انجمنصفحه اولجستجوی انجمن

[Bahar_HS]

(۲۲ تیر ۱۳۹۳ ۱۱:۴۲ ق.ظ)n a z a n i n نوشته شده توسط:  مهم تر از همه اثبات خودم به خودم.

این خیلی عالیه! اثبات خودمون به خودمون!
کاش منم بتونم!موفق باشید.

[n a z a n i n]

(۲۳ تیر ۱۳۹۳ ۰۸:۱۹ ق.ظ)Bahar_HS نوشته شده توسط:  

(22 تیر ۱۳۹۳ ۱۱:۴۲ ق.ظ)n a z a n i n نوشته شده توسط:  مهم تر از همه اثبات خودم به خودم.

این خیلی عالیه! اثبات خودمون به خودمون!
کاش منم بتونم!موفق باشید.

هممون میتونیم مهم اینه که بخواهیم و تلاش کنیم
شما هم موفق باشید .

[شقایق.]

سلام
شاید اگه یه سری اهداف مذهبی- ملی نداشتم تلاشم خیلی کم میشد
البت به درس واقعا علاقه دارم اما کلا موجود تنبلیم و همون طور که گفتم فک کنم موتورم بیشتر با همون انگیزه هام روشنه کمی تا قسمتی
امتحان کنین خوب جواب میده ها

[IT93]

پیچوندن سربازی

[Omn1990]

-یادگیری موضوعات عمیق علوم و مهندسی کامپیوتر و برطرف کردن کاستی ها وافزایش مرزهای اون
-کمک به بهبود کیفیت زندگی با پیاده سازی ایده هام (واسه تحققش باید به ابزارهای مهندسی کامپیوتر مجهز بشم البته ازاینکار لذت میبرم)
-اشتغال و زندگی تو جامعه ای که زیرساخت وفرهنگ کافی رو داشته باشه
-داشتن مدرک مرتبط با رشته ای که دوسش دارم (رشته لیسانسم برقه)
-ادا کردن دینم به خدا بابت پتانسیل وامکان تحصیلی که برام مهیاکرده
-شادکردن روح پدرم که همیشه بزرگترین ارزوش تحصیل فرزندانش بود
-پیداکردن همسر ایده آل (واسه من احتمال روبه رو شدن باکسی که هم اعتقاداتش مثل من باشه هم عاشق تکنولوژی باشه تو دانشگاه خیلی بیشتره)
- یه سری دلایل شخصی

[LunaM]

تنها هدفم اینه که واقعاً استاد های ارشد برام سخت بگیرن تا واقعاً بخش کوچکی از دنیای مهندسی کامپیوتر یاد بگیریم نه مثل الان!! چون هنوز بی سوادم !!!

[gunnersregister]

منم تجربه شخصی خودم رو میگم.
از بی برنامگی هام. اصلا نمیدونم دوره کارشناسی چطور تموم شد.خیلی سریع تر از اوون چیزی که فکرشو بکنید. کلا برای من یکی خوب نبود. شاید بخاطر اینکه تصور درستی از زندگی نداشتم و خیلی بی هدف بودم.
سال آخر بود.منم گفتم خوب بخونم ببینم ارشد چی میشه. ارشد خوندیم وبدک نشد و اوون سال ارشد روزانه دانشگاه تهران قبول شدم.
یه طورایی باورم نمیشد; با وجود اینکه تلاش زیادی هم کرده بودم.

