(۲۰ شهریور ۱۳۹۸ ۰۳:۰۳ ق.ظ)The BesT نوشته شده توسط: (20 شهریور ۱۳۹۸ ۰۲:۰۹ ق.ظ)marvelous نوشته شده توسط: من دیگه خسته شدم از این زندگی که همش یه نفر بپره وسط و دعوا راه بندازه، اونم شخصی به نام مادر شوهر.
من احترام همه ی مادرا رو دارم و مثل مادر خودم میدونم ولی دلیل نمیشه که بدون شناخت از من و خانوادم مدام پسرشو تحریک کنه که با من بحث و دعوا بگیره. بعدم من هر چی میام به شوهرم میگم بابا من خسته شدم، سن و سالی ازم گذشته تحمل ندارم جدا شیم مادرت هم حال کنه میگه نه حرفا رو عوض میکنه.
به خدا بیست و چهاری داریم بحث میکنیم بس که هر روز از این باغ بری میرسد...اصلا زده به سرم خودسوزی کنم دم شهرکشون
ای بابا . آرامش حودتون حفظ کنید
برید پیش مشاوره و صحبت کنید
یادمه گفتید موقع ازدواجتون مادرهمسرتون مخالف بودن،. خب هنوز باعث میشه گهگاهی از عروسش دل پری داشته باشه و ناراحتتون کنه.طبیعیه :-D
کمی عطوفت و دلبری خرج مادرشوهر کنید حل میشه. برای همسر هم کمی عطوفت خرج کنید مشکل حل میشه ایشالله
خودسوزی چیه. ما هنوز عزادار دختر آبی هستیم. شما دومی نباشی لطفا که از غصه میمیریم
فدای تو بشم ، آخه تا دخترهای آبی نباشن کسی چشمش باز نمیشه. یه نمایشنامه هست از زمان یونان باستان به نام لیسیستراتا. اسمش سخته ولی خب مفهوم واقعیش رو کسی نمیفهمه. جالب اینکه این یه نمایش کمدی هم هست. دارم تحریک میشم شب کنکوری این نمایشنامه رو بیارم رو صحنه منتهی نسخه ی خودمو.
تو این نمایشنامه زنان آتن که دیگه از جنگ بین آتن و اسپارت خسته شده بودن میان باهم میرن دروازه های شهر رو میبندن و اجازه نمیدن دیگه مرداشون به خونه برگردن. مردای آتن هم که خیلی راحت طلب و شهوت پرست بودن خیلی تحت فشار قرار میگیرن و از زناشون میخوان که علت این کارشون رو توضیح بدن! زنا هم میگن تا جنگ تموم نشه همین آشه و همین کاسه. تا اینکه سر همین بی خانمان شدن مردها و محرومیتشون از داشتن همسر و یه خونه ی گرم باعث میشه که جنگ رو تموم کنن. البته توی این نمایشنامه قید شده زنان برهنه، ولی در واقع برداشتی هست اشتباه که از این نمایشنامه شده. میخوام بگم کاری ندارم به سی یا ست ولی میخوام بگم قبل از دوره ای که دموکراسی آتن پا بگیره که هنوز طلایی ترینه و قانون اساسی آتن رو الان تو ایالات متحده استفاده میکنن، زنا هم درگیر بودن، و شاید هدف از برهنگی اونا در این نمایشنامه مثل برداشتن روسری از سر باشه اینجا. من بارها نقصها در ترجمه هایی که از یونان باستان اومدن میبینم ولی باز اساتید تئاتر به همون ترجمه های قدیمی بسنده میکنن و گوش بدهکار نیستن که اینا باید توسط یه شخص تئاتری و با دید تئاتری ترجمه میشدن. یا مثلا خدا بیامرز عبدالحسین زرین کوب توی کتاب بوطیقا یا همون فن شعر ارسطو رو که ترجمه کردن، با درود به شرفشون که همیشه کارای ترجمه ی خوبی ارائه دادن، ولی میخوام گله کنم چرا کاتارسیس یا تحول رو ترس و شفقت معنی کردن!!!!
حالا من کاری به این کاراش هم ندارم. میخوام بگم لیسیستراتا آخرت کاریه که ما باید انجام بدیم. همین! یعنی به زودی براتون بلیط میفرستم این کار رو روی صحنه ببینین و لذت ببرین و مهمان من باشین.
--------------------------------------------
یه دوست برزیلی دارم به نام دنیلