دلم هوس فوتبال تو کوچه کرده!! اونم با توپ پلاستیکی شقایق!!
بعدش جر بحث کنیم که من دروازه وای نمی ایستم...
...
اصن من بازی نمیکنم
(۱۷ شهریور ۱۳۹۲ ۱۱:۰۸ ب.ظ)samaneh@90 نوشته شده توسط: کاش هنوز یه بچه بودم دغدغه هام مدرسه بود و ترس از نگرفتن نمره بیست !!!!!!!!!!!!
معلومه خیلی درس خون بودین...واسه من ترس از آوردن تجدیدی بود!!
یادش بخیر...اولین تجدیدیم ریاضی اول راهنمایی بود تو ترم اول...!!
بعدیش هم عربی و ریاضی سوم راهنمایی تو ترم اول..!!
دیگه تجدید نشدم تا سوم هنرستان درس شیرین پاسکال ۲ رو افتادم ( البته تب داشتم همه رو چرت و پرت نوشتم ) و تنها باری بود که رفتم شهریور...شهریور زدم تو گوشش شدم ۱۷///!!
....
ولی یه خاطره ای رو هیچ وقت یادم نمیره :
ترم اول که پاسکال ۲ رو افتادم بقل دستیم کلی پز داد و بهم خندید که همه درساشو قبول شده...منم یکم حرصم گرفت ولی به روی خودم نیاوردم
خلاصه گذشت تااااااااا...
آخر سال با هم رفتیم کارنامه گرفتیم...من همه ی درسای ترم دوم رو قبول شده بودم...ولی اون ۴ تا تجدیدی آورده بود!!
اما بر خلاف کاری که اون روز کرد من بهش نخندیدم.
الآن که دارم بهش فکر میکنم با خودم میگم کاش بهش می خندیدم حرصم خالی میشد
!!!!