انجمنصفحه اولجستجوی انجمن

[Masoud05]

(۰۸ دى ۱۳۹۰ ۰۱:۲۴ ق.ظ)goldoonehkhanoom نوشته شده توسط:  من که همش خوابم۱شب تا۹ صبح.ظهرم از۲تا۵/خوب خداییش کسی رکورد زده اینجوری؟؟؟؟؟فکرکنم از استرسهههههههباچایی و هزار راه دیگه هم حل نشده این خواب ما.از نیمه اذر اینجوری شدممیترسم سرکنکور خورخورم نذاره بچه‌ها جواب بدناخه چکارکنم.

قرص که نمیخوری - هر نوع قرصی ؟

[SarahArshad]

مال من دقیقا برعکسه .بی خوابی
شبها نمی تونم بخوابم روزها تا دیر وقت خوابم میبره و همین روند هی می چرخه تازه هیچی جای خواب شب رو هم نمی گیره .برا همین در طول روز هم کسلم .ساعت ۶-۷ عصر خوابم میاد اما شبها نه انگار میخ کردن تو چشام.من چه کنم؟

[maryami]

این مطلبو دیدم گفتم شاید به درد بقیه هم بخوره مخصوصا اون دوستایی که گفتن زیاد می خوابن. من خودم بعضی وقتا که ماست می خورم حالا ساده یا میوه ای دیگه نمی تونم چشمامو باز نگه دارم اما بعضی وقتا هم نه. بعدش راحت درس می خونم. به هرحال نکات تغذیه ای هم بی تاثیر نیست.

چه بخوریم تا کمتر بخوابیم؟

مشاور تغذیه و رژیم درمانی، تغذیه و نقش آن را در پرخوابی و خواب مفرط غیرقابل انکار خواند و گفت: برخورداری از خواب شبانه توأم با آرامش، به صورت کامل و به دور از استرس و ناراحتی برای آغاز روزی پرطراوت و شاداب و نیز حفظ این روحیه در تمام روز ضروری است.

وی افزود: برای افزایش بازدهی شغلی و نیز فکری خود در طول روز، باید از تناول غذاهایی شامل ماست، انواع ترشی، دوغ و بادمجان خودداری کنید تا به تشدید میل به خواب و بروز خواب آلودگی نینجامد.

همچنین مصرف بیش از حد و اندازه‌ی مواد قندی مانند کیک، آب میوه و قهوه های شیرین فوری در طول روز به واسطه‌ی ترشح انسولین موجب کاهش قند خون می شود که در نتیجه‌ی آن افت فشار به خواب آلودگی منجر خواهد شد.

کارشناس و مشاور تغذیه، پرهیز از پرخوری پیش از خواب را یکی دیگر از راهکارهای جلوگیری از خواب آلودگی در طول روز دانست و گفت: افرادی که از ساعات اولیه‌ی روز باید از هوشیاری کامل جهت انجام امور روزانه‌ی خود برخوردار باشند، نباید پیش از خواب غذاهای چرب، پرادویه و سنگین مصرف کنند، زیرا این امر باعث نیاز مفرط آنان به خواب بیشتر خواهد شد.

[maryami]

من از وقتی این تاپیکو زدم شبا خوابم نمی بره

اینجوری بود حالا اینجوری شده



فکر کنم باهام قهر کرده خوابم

ببخشیییییییییید

[SarahArshad]

(۱۰ دى ۱۳۹۰ ۰۴:۰۶ ب.ظ)maryami نوشته شده توسط:  من از وقتی این تاپیکو زدم شبا خوابم نمی بره

اینجوری بود حالا اینجوری شده



فکر کنم باهام قهر کرده خوابم

ببخشیییییییییید

مریم جان به جمع شبگردهای مانشتی که شبها هر چی خودشون رو کتک می زنن خوابشون نمی بره بعد بعضی از دوستان مانشتی تهمت بهشون میزنن ویه جور دیگه نیگاهشون می کنن خوش اومدی!!!

