(۱۲ مهر ۱۳۹۴ ۰۹:۱۰ ب.ظ)clint نوشته شده توسط: ناسیونالیسم عبارت از آگاهی به عضویت یا وابستگی به ملت و به عبارت دیگر، آگاهی ملی است و این آگاهی غالبا پدیدآورنده شور و علاقه افراد به عناصر تشکیلدهنده ملت (نژاد، زبان، عادات و آداب، ارزشهای اجتماعی و اخلاقی و به طور کلی فرهنگ) است و گاه موجب تجلیل از آنها و اعتقاد به برتری این مظاهر بر مظاهر ملی دیگر ملتها میشود و از آنجایی که هر ملتی دارای این سرزمین خاص خود است، وفاداری به خاک و فداکاری برای آن و نیز تجلیل ملی، از ارکان ناسیونالیسم به شمار میآیند
نکته ای که در این زمینه قابل توجه است این است که ناسیونالیسم ایرانی وعربی آنگاه که به تاریخ باستان خود نگاه مینگرند با نوعی کینه توزی نسبت به هم همراه است چرا که ناسیونالیسم اروپایی ذاتا سوکولار است ولی ناسیونالیسم ایرانی وعربی با دین وزبان همراه است اما علت کینه توزی ایرانیان به اعراب :
دکتر زرینکوب در کتاب دو قرن سکوت با تحلیلی منطقی به بررسی کتاب سوزی اعراب می پردازد:
شک نیست که در هجوم تازیان، بسیاری از کتاب ها و کتابخانه های ایران دستخوش آسیب فنا گشته است. این دعوی را از تاریخ ها می توان حجّت آورد و قرائن بسیار نیز از خارج آن را تأیید می کند. با این همه بعضی از اهل تحقیق در این باب تردید دارند و این تردید چه لازم است؟! برای عرب که جز قرآن هیچ سخن را قدر نمی دانست کتاب هایی که از آن مجوس بود و البته نزد وی دست کم مایه ضلال بود چه فایده داشت که به حفظ آن ها عنایت کند؟
در آیین مسلمانان آن روزگار آشنایی به خط و کتابت بسیار نادر بود و پیداست که چنین قومی تا چه حد می توانست به کتاب و کتابخانه علاقه داشته باشد. تمام قراین و شواهد نشان می دهد که عرب از کتاب هایی نظیر آنچه امروز از ادب پهلوی باقی مانده است فایده ای نمی برده در این صورت جای شک نیست که در آن گونه کتاب ها به دیده حرمت و تکریم نمی دیده است… نام بسیاری از کتاب های عهد ساسانی در کتاب ها مانده است که نام و نشانی از آن ها باقی نیست… پیداست که محیط مسلمانی برای وجود و بقای چنین کتاب ها مناسب نبوده است و سبب نابودی آن کتاب ها نیز همین است. باری از همه ی قراین پیداست که در حمله اعراب بسیاری از کتاب های ایرانیان، از میان رفته است
مرتضی راوندی در کتاب تاریخ اجتماعی ایران می نویسد:
یکی از آثار شوم و زیان بخش حملهٔ اعراب به ایران، محو آثار علمی و ادبی این مرز و بوم بود. آن ها کلیهٔ کتب علمی و ادبی را به عنوان آثار و یادگارهای کفر و زندقه از میان بردند.
وی در دنباله می افزاید:
… سعد وقاص و دیگران حاصل صدها سال مطالعه و تحقیق ملل شرق نزدیک را به دست آب و آتش سپردند.
=======
جدیدا که توی کتب زرین کوب و هدایت دست میبرن!!و حتی توی کتاب های خودشون!!!!
واقعا باعث تاسفه برای این همه سانسور!!
یه سوال از این کشور:
وقتی چیزی سانسور میشه منظور اینه که شعور اونا از ما برای درک حقیقت بیشتره آیا؟؟
وقتی چیزی سانسور میشه منظور اینه که میخوان فریبمون بدن؟؟
چرا وقتی حقیقت راحت نمایان میشه باید بحث سانسور هم وسط باشه؟؟
توی صفحه ۶۳۱ کتاب جهان همچون اراده و تصور نقدی که بر کتب از این دست کرده رو به هیچ وجه نمیشه رد کرد.
علل مطلقه رو بر اساس قوانین فیزیکی به این صورت رد کرده :
"قانون علیت به ورای تغییرات بسط نمیابد".بعد با سرمشق از همین جمله کل آفرینشی رو که کانت در نقد عقل محض و بعد از اون داروین در فرگشت و ژنتیکش بیان کرده به طرز فوق العاده ای به بازی گرفتن.
ما از حقیقت به قدری دوریم که دچار روزمرگی شدیم
چرا هیچکس نمیپرسه که چرا در اروپا در قرن ۱۸هم انقلاب صنعتی شد و بعد از اون تا این حد پیشرفت صورت گرفت؟؟
پاسخ در چند جمله هست، اونها فلسفه ی علوم طبیعی رو درس دادند در مدارس، و در مدارس ما سفسطه علوم!!
ایرانی که در حال حاضر در گروِ تسلیم در برابر "معجزه" هست تا ابد همین میمونه!!!