منم یه بار سوار تاکسی شدم فهمیدم پسره یه ذره کرم داره با دوستم قرار قرار داشتیم بریم خرید )الکی گوشیمو در اوردم مثلا دارم با دوستم صحبت میکنم مکالمه:" مریم جان من الان تو تاکسی ام ده مین دیگه میرسم کجایی پس ؟؟؟؟؟؟؟ زود باش تاکسی رو واست نگه میدارم تو هم با من بیا عزیز جون
فدات شم . ببین من لباس خوب نتونستم بپوشم . مامان اینا خونه بودم اول بریم یه حایی لباسامو عوض کنم یه ذره قیامفو مرتب کنم بعد بریم پیش رامین باشه؟؟؟پس بدو بیا فلان جا با تاکسی من بیا
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
پسره خیلی ادم اینده نگری بود باخوش گفت به به .من که یکی رو دارم خودشم داره دوستشو دعوت میکنه بزار دوتاشون بیان خب خ
خلاصه رسیدممقصد دوستم تو پیاده رو منتظر بود به راننده گفتم دو تا بوق بزن دوستم بیاد الکی مثلا گوشیمم در اورده بودم به دوستم میزنگید وااااااای انتن نمیده واای دردسترس نیست
اقا یه مین منتظر میمونید صداش کنم بیاد؟؟؟
اقاهه: بله خانوووووووووووووووووم حتما بعدشم پیاده شدم و در و تازه باز گذاشتم و
منو دوستم بای بایییییییییی