[maryami]

(۱۱ دى ۱۳۹۰ ۰۴:۱۱ ق.ظ)SarahArshad نوشته شده توسط:  مریم جان به جمع شبگردهای مانشتی که شبها هر چی خودشون رو کتک می زنن خوابشون نمی بره بعد بعضی از دوستان مانشتی تهمت بهشون میزنن ویه جور دیگه نیگاهشون می کنن خوش اومدی!!!

من که شبها تو تختم هی غلت می زنم، هی فکر و خیال می کنم، نه فقط فکر کنکور، فکر همه چی. هی این شونه، اون شونه، خوابم نمی بره. صبحها هم با دلشوره بیدار می شم.

[انرژی مثبت]

(۱۱ دى ۱۳۹۰ ۰۴:۱۱ ق.ظ)SarahArshad نوشته شده توسط:  بعضی از دوستان مانشتی تهمت بهشون میزنن ویه جور دیگه نیگاهشون می کنن

سارا خانم کی بهتون بد نگاه کرده!!!!بگید تا حالشو بگیرم !!!

---

(۱۱ دى ۱۳۹۰ ۱۲:۰۱ ب.ظ)maryami نوشته شده توسط:  من که شبها تو تختم هی غلت می زنم، هی فکر و خیال می کنم، نه فقط فکر کنکور، فکر همه چی. هی این شونه، اون شونه، خوابم نمی بره. صبحها هم با دلشوره بیدار می شم.

فکر کنم مریم خانم باید تاپیک "می خوام بخوابم رو بزنند" .فکر و خیال که همیشه هست.سعی کنید قبل از خواب به چیزیا خوب فکر کنید چون قسمت ناخوادگاه ذهتنتون اخرین مطالب قبل از خواب رو دائما تکرار می کنه مثل این که شب تا صبح کسی بالای سرتون اون حرفا رو تکرار کنه و اگه مطالب خوب نباشند روز بعدش براتون اون جور که بابد خوب و لذت بخش نخواهد بود.

[maryami]

(۱۱ دى ۱۳۹۰ ۱۲:۲۸ ب.ظ)انرژی مثبت نوشته شده توسط:  فکر کنم مریم خانم باید تاپیک "می خوام بخوابم رو بزنند"

آره فکر کنم. موضوع عوض شد.

[SarahArshad]

(۱۱ دى ۱۳۹۰ ۱۲:۲۸ ب.ظ)انرژی مثبت نوشته شده توسط:  

(11 دى ۱۳۹۰ ۰۴:۱۱ ق.ظ)SarahArshad نوشته شده توسط:  بعضی از دوستان مانشتی تهمت بهشون میزنن ویه جور دیگه نیگاهشون می کنن

سارا خانم کی بهتون بد نگاه کرده!!!!بگید تا حالشو بگیرم !!!

وقتی خوابم نمیبره چکار کنم خوب میام مانشت اما بعضی دوستان من رو مورد لطفشون قرار می دن و معتقدن نبایس شبها تو مانشت باشم انگاریی خیابونه ما زنها شبها حتی توی مانشت هم نباید باشیم چون زنیم این خیلی سخته که تو دنیای مجازی داری برای خودت مطلب روان شناسی می خونی وروحیه ات رو با خوندن بعضی مطالب می سازی و همسرت هم مشکلی با این مسئله نداره چون بی خوابیها‌ی تو رو درک می کنه ومی دونه کاری نداری به جز مانشت اومدن اما بعضی‌ها معتقدن تو نباید این موقع شب مانشت باشی وچون زمینه مذهبی هم داری دیگه از شما این کار رو کاملا بعید می دونن دلم می گیره از این نگاههای به اصطلاح دلسوزانه بعضی‌ها که هنوز هم با نگاه سنتی به زن می نگرن دنیایی که نمی فمهمی طرف این وریه یا اون وری دلم گرفته در آستانه‌ی پختگی روح اما خامی بعضی دوستان واین که شرایط هر کسی مثل هم نیست من شرایطم به عنوان یه زن متاهل و در آستانه پختگی ۳۰ سالگی( یه دو سالی هنوز البته مونده اما حسش می کنم حتی نسبت به چند ماه قبل). خیلی فرق داره با یه جوان که هنوز خیلی چیزها رو تجربه نکرده کاش می فهمیدیم ونگاهمون رو به رنها عوض می کردیم نگاه من به مانشت برای خروج از مشکلات درسیم وروحیمه نه فرار از تنهایی فردی که نیازی به این موضوع ندارم .راستش چند وقتی بود که این حرفها آزارم می داد وبغض گلوم شده بود البته می دونم من زیادی حساسم اما ....