البته نمیخوام کم کاری های خودم رو توجیه کنم ولی مشکلاتی هم وجودداشتن که ذهنم رو کامل درگیر کرده بودن و درس نخوندیم اوونم تو ارشد. ترم اول خیلی زود گذشت و نتیجه خیلی افتضاح شد. مشروط شده بودم اونم با معدل خیلی پایین.
تازه خطر رو احساس کرده بودم; هر چند کاری نمیشد کرد.اوضاع از دستم دررفته بود.قابل کنترل نبود.تو ارشد اگه خراب کردی کارت تمومه.اینو با اطمینان میگم.
نمیدونستم باید چیکار کنم.بهموون گفتن باید تا اردیبهشت حتما استاد راهنما انتخاب کرده باشی و بعدش هم پروپوزال و ...
با هر کدوم از اساتبد که صحبت میکردم راضی نمیشد و البته حق داشت چون من در آستانه fail شدن قرار داشتم و این کار آبروی استاد راهنما هم میرفت.ترم دوم رو کمی خوندم.روحیم نابود شده بود نابود نابود. فشار درسها آدم رو له میکرد(خوب البته من کم کاری کرده بودم).ترم دوم در حال تمامم شدن بوود با یکی از استادها (دکتر فیلی) صحبت کردم و گفت که اوضاعت خرابه و گفت یه استاد نمیتوونه این ریسک رو بکنه.مگه منتظربمونی تا تابستوون نمرات بیاد، ولی من بعد ازاتمام بهار دیگه برنگشتم.
میخواستم انصراف بدم و خودم رو از این شرایط دور کنم. ولی این فرار بود نه راه حل. تصورش هم برام سخت بود. من نسبتا درسخوون بودم.تو زندگی سختی های زیادی رو تحمل کرده بودم ولی تو مهمترین مرحله از زندگی کم آوردم.
البته بعدش رو خودم خراب شدم و گفتم لابد من اندازه این دانشگاه نبودم و از این حرفا...!!! اعتماد به نفسم خیلی پایین بود و خودم رو همش با بقیه مقایسه میکردم.این رو دیر فهمیده بودم.
بی برنامگی همینه عمرت رو هدر میدی. به راحتی .
دیگه حرف مردم بماند سرجای خود.سوژه شده بودم. صحبت کردن درموردش عذابم میداد. جالبه که همه میپرسیدن چرا این طوری شده و چیکار میخوای بکنی.
حدود شیش ماه بعدش رفتم دانشگاه کارشناسی و تصویه حساب و بعدش دانشگاه تهران واسه تصویه حساب که البته دهنموون رو بد جوری سرویس کردن. نزدیکای بهار کارهام تموم شد و تو تابستونن دفترچه رو پست کردم و بعدش سربازی.
خداییش سربازی تو روحیم خیلی تاثیر گذاشت و ذهنیتم رو نسبت به خیلی چیزا عوض کرد.

---

در ادامه ...
یه سری برنامه های تلویزیونی خوب رو نگاه کردم و انصافا تاثیرگذار بودن. دیگه صحبت کردن درمورد اوون قضیه ناراحتم نمیکرد و مجددا تصمیم گرفتم که بخونم. شرایط داغوون بازار کار رو میدونستم و بدتر از اوون اینکه از نظر فنی ضعیف هستم و تازه فهمیدم تو دانشگاه تئوری یاد میگیری ولی بیرون چیز دیگه ای از آدم میخوان. البته دوران محرومیت رو طی کردم و بار اول ۳۰۰ شدم(تو سربازی خوندم)
نخواستم انتخاب رشته کنم.یاد این افتادم که من کجا بودم.الان به کم راضی نبودم.
بعد از سربازی یه کاری پیدا کردم و چوون قصد داشتم هرطور شده قبول شم روی کنکور متمرکز شدم و سراغ چیز دیگه ای نرفتم.پارسال خیلی خوب خوندم ولی متاسفانه هرجور که بود نتونستم شب کنکور استراحت کنم (استرس زیادی داشتم). و فرداش سرجلسه تاوان سنگینی رو دادم و نتونستم از معلوماتم استفاده کنم. از مجموعه مدار منطقی که ساده ترین درس ماست فقط یه سوال جواب دادم. جواب اومد و من ۸۶ شدم. انتخاب رشته کردم باوجود اینکه میدونستم شریف یا تهران یا امیرکبیر قبول نمیشم ولی همون ها رو زدم و فقط روزانه ها رو. و آخرش هم قبول نشدم.
امسال هم خوندم. واقعا خیلی خوب خوندم.توی یه سال فقط سه روزی بهم مرخصی دادن.میخواستم هرطور شده قبول شم.
درسته نرسیدم کامل کتابها رو بخونم اما سرجلسه خوب ظاهر شدم.امیدوارم همه اونهایی که زحمت کشیدن به جواب زحماتشوون برسن من هم در این زمره باشم.
نمیخوام خودم رو مقایسه کنم با کسی.دوستان من یا رفتن اوون ور آب واسه ادامه تحصیل یا ازدواج کردن یا ...
درسته اینا همه چیز نیست ولی خواستم عاقبت بی برنامه بودن رو با مثال واسه دوستان توضیح بدم. پس با برنامه پیش برید.
از اوون وقت تا الان ۵ سال گذشته. ۵ سال تو زندگی کم نیست.
امیدوارم همه موفق باشن.

