌های شما (ورودثبت نام)

هرچه می خواهد دل تنگت بگو...

ارسال: #۱۳۱۷۱
۱۵ آبان ۱۳۹۳, ۰۷:۲۸ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۵ آبان ۱۳۹۳ ۰۳:۴۳ ب.ظ)mahnaz.p نوشته شده توسط:  چن وقتیه همش ب خودم میگم کی میشه یه زندگیه آرومو بی دغدغه ب دور از استرس نمره و رتبه داشته باشم! کی میشه!؟Sad
منم خیلی وقت پیش به این موضوع فکر می کردم...که کی میشه یه زندگی بی دغدغه و آرومی داشته باشم!! ولی واقعیتش اینه که هیچوقت زندگی آروم و بی دغدغه نمیشه درست مثل اون نوار قلب یا مغز که برای یه آدم زنده همش بالا و پایین میره و وقتی یکنواخت میشه که دیگه...پس هیچوفت منتظر زندگی بی دغدغه نباش زندگی همینه یه روز مدرسه یه روز دانشگاه یه روزش کنکور یه روز سربازی به روزش ازدواج یه روزش بچه دار شدن و...
پس تو هر شریطی که هستی سعی کن لذت ببری و زندگی کنی و به فکر یه آینده رویایی نباشی (چون آینده همین اینه منتهی دغدغه هات فرق کرده و سنگین تر شده )و با خودت نگی بزار الان سختی بکشم و تحمل کنم که آینده فلان و بهمان...چون داره از عمرمون کم میشه و جوونی میره..
چه خوبه هممون تو حال زندگی کنیم...نه تو فرداهایی که معلوم نیست چیه..زندگی همین الانه الان!!

I feel loneliness in my room
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: mm123456789 , happy07 , Aurora , ziba.O , vesta , kingmax , nlp@2015 , it.pnuchb1986 , computerman , Bahar_HS , **sara**
ارسال: #۱۳۱۷۲
۱۵ آبان ۱۳۹۳, ۰۷:۳۴ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۵ آبان ۱۳۹۳ ۰۷:۳۵ ب.ظ، توسط aamitis.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۴ آبان ۱۳۹۳ ۰۸:۳۶ ب.ظ)Aurora نوشته شده توسط:  
(14 آبان ۱۳۹۳ ۰۸:۳۲ ب.ظ)مهنیا نوشته شده توسط:  دلوُم کتک میخواد....!
یادش بخیر بچه که بودم(۴سالُوم بودا) داداشُم میرف کلاس کاراته وقتی برمیگشت میگفت بیُو یِی فنی یادت بدم....بعد فنش رو روی من پیاده میکرد...خلاصه نابودمون میکِردها...
منم کلی میزدمش اما خودُوم بیشتر کتک میخوردم... به همین خاطر هست که هر از یِی مدتی دلُوم لک میزنه بروُی یِی کتک کاری....هیییییییییییییییییییی چه روزوُی داشتیم

حالا کیه که منو بزنه؟ من کتک میخوام ....کـتـــــــــــــــــــــــک

کتک خونُوم هِی پایینُو بالُو میشه
چه خوبه این لهجه!
شیرازیه دیگه؟
بله
شیرازی بود
خواستم بگم لحجه خودم رو هم دوست دارمHeart

(۱۴ آبان ۱۳۹۳ ۰۸:۴۹ ب.ظ)Ava.arshad94 نوشته شده توسط:  
(14 آبان ۱۳۹۳ ۰۸:۳۲ ب.ظ)مهنیا نوشته شده توسط:  دلوُم کتک میخواد....!
یادش بخیر بچه که بودم(۴سالُوم بودا) داداشُم میرف کلاس کاراته وقتی برمیگشت میگفت بیُو یِی فنی یادت بدم....بعد فنش رو روی من پیاده میکرد...خلاصه نابودمون میکِردها...
منم کلی میزدمش اما خودُوم بیشتر کتک میخوردم... به همین خاطر هست که هر از یِی مدتی دلُوم لک میزنه بروُی یِی کتک کاری....هیییییییییییییییییییی چه روزوُی داشتیم

حالا کیه که منو بزنه؟ من کتک میخوام ....کـتـــــــــــــــــــــــک

کتک خونُوم هِی پایینُو بالُو میشه

من امادگیمو اعلام میکنمBig Grin
خدا رو شکر همه هم آماده به خدمت هستنSmile

دوست من

اگه یه روز چشاتو باز کردی و خودت رو وسط یه کوره دیدی ،

نترس و سعی کن پخته بیرون بیای ، وگرنه سوختن رو همه بلدن ...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Aurora , NP-Cσмρℓєтє
ارسال: #۱۳۱۷۳
۱۵ آبان ۱۳۹۳, ۰۷:۴۴ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
روزها عجب سخت میگذرند ......یا نه ...شاید ما سخت گام برمیداریم