[انرژی مثبت]

(۱۱ دى ۱۳۹۰ ۰۳:۴۵ ب.ظ)SarahArshad نوشته شده توسط:  وقتی خوابم نمیبره چکار کنم خوب میام مانشت اما بعضی دوستان من رو مورد لطفشون قرار می دن و معتقدن نبایس شبها تو مانشت باشم انگاریی خیابونه ما زنها شبها حتی توی مانشت هم نباید باشیم چون زنیم این خیلی سخته که تو دنیای مجازی داری برای خودت مطلب روان شناسی می خونی وروحیه ات رو با خوندن بعضی مطالب می سازی و همسرت هم مشکلی با این مسئله نداره چون بی خوابیها‌ی تو رو درک می کنه ومی دونه کاری نداری به جز مانشت اومدن اما بعضی‌ها معتقدن تو نباید این موقع شب مانشت باشی وچون زمینه مذهبی هم داری دیگه از شما این کار رو کاملا بعید می دونن دلم می گیره از این نگاههای به اصطلاح دلسوزانه بعضی‌ها که هنوز هم با نگاه سنتی به زن می نگرن دنیایی که نمی فمهمی طرف این وریه یا اون وری دلم گرفته در آستانه‌ی پختگی روح اما خامی بعضی دوستان واین که شرایط هر کسی مثل هم نیست من شرایطم به عنوان یه زن متاهل و در آستانه پختگی ۳۰ سالگی( یه دو سالی هنوز البته مونده اما حسش می کنم حتی نسبت به چند ماه قبل). خیلی فرق داره با یه جوان که هنوز خیلی چیزها رو تجربه نکرده کاش می فهمیدیم ونگاهمون رو به رنها عوض می کردیم نگاه من به مانشت برای خروج از مشکلات درسیم وروحیمه نه فرار از تنهایی فردی که نیازی به این موضوع ندارم .راستش چند وقتی بود که این حرفها آزارم می داد وبغض گلوم شده بود البته می دونم من زیادی حساسم اما ....

شما حساسیت نشون ندید.مهم نیست که بقیه چی میگن مهم اینه که به نظر خودتون(و ایضا همسرتون)چی درست و چی غلطه اون کاری رو که فکر می کنید درسته انجام بدید .
شما به هر دلیلی ازادید که بیاید مانشت .گاهی وقتا ما فرق دلسوزی و دخالت رو نمی دونیم در این مواقع باید به طرف مقابل تفهیم کنید که کاری که انجام میده کدوم یک از ایناست.البته جا افتادن برخی مطالب یه کم زمان بره ولی این کاری که برخی انجام میدند دیگه از اون کاراست !!! ربطش رو به اعتقادات که دیگه اصلا نمی فهمم!!!!!!!من نه به دلیل درسی اینجام نه واسه گرفتن روحیه اگه کسی می تونه چیزی بگه !!!! تا زمانی که کسی بر خلاف مقررات و ضوابط کاری انجام نده در بودن در مانشت ازاده.
مانشت مثل یه جامعه کوچیک می مونه .ما باید از اینجا یاد بگیریم که برخوردهامون توی جامعه چه طور باشه البته به قول خودتون گاهی وقتا افراد خامند و جوونی می کنند شما به بزرگی خودتون ببخشید.
البته خوشحالم که مانشت جایی برای گفتن این حرفا و دغدغه‌ها داره.

حالا بازم اگه کسی چیزی گفت بگید اخطار بدم بهش
شما هم خوب جوونید ولی درکتون خیلی بالاستا!!!