[Omn1990]

(۰۶ اسفند ۱۳۹۳ ۰۹:۴۲ ق.ظ)gunnersregister نوشته شده توسط:  منم تجربه شخصی خودم رو میگم....امیدوارم همه موفق باشن.

داستان تکان دهنده وبسیارعبرت آموزی بود،مرسی که وقت گذاشتی تایپش کردی.
ولی باز نگفتی این دفعه هدفت از ارشد خوندن چی بوده. چه هدفی رو دنبال میکنی که با رتبه ٨٦ تصمیم گرفتی دوباره پشت کنکور بمونی. میتونستی شبانه همین دانشگاه رو بیاری یا روزانه علم وصنعت اگه اشتباه نکنم، درسته قبلا روزانه تهران میخوندی و سخته که بعد چند سال بخوای تازه شبانه اش رو بری ولی... نمیدونم ادما باهم متفاوتن من اگه بودم حاضر نبودم بارتبه٨٦ یکسال بمونم و نرم ارشد.نمیدونم شاید شما دلیل محکمی واسه خودت داشتی هدف خاصی رو دنبال میکردی.. خوشحال میشم بیشتر در موردش برامون بگی.



Sent from my heart using sincerely

[gunnersregister]

(۰۶ اسفند ۱۳۹۳ ۰۱:۰۳ ب.ظ)Omn1990 نوشته شده توسط:  داستان تکان دهنده وبسیارعبرت آموزی بود،مرسی که وقت گذاشتی تایپش کردی.
ولی باز نگفتی این دفعه هدفت از ارشد خوندن چی بوده. چه هدفی رو دنبال میکنی که با رتبه ٨٦ تصمیم گرفتی دوباره پشت کنکور بمونی. میتونستی شبانه همین دانشگاه رو بیاری یا روزانه علم وصنعت اگه اشتباه نکنم،

راستش نمیدونم. شاید از سرلجبازی و یا شاید به دلایل دیگه.
ولی وقتی سر کلاس دانشگاه تهران میشینی کیفیت رو درک میکنی.بچه ها تو فک کار یادرس خوندن و یا اپلای و ...هستن.انصافا کارشناسی اینطوری نبود.
پیش خودم خیلی فک کردم و با خودم گفتم من شایسته این هستم که در بهترین جا حضور داشته باشم.این بار هدفمند پیش میرم.من نباید به خاطر خواب یه شب اینطوری تنبیه بشم ولی اوون اتفاق تموم شده و امسال امیدورام طور دیگه ای رقم بخوره.

---

چیزی که مهمه اینه که در هر جایی هستیم و هرکاری خواستیم انجام بدیم با قدرت ظاهر بشیم و هیچوقت کم نیاریم.
شکننده ظاهر نشیم.
الان تجربه دارم و با دید مثبتی به مسایل نگاه میکنم.

[gunnersregister]

نباید از حق گذشت و اونجایی که در مورد دوستام صحبت کردم قصدم حسادت نبود، حتما زحمتش رو کشیدن و بهره اش رو گرفتن. فقط خواستم بگم که بی برنامه بودن چقدر میتونه به یک نفر ضربه بزنه و مهمترین سالهای زندگیش رو هدر بده; هرچند که همش بد نبود و سربازی رو تموم کردم و کمی هم هرچند نامرتبط کار کنم و شرایطی که در بیرون از دانشگاه وجود داره رو بفهمم.

[Omn1990]

(۰۶ اسفند ۱۳۹۳ ۰۵:۴۶ ب.ظ)gunnersregister نوشته شده توسط:  نباید از حق گذشت و اونجایی که در مورد دوستام صحبت کردم قصدم حسادت نبود، حتما زحمتش رو کشیدن و بهره اش رو گرفتن. فقط خواستم بگم که بی برنامه بودن چقدر میتونه به یک نفر ضربه بزنه و مهمترین سالهای زندگیش رو هدر بده; هرچند که همش بد نبود و سربازی رو تموم کردم و کمی هم هرچند نامرتبط کار کنم و شرایطی که در بیرون از دانشگاه وجود داره رو بفهمم.

داستان زندگی شما مطمینا به بهترین وجه این درسو به بقیه میده من که خودم خیلی به فکر فرو رفتم..مرسی از انتقال تجربیاتت.
راستی یخورده از شرایط بیرون بگو، من خودم نرفتم دنبال کار اینا چون تصمیم گرفتم بخونم ولی خیلی دوست دارم باخبر بشم، اینطور که من فهمیدم واسه کسی که کاربلده همیشه کار هست و این شکایتهایی که از نبود کار میشه بیشتر از قول کساییه که مدرک مهندسی دارن و واقعا مهندس نیستند یا اینکه توقعشون بالاس(واسه کسی سوتفاهم نشه خدای نکرده قصد جسارت ندارم من خودمم ازم این دسته ام).دوست من بعد یه مدتی گشتن دنبال کار با لیسانس برق تو یه شرکت خوب با حقوق اولیه ١.٥ مشغول به کارشده،هرچند تخصص اونچنانیم نداره مثل خودمه. نمیدونم والا..صحبتای ضدونقیض زیاد میشنوم این روزا


Sent from my heart using sincerely

[gunnersregister]

(۰۷ اسفند ۱۳۹۳ ۰۳:۳۹ ب.ظ)Omn1990 نوشته شده توسط:  داستان زندگی شما مطمینا به بهترین وجه این درسو به بقیه میده من که خودم خیلی به فکر فرو رفتم..مرسی از انتقال تجربیاتت.
راستی یخورده از شرایط بیرون بگو، من خودم نرفتم دنبال کار اینا چون تصمیم گرفتم بخونم ولی خیلی دوست دارم باخبر بشم، اینطور که من فهمیدم واسه کسی که کاربلده همیشه کار هست و این شکایتهایی که از نبود کار میشه بیشتر از قول کساییه که مدرک مهندسی دارن و واقعا مهندس نیستند یا اینکه توقعشون بالاس(واسه کسی سوتفاهم نشه خدای نکرده قصد جسارت ندارم من خودمم ازم این دسته ام).دوست من بعد یه مدتی گشتن دنبال کار با لیسانس برق تو یه شرکت خوب با حقوق اولیه ١.٥ مشغول به کارشده،هرچند تخصص اونچنانیم نداره مثل خودمه. نمیدونم والا..صحبتای ضدونقیض زیاد میشنوم این روزا

ببینید دوست عزیز:
موضوع کار و درسهای دانشگاهی همیشه بحث برانگیز بوده.
چیزایی هست که تو دانشگاه به کسی یاد نمیدن مگه خودت دنبالش رفته باشی. کار رشته های کامپیوتر یا مربوط به شبکه است یا برنامه نویسی و یا ...
اگه بخوای کار شبکه بکنی باید حتما دوره ها رو گذرونده باشی و مدارک اونها رو داشته باشی تجربه کاری بماند سرجای خود که همیشه از آدم اینو میخوان. هزینه این دوره ها هم بالاست و معمولا تو تموم شهرها برگذار نمیشه.
برنامه نویسی که تو دانشگاه کار کردیم از مباحث کاربردی به دوره و این چیزیه که من بیرون اووون درک کردم.
بله کسی که کار بلد باشه واسش کار هست. تو سایتهای کاریابی و آگهی ها همیشه اینو مینویسن ولی باید مهارتت بالا باشه. من بچه هایی رو میشناسم که (قصدم جسارت نیست فقط میخوام شرایط رو شرح بدم) پیام نور یا آزاد درس خوندن اوونم چه درس خوندنی ولی به خاطر اینکه دوره های شبکه رو خیلی وقت پیش گذروندن الان موقعیت کاری مناسب دارن و حتی یکیشوون واسه کار میخواد بره استرالیا.

مجموعه آی تی و کامپیوتر واقعا تو این چند سال خروجی زیاد داشتن و هر دانشگاهی تو این رشته ها دانشجو پذیرفته. واسه همینه که حتی اگرم کار باشه حقوق کم بهت میدن چون متقاضی کار زیاد هست و بستر مورد نیاز برای این رشته ها در ایران فراهم نیست.
بازار کار رشته ما اشباع شده و برخلاف رشته های برق، معماری،عمران (نظام مهندسی)و حتی پزشکی(سازمان نظام پزشکی) سازمانی نیست که روی رشته ما نظارت کنه. قانون کپی رایت هم که تو ایران رعایت نمیشه.
البته قصد من از گفتن ایران حرفا عجز و ناله نیست من خواستم تجربیاتم رو از دانشگاه با بیرون مقایسه کنم. شما اگه خودتوون هم بگردید خیلی چیزا دستتون میاد.

[M a H y a R]

خیلی وقته پیش بود تو اخبار ۲۰:۳۰ یه چنتا کارنامه های ارشد رو نشون میداد و راجع به اونا صحبت میکرد البته مال دانشگاه آزاد بود

که خود گوینده این خبر هم دانشگاه ازاد رفسنجان رو مورد تمسخر قرار داد

خلاصه کارنامه رو نشون داد گفت طرف از ۷ درس ۶تا درس منفی زده و ۱ درس سفید و ارشد دانشگاه آزاد رفسنجان قبول شده

به نظر من این اتفاقات که باعث میشه حرمت مدرک شکسته بشه

[codin]

(۱۰ اسفند ۱۳۹۳ ۰۱:۵۸ ب.ظ)M a H y a R نوشته شده توسط:  خیلی وقته پیش بود تو اخبار ۲۰:۳۰ یه چنتا کارنامه های ارشد رو نشون میداد و راجع به اونا صحبت میکرد البته مال دانشگاه آزاد بود

که خود گوینده این خبر هم دانشگاه ازاد رفسنجان رو مورد تمسخر قرار داد

خلاصه کارنامه رو نشون داد گفت طرف از ۷ درس ۶تا درس منفی زده و ۱ درس سفید و ارشد دانشگاه آزاد رفسنجان قبول شده

به نظر من این اتفاقات که باعث میشه حرمت مدرک شکسته بشه

چرا ایرادی داره این مساله؟ اتفاقا این خیلی عالیه که هرکسی که علاقه داره بره درس بخونه.تو آمریکا هم هر وقت اراده کنی میری دانشگاه ثبت نام می کنی.حرمت مدرک؟! حرمت مال آدم و میزان سواد و فهم فرده نه مال مدرکش. کسی که مطمئنه اون چیزایی که تو دانشگاه گفتن رو خوب یاد گرفته از زیاد شدن تعداد فارغ التحصیلا نمیترسه

[M a H y a R]

(۱۰ اسفند ۱۳۹۳ ۰۴:۳۹ ب.ظ)codin نوشته شده توسط:  چرا ایرادی داره این مساله؟ اتفاقا این خیلی عالیه که هرکسی که علاقه داره بره درس بخونه.تو آمریکا هم هر وقت اراده کنی میری دانشگاه ثبت نام می کنی.حرمت مدرک؟! حرمت مال آدم و میزان سواد و فهم فرده نه مال مدرکش. کسی که مطمئنه اون چیزایی که تو دانشگاه گفتن رو خوب یاد گرفته از زیاد شدن تعداد فارغ التحصیلا نمیترسه

منظورم این بود که به راحتی دارن به همه مدرک میدن بدون تخصص و سواد یعنی پول بده مدرک بگیر ....
فک کنم با این وضعیت تا چند ساله اینده اسممون تو گینس به عنوان کشوری که همه مردمش دکترا دارن ثبت میشه ...