(۱۲ شهریور ۱۳۹۳ ۰۷:۵۷ ق.ظ)vesta نوشته شده توسط: خدایا ازت خواهش میکنم خودت کمک کن
بابا من خسته شدم از اینکه هر روز دکتریم، انقدر هر روز سرپام کمر درد گرفتم... هی میام به روی خودم نیارم، نمیشه... خدایا در من چه توانی دیدی که اینطوری برام نوشتی... باور کن دیگه نمیتونم... خدایا دیگه بسه من ظرفیتم پره
خدایا من منتظر خودتم
در زندگی زخم هایی هست
که مثل خوره روح را آهسته در انزوا میخورد و میتراشد
این دردها را نمیشود به کسی اظهار کرد.
دوست مهربانم من در جایگاه شما نیستم و خیلی سخته که بخوام چیزی بگم...
دوست خوبم خدا در تو دیده و تو میتونی
خدا درجه صابرین رو الکی به کسی نمیده
اینو اول به خودم باید بگم که باید خدا رو شکر کرد در همه حال که از این بدتر اتفاق نیفتاده
سختی ها روح آدم رو صیقل میدهند امید بر آن است که در سختی ها صبور باشیم و شاد که هر چه به ما میرسد از محبوب ماست البته اگر این سختی از جانب رفتار خودمان نباشد
***************************************
***خدایا !
چقدر سخت است بی تو بودن و بی تو ادامه دادن !
و بی تو در خیال واحساس سیر کردن !
می دانم ،
با اراده ی توست که من اراده می کنم ،
با حس لطیف توست که غرق در احساس می شوم و برای ادامه دادن ، شور تازه ای در رگهایم جاری می شود !
بگذار همیشه حضورت را در قلبم حس کنم ،آنگاه می توانم هر گاه بخواهم با تو درد دل کنم ،
چرا که تنها تویی که به اسرارم آگاهی و باز بهترین شنونده تو هستی و تویی محرم اسرار دل من ...