ازاین آدمهادلگیر نشو،نیش زدن طبیعت آنهاست..../سالهاست به هوای بارانی می گویند خراب!......
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: tabassomesayna , vesta , **sara**
ارسال: #۱۳۱۷۴
۱۵ آبان ۱۳۹۳, ۰۷:۴۹ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
وااااااااااااااااااااااااای یکی قراره بیاد که خدا کنه نیااااااااااااااااااااد!
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۱۳۱۷۵
۱۵ آبان ۱۳۹۳, ۰۷:۵۲ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۶ آبان ۱۳۹۳ ۱۲:۱۱ ق.ظ، توسط Bache Mosbat.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۴ آبان ۱۳۹۳ ۰۸:۵۴ ب.ظ)happy07 نوشته شده توسط:  منم آمادگی خودم رو اعلام می‌کنم!!! منم بچه که بودم (۷ سالم که تموم شده بود) ژیمناستیک و تکواندو رو با هم می‌رفتم (پیش‌نیاز رو هم‌نیاز کرده بودم!! ) حالا قول نمی‌دم در حد داداشتون بتونم بزنمتون ولی منم دلم برای اجرای فنون تنگ شده فلذا آمادگی فنی خودم رو هم اعلام می‌کنم!!! :دی شوخی کردم بابا، زدن چیه!! اونم زدن کسی که فنون رو بلد نباشه!!! نه به دور از اخلاق جوانمردی ماست... آوا تو هم دست از این اخلاق دست بزن‌دارت بردار، یادته یه بارم منم کتک می‌خواستم، می‌خواستی منم بزنیHuh
(۱۴ آبان ۱۳۹۳ ۰۸:۴۹ ب.ظ)Ava.arshad94 نوشته شده توسط:  
(14 آبان ۱۳۹۳ ۰۸:۳۲ ب.ظ)مهنیا نوشته شده توسط:  دلوُم کتک میخواد....!
یادش بخیر بچه که بودم(۴سالُوم بودا) داداشُم میرف کلاس کاراته وقتی برمیگشت میگفت بیُو یِی فنی یادت بدم....بعد فنش رو روی من پیاده میکرد...خلاصه نابودمون میکِردها...
منم کلی میزدمش اما خودُوم بیشتر کتک میخوردم... به همین خاطر هست که هر از یِی مدتی دلُوم لک میزنه بروُی یِی کتک کاری....هیییییییییییییییییییی چه روزوُی داشتیم

حالا کیه که منو بزنه؟ من کتک میخوام ....کـتـــــــــــــــــــــــک

کتک خونُوم هِی پایینُو بالُو میشه

من امادگیمو اعلام میکنمBig Grin

یادم نمیاد که میخواستم بزنمتHuh
اما بازم از من بعید نیست
از دانشگاه به خاطر جوش بدم میاد نمیتونم شیطونی کنم
من مهد که میرفتم بچه ها رو نیشکون ریز میگرفتم زیز زیرکی!!!!
حالا چطوری خودمو تخلیه کنم؟
الان هم تو جاده ام دارم میرم تبریزSad
هیییی بچگی یادت بخیر
اون روزا از تیر چراغ برقم بالا میرفتم...همه میگفتن این اگه پسر بود چی میشد....حال باید سنگین و رنگین بشینی سر کلاس....

دوست من

اگه یه روز چشاتو باز کردی و خودت رو وسط یه کوره دیدی ،

نترس و سعی کن پخته بیرون بیای ، وگرنه سوختن رو همه بلدن ...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۱۳۱۷۶
۱۵ آبان ۱۳۹۳, ۰۸:۲۳ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
بدجور دلم گرفته

هرکجا لرزیدی، از سفر ترسیدی، فقط آهسته بگو : من خدا را دارم.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: tabassomesayna , vesta , mehrdad_tclh , mm123456789 , **sara**
ارسال: #۱۳۱۷۷
۱۵ آبان ۱۳۹۳, ۰۹:۳۷ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۵ آبان ۱۳۹۳ ۰۷:۴۹ ب.ظ)zahra.s نوشته شده توسط:  وااااااااااااااااااااااااای یکی قراره بیاد که خدا کنه نیااااااااااااااااااااد!
میگم خونه شما هم کاروان سرات؟Huh همیشه مهمون دارینBig Grin

