انجمنصفحه اولجستجوی انجمن

[Masoud05]

(۲۹ خرداد ۱۳۹۱ ۰۳:۲۰ ب.ظ)fo-eng نوشته شده توسط:  

حضور هر کس در زندگی ما اتفاقی نیست.
خدا در حضور، رازی نهان کرده برای کمال ما
پس خوش آن روزی که دریابییم راز این حضور را...

جملاتی که می نویسید رو خیلی دوست دارم
کاش میشد هر چی تا حالا نوشته بودید رو یه جا جمع میکردید

[mamat]

امشب
در یک خواب عجیب


رو به سمت کلمات
باز خواهد شد.
باد چیزی خواهد گفت.
سیب خواهد افتاد،
روی اوصاف زمین خواهد غلتید،
تا حضور وطن غایب شب خواهد رفت.
سقف یک وهم فرو خواهد ریخت.
چشم
هوش محزون نباتی را خواهد دید.
پیچکی دور تماشای خدا خواهد پیچید.
راز ، سر خواهد رفت.
ریشه زهد زمان خواهد پوسید.
سر راه ظلمات
لبه صحبت آب
برق خواهد زد ،
باطن آینه خواهد فهمید.

امشب
ساقه معنی را


وزش دوست تکان خواهد داد،
بهت پرپر خواهد شد.

ته شب ، یک حشره
قسمت خرم تنهایی را

تجربه خواهد کرد.
داخل واژه صبح
صبح خواهد شد.

[mosaferkuchulu]

اقای mamat این شعری که نوشتید از کیه؟

[Parva]

انسانهای خوب همانند گلهای بهشتی اند

نه انتظار باران دارند

نه دلهره چیده شدن

جاودان و ماندگارند

اینجا بهانه ایست تا از این بهترین ها یاد کنیم.

[انرژی مثبت]

در روز مبعث پیامبر رحمت
خدا باران رحمتش رو واسه ما فرستاد

خدایا شکرت! واسه پیامبر و باران رحمتت! انشالله که همیشه دلاتون هم مثل بارون با طراوت باشه

[goldoonehkhanoom]

تقدیر من در همین دکلمه خلاصه میشود:
اگر میدانی در این دنیا کسی هست که با دیدنش رنگ رخسارت تغییر میکند و صدای قلبت آبرویت را به تاراج میبرد...
مهم نیست که اون مال تو باشه...
مهم اینه که فقط باشه،
زندگی کنه،
نفس بکشه و لذت ببره،
حتی بی تو......(مهم اینه که بخواهیم خوب باشن همیشه)

[esisonic]

بچه ها
امروز یکی از آرزوهای کودکیم برآورده شد...
اون این بود که یه روز گرم نزدیک های ساعت ۵ بعد از ظهر بارون بیاد...چه حالی داد!!!
وایسادم زیر بارون...کلی خیس شدم...

[mosaferkuchulu]

IT2 دلم می خواد با دستای خودم خفه ات کنم!چرا آخه تموم نمیشی
سرم درد گرفت

[a.hooshmand]

(۳۰ خرداد ۱۳۹۱ ۱۲:۰۹ ق.ظ)mosaferkuchulu نوشته شده توسط:  IT2 دلم می خواد با دستای خودم خفه ات کنم!چرا آخه تموم نمیشی
سرم درد گرفت

[Potential]

(۲۹ خرداد ۱۳۹۱ ۱۱:۲۶ ب.ظ)esisonic نوشته شده توسط:  بچه ها
امروز یکی از آرزوهای کودکیم برآورده شد...
اون این بود که یه روز گرم نزدیک های ساعت ۵ بعد از ظهر بارون بیاد...چه حالی داد!!!
وایسادم زیر بارون...کلی خیس شدم...

بارونی که بعد از چند ماه با دود تهران ترکیب بشه! دوست داشتنی نیست!تازه خیلی کم بود که

[SaMiRa.e]

**
گلی را که دیروز
به دیدار من هدیه آوردی ای دوست
دور از رخ نازنین تو
امروز پژمرد
همه لطف و زیبایی اش را
که حسرت به روی تو می خورد و
هوش از سر ما به تاراج می برد
گرمای شب برد .
صفای تو اما گلی پایدار است
بهشتی همیشه بهار است
گل مهر تو در دل و جان
گل بی خزان
گل تا که من زنده ام ماندگار است .......

**

[fo-eng]

به بند دلت میاویز رخت خاطره ام را، گردبادهای فراموشی حرمت نمی شناسند

[Mahbanoo313]

دیگر دلی نمانده که تنگ شود زان پس هر چی میخواهد بگوید !

[MarkLand]

بعضی آدم‌ها در مقابل شما سکوت می‌کنند...
زیرا راضی ترند که آن‌ها بازنده باشند تا اینکه شما ببازید...

[Eternal]

(۲۹ خرداد ۱۳۹۱ ۰۳:۲۶ ب.ظ)Masoud05 نوشته شده توسط:  

(29 خرداد ۱۳۹۱ ۰۳:۲۰ ب.ظ)fo-eng نوشته شده توسط:  

حضور هر کس در زندگی ما اتفاقی نیست.
خدا در حضور، رازی نهان کرده برای کمال ما
پس خوش آن روزی که دریابییم راز این حضور را...

جملاتی که می نویسید رو خیلی دوست دارم
کاش میشد هر چی تا حالا نوشته بودید رو یه جا جمع میکردید

دوستای عزیزم این جملاتی که میبینید نوشته های من نیست...
من یه فایل word دارم. اسم این فایلم مانشت هستش... هر جمله ای که دوست داشته باشم کپی میکنم تو اون فایله...
چون جملات دوست عزیزم fo_eng رو هم دوست دارم هر جمله ای که این دوستمون مینویسه رو تو همون فایل ذخیره میکنم. از اونجایی که آقاMasoud05 هم دوست داشتن این جملات یه جا باشه من اونایی رو که داشتم رو نوشتم.... (البته حوصلم نیومد به همون سبک و رنگ ایشون بنویسم)

اگر می خواهید خوشبخت باشید ؛

"زندگی را به یک هدف گره بزنید "

نه به آدم ها و اشیاء
****************************************
حضور هر کس در زندگی ما اتفاقی نیست.
خدا در حضور، رازی نهان کرده برای کمال ما
پس خوش آن روزی که دریابییم راز این حضور را...
****************************************************
این روزها انگار آدم‌ها “به دست هم” پیر مى‌شوند نه “به پاى هم”…
****************************************
این روزها
احتمـال برخـورد شمـا با " گــرگ "
در کـلان شهـرها بیشتـر از صحــرا و جنگــل اسـت!"
******************************************************
چــه بــــر سر عشــــــق آمــــد ؟؟؟
کـــــــه از افسانــــه هـــــــــا …..
رسیـــد بــــه صفحـــه حــــوادث روزنـــــامه هـــــا ؟؟
****************************************
ڪآش دُنیآ برعڪس بود
آدمآ عآشق نمے شدند ؛ عآشقآ آدم مے شدند !
*************************************************
هیچ وقت کسی رو بالا نبر که دیگه دست خودت هم به اون نرسه
**************************************************
به بند دلت میاویز رخت خاطره ام را، گردبادهای فراموشی حرمت نمی شناسند
**************************************************

حالی که پریشان است احتیاج به آرامش دارد نه سرزنش ، کاش میفهمیدن