[اکتیو]

بچه‌ها رکورد خوابیدن میخواین؟؟؟؟؟؟ از ۱۲ شب تا ۱۲ ظهر!!!! چطوره؟ از اول امسال شروع کردم به درس خوندن... تابستونم یه چندتایی کلاس رفتم...اوضام خیلی خوب بود. حالا ۲ ماه و نیمه باردار هستم! حال تنیم خوب نیست...به علاوه‌ی اینکه از استرس دیگه نمیتونم درس بخونم. ۱ ماهه همه درسها از یادم رفته ودرس خوندن واسم سخت شده...به خودمم اجازه نمیدم بعده این همه تلاش برم این ور اون ور نتیجه اینکه افسرده‌تر میشمو ترجیح میدم این ۴۰ ۵۰ روز آخری عمرم رو حروم کنم تا نفهمم چی به سرم اومد با این همه تلاشی که داشتم... و فقط خوابه که باعث میشه توی این دنیا نباشمو نفهمم و عذاب نکشم....

[maryami]

(۱۱ دى ۱۳۹۰ ۰۶:۵۱ ب.ظ)اکتیو نوشته شده توسط:  بچه‌ها رکورد خوابیدن میخواین؟؟؟؟؟؟ از ۱۲ شب تا ۱۲ ظهر!!!! چطوره؟ از اول امسال شروع کردم به درس خوندن... تابستونم یه چندتایی کلاس رفتم...اوضام خیلی خوب بود. حالا ۲ ماه و نیمه باردار هستم! حال تنیم خوب نیست...به علاوه‌ی اینکه از استرس دیگه نمیتونم درس بخونم. ۱ ماهه همه درسها از یادم رفته ودرس خوندن واسم سخت شده...به خودمم اجازه نمیدم بعده این همه تلاش برم این ور اون ور نتیجه اینکه افسرده‌تر میشمو ترجیح میدم این ۴۰ ۵۰ روز آخری عمرم رو حروم کنم تا نفهمم چی به سرم اومد با این همه تلاشی که داشتم... و فقط خوابه که باعث میشه توی این دنیا نباشمو نفهمم و عذاب نکشم....

دوست خوبم به نظر من ناامید نشو و ادامه بده. تو که می گی وضعت خیلی خوب بوده و از اول امسال شروع کردی به درس خوندن و کلاسم که رفتی حیفه الان که فقط ۱ ماه و نیم مونده کم بیاری. اگه یه مدتم نخوندی اشکال نداره. دوباره شروع کن. الانشم از خیلیا جلو تری. ناامید نشو. تو می تونی.
حیفم اومد بهت نگم . . . حیفه بی خیال امسال شی . . . خیلیا رو می شناسم با مشکلاتی که داشتن موفق شدن. اگه بخوای حتما می تونی. توکل کن به خدا و از خودش کمک بخواه. به جای منفی فکر کردن مثبت فکر کن. امیدوارم بهترین تصمیم رو بگیری. موفق باشی.

[goldoonehkhanoom]

(۰۸ دى ۱۳۹۰ ۰۱:۳۳ ق.ظ)Masoud05 نوشته شده توسط:  

(08 دى ۱۳۹۰ ۰۱:۲۴ ق.ظ)goldoonehkhanoom نوشته شده توسط:  من که همش خوابم۱شب تا۹ صبح.ظهرم از۲تا۵/خوب خداییش کسی رکورد زده اینجوری؟؟؟؟؟فکرکنم از استرسهههههههباچایی و هزار راه دیگه هم حل نشده این خواب ما.از نیمه اذر اینجوری شدممیترسم سرکنکور خورخورم نذاره بچه‌ها جواب بدناخه چکارکنم.

قرص که نمیخوری - هر نوع قرصی ؟

سلامممممممدیدین انقدخوابیدم که شب قبل کنکورخوابم نبرداصلننه بابا قرص چی...من سرماهم حتی نخوردم امسالفقط همین خوشبختی رو داشتم دیگه

[aatwo]

ببین ۷ ساعت بیشتر میخوابی؟

[goldoonehkhanoom]

(۰۱ اسفند ۱۳۹۰ ۰۵:۱۴ ب.ظ)aatwo نوشته شده توسط:  ببین ۷ ساعت بیشتر میخوابی؟

اره بابا،۱۰و۱۱و۱۲ساعت میخوابمزمان کنکورکه از این بدتربودم