نمی دانم اینجا که ایستاده ام تقدیر من است یا تقصیر من!
اما وقتی یافته هایم را با باخته هایم مقایسه میکنم،
می بینم چون خدا را یافتم هر چه باختم مهم نیست.
آموختم که تمام ماجراهای زندگی فقط قانون عشـــق بازی خدا با ماست
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۱۳۱۷۸
۱۵ آبان ۱۳۹۳, ۰۹:۵۰ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۵ آبان ۱۳۹۳ ۰۹:۵۱ ب.ظ، توسط mehrdad_tclh.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۵ آبان ۱۳۹۳ ۰۸:۲۳ ب.ظ)ziba.O نوشته شده توسط:  بدجور دلم گرفته
خــــــــــــــــــــــعلی جالبه
گفتید که حالم گرفته
مام سپاسگزاری کردیمHuhCool

I feel loneliness in my room
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: نازین , ziba.O , computerman , **sara**
ارسال: #۱۳۱۷۹
۱۵ آبان ۱۳۹۳, ۰۹:۵۰ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۵ آبان ۱۳۹۳ ۰۹:۵۴ ب.ظ، توسط NP-Cσмρℓєтє.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۵ آبان ۱۳۹۳ ۰۹:۳۷ ب.ظ)kingmax نوشته شده توسط:  
(15 آبان ۱۳۹۳ ۰۷:۴۹ ب.ظ)zahra.s نوشته شده توسط:  وااااااااااااااااااااااااای یکی قراره بیاد که خدا کنه نیااااااااااااااااااااد!
میگم خونه شما هم کاروان سرات؟Huh همیشه مهمون دارینBig Grin

نه استثنائاً این یکی میخاست بیاد دنبالم بریم جایی,دلم نمیومد دلشو بشکنم, خداروشکر نیومد! Big Grin
تعطیلات باشه اسیریم دیگه! تهرانیای عزیز نیاید شمال بخدا تهران به شماها نیاز داره! نیاید دوستان! نیایییییدددد!Big GrinBig Grin
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: رتبه۱سال۹۴ , kingmax
ارسال: #۱۳۱۸۰
۱۵ آبان ۱۳۹۳, ۱۱:۳۵ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
یکی از بچه ها بود که دلش برنامه " این شب ها" رو میخواست
امشب ساعت ۲۳:۳۵ دقیقه پخش میشه

رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی >>وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی >>وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی >>یَفْقَهُوا قَوْلِی
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Donna
ارسال: #۱۳۱۸۱
۱۵ آبان ۱۳۹۳, ۱۱:۳۹ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
این هفته اصلاً از خودم راضی نیستم. اولش که با سرماخوردگی شروع شد و بعدشم عاشورا تاسوعا که کتابخونه بسته و خونه مون تبدیل به کاروانسرا(بهتره بگم کودکستان) شد و هیچی نتونستم بخونم و بعد اونم هی دسته و حسینیه از سر و کول آدم بالا میرفت و کلاً ساعات مطالعه ی این هفته به ۱۰ نرسید و واسه همین از آزمون فردا خیلی میترسمSad

تو مرا یاد کنی یا نکنی باورت گر بشود یا نشود
حرفی نیست......اما...
نفس می گیرد
در هوایی که نفس ها تو نیست

مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.

arrebarghi@
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Donna
ارسال: #۱۳۱۸۲
۱۶ آبان ۱۳۹۳, ۰۲:۱۳ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
به برکت حضور مهمونمون من هم برنام" این شب ها "رو دیدم، خیلی خوب بود
فردا شب، آقای فاطمی نیا میاد
برنامه اشون خیلی خوبه، اگر ندیدید توصیه میکنم یکی دو قسمتش رو ببینید

رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی >>وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی >>وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی >>یَفْقَهُوا قَوْلِی
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Donna
ارسال: #۱۳۱۸۳
۱۶ آبان ۱۳۹۳, ۰۲:۲۹ ق.ظ
Re: RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۶ آبان ۱۳۹۳ ۰۲:۱۳ ق.ظ)vesta نوشته شده توسط:  به برکت حضور مهمونمون من هم برنام" این شب ها "رو دیدم، خیلی خوب بود
فردا شب، آقای فاطمی نیا میاد
برنامه اشون خیلی خوبه، اگر ندیدید توصیه میکنم یکی دو قسمتش رو ببینید


از نظر من برنامه خیلی مفیدیه. البته وقتی مهمان برنامه دکتر سید حمید خویی عضو هیات علمی دانشگاه تهران باشه فوق العاده میشه. من پارسال تو محرم از ایشون خیلی چیزا یاد گرفتم.

شک نکن
درست در لحظه ی آخر، در اوج توکل و در نهایت تاریکی
نوری نمایان می شود، معجزه ای رخ می دهد
و چه زیبا خدا از راه می رسد…
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: vesta
ارسال: #۱۳۱۸۴
۱۶ آبان ۱۳۹۳, ۰۳:۱۲ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
حالم بده دلم خیلی گرفته وقتی به یکی دلایلت رو میگی میگه نه بهانست بهانه میاری!!!
آخه چطور بهش بفهمونم ؟ . ؟چقدر منطق بعضیا سخته شایدم من منطقم ضعیفه


یه چیزدیگم هست زیرپوستی ذهنم رو خیلی درگیر کرده بدجوری ها .... خوابگاه بودیم یه ترم بالایی داشتیم مامان ... صداش می زدیم لحن مادرانه رفتار مادرانه آرامش مادرانه لبخند مادرانه ... واقعا مادر بود کاش الان بود با اینکه زندگی این روزهام پرازتلاطمه اما بنظرم همش تکراره فقط تم هاش عوض میشه به این نتیجه رسیدم بعضیا لیاقت محبت رو ندارن نتیجه معکوس میدن محبت به همه جواب نمیده خداا چرا دنیات داره وارون میشه چرا جای همه چی عوض شده باید ازجنس این ماشین های صفر و یکی باشی باید یا سفید باشی یا سیاه تا بتونی تواین دنیا دووم بیاری خدایا یا مارو از این روزها بگیر یا این روزهارو ازمابگیر قانون جنگل شده دنیا نیازی به امثال ما نداره چون مث بقیه نیستیم خدا جون صدامو میشنوی دل چرکینم از این زندگی و از این آدمهاش وگاهی ز حکمت های تو... مدتهاست لبخند نمی زنم اگر بزنم کمرنگشو می زنم بقیه نمی دونم چرا به خودشون میگیرن نمی ذارن راحت باشیم به حال خودمون باشیم هر کسی نیاز داره یه دوره هایی آفلاین باشه آن بودن که زورکی نمیشه شاید به ددلاکی چیزی خورده بذارین آف باشه خب مگه چیه؟؟؟ انگار دست وپام بسته ست چشام می بندم انگار تو یه فضای تاریکم در عین وسعتش انگار فضا به آدم خیلی نزدیکه و برات تنگه و من در تلاطم فرار از این وضعیت ولی قبل اینکه از این حالت بیام بیرون چشام باز میشه چه رویای تکراری تلخ نا تمامی دارم من ...
خدایا به نظرم حرف نزنم بهتره دقت کردی چندوقته نمیام تو دفترخاطراتم خاطره نمی نویسم تمام صفحاتش مزین شده به این جمله خداجون سلام... . من حرف نزنم بهتره انگار تو هم سکوتمو دوس داری خیلیای دیگم میدونن دوس دارن مانشتی هام ... خدایا من بد شدم تو چرا با ما چنینی؟دلم خیلی ازت پره اشک های امشب من گواه حرفام،چی گواه دوست داشتن های تویه؟آره خدا؟
من حرف نزنم سنگین ترم تو که همه رو میدونی از بری من چراتکرار مکدرات کنم؟

You can't reach any skills without hardworking
Maybe you fall
You shouldn't give up
You should stand
and
Try again and again...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: kingmax , Donna , saeidkhan , tabassomesayna , mm123456789
ارسال: #۱۳۱۸۵
۱۶ آبان ۱۳۹۳, ۰۴:۲۲ ق.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۱۵ آبان ۱۳۹۳ ۰۷:۵۲ ب.ظ)مهنیا نوشته شده توسط:  
(14 آبان ۱۳۹۳ ۰۸:۵۴ ب.ظ)happy07 نوشته شده توسط:  منم آمادگی خودم رو اعلام می‌کنم!!! منم بچه که بودم (۷ سالم که تموم شده بود) ژیمناستیک و تکواندو رو با هم می‌رفتم (پیش‌نیاز رو هم‌نیاز کرده بودم!! ) حالا قول نمی‌دم در حد داداشتون بتونم بزنمتون ولی منم دلم برای اجرای فنون تنگ شده فلذا آمادگی فنی خودم رو هم اعلام می‌کنم!!! :دی شوخی کردم بابا، زدن چیه!! اونم زدن کسی که فنون رو بلد نباشه!!! نه به دور از اخلاق جوانمردی ماست... آوا تو هم دست از این اخلاق دست بزن‌دارت بردار، یادته یه بارم منم کتک می‌خواستم، می‌خواستی منم بزنیHuh
(۱۴ آبان ۱۳۹۳ ۰۸:۴۹ ب.ظ)Ava.arshad94 نوشته شده توسط:  
(14 آبان ۱۳۹۳ ۰۸:۳۲ ب.ظ)مهنیا نوشته شده توسط:  دلوُم کتک میخواد....!
یادش بخیر بچه که بودم(۴سالُوم بودا) داداشُم میرف کلاس کاراته وقتی برمیگشت میگفت بیُو یِی فنی یادت بدم....بعد فنش رو روی من پیاده میکرد...خلاصه نابودمون میکِردها...
منم کلی میزدمش اما خودُوم بیشتر کتک میخوردم... به همین خاطر هست که هر از یِی مدتی دلُوم لک میزنه بروُی یِی کتک کاری....هیییییییییییییییییییی چه روزوُی داشتیم

حالا کیه که منو بزنه؟ من کتک میخوام ....کـتـــــــــــــــــــــــک

کتک خونُوم هِی پایینُو بالُو میشه

من امادگیمو اعلام میکنمBig Grin

یادم نمیاد که میخواستم بزنمتHuh
اما بازم از من بعید نیست
از دانشگاه به خاطر جوش بدم میاد نمیتونم شیطونی کنم
من مهد که میرفتم بچه ها رو نیشکون ریز میگرفتم زیز زیرکی!!!!
حالا چطوری خودمو تخلیه کنم؟
الان هم تو جاده ام دارم میرم تبریزSad
هیییی بچگی یادت بخیر
اون روزا از تیر چراغ برقم بالا میرفتم...همه میگفتن این اگه پسر بود چی میشد....حال باید سنگین و رنگین بشینی سر کلاس....

کاش منم تو راه تبریز بودم....

رفت
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Donna , computerman


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  اگر بیش از سه سال از عضویت شما در مانشت میگذرد:بگویید کجایید و چه میکنید؟ Fardad-A ۸۳ ۵۶,۴۱۶ ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۵۰ ق.ظ
آخرین ارسال: clint
  ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج (هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) morweb ۲,۶۹۵ ۶۱۹,۶۹۵ ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ ۰۷:۴۴ ب.ظ
آخرین ارسال: gogooli
  انخاب مسیر آینده ؟ آینده دکترا چه خواهد شد ؟ shivap ۱۰ ۱۰,۴۶۲ ۰۲ آذر ۱۳۹۸ ۱۲:۳۶ ق.ظ
آخرین ارسال: WILL
  سلام،امروز حال ات چطوره؟ حس امروزت را بگو. فرید ۹۰۷ ۲۳۴,۶۲۹ ۲۰ مهر ۱۳۹۴ ۰۳:۲۳ ب.ظ
آخرین ارسال: Bache Mosbat
  اگر داده ها در هر بار به طور مساوی تقسیم شود حداکثر عمق درختی log n خواهد شد؟ post98 ۱ ۳,۱۸۷ ۱۸ بهمن ۱۳۹۳ ۰۹:۲۴ ب.ظ
آخرین ارسال: ahrmb
  اینترنت در آینده ناپدید خواهد شد hnarghani ۰ ۳,۳۳۵ ۰۷ بهمن ۱۳۹۳ ۰۱:۰۴ ب.ظ
آخرین ارسال: hnarghani
  اختلالی که زندگی شما را نابود خواهد کردشک و بدبینی ناشی از اختلال شخصیت پارانویید( morweb ۰ ۳,۳۴۵ ۲۴ تیر ۱۳۹۳ ۰۵:۳۴ ق.ظ
آخرین ارسال: morweb
  تعداد سوالات دروس تخصصی کامپیوتر تغییر خواهد کرد؟؟؟ Denize ۱۸ ۱۸,۵۱۷ ۱۷ آبان ۱۳۹۲ ۱۲:۰۳ ب.ظ
آخرین ارسال: shovaliehsiah
Question لطفا تجربیات خود را در مورد نوشتن سمینار و پایان نامه بگویید Potential ۲۴ ۲۱,۳۱۴ ۲۸ مرداد ۱۳۹۲ ۱۱:۴۲ ب.ظ
آخرین ارسال: انرژی مثبت
  یک موضوع جدّی که اگه دقت نکنیم، مایه‌ی سرافکندگی ما در قیامت خواهد بود silver_0255 ۸ ۷,۶۵۴ ۲۸ خرداد ۱۳۹۲ ۱۰:۳۰ ق.ظ
آخرین ارسال: silver_0255

پرش به انجمن:

Can I see some ID?

به خاطر سپاری رمز Cancel

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. رمزت رو فراموش کردی؟ اینجا به یادت میاریم! close

رمزت رو فراموش کردی؟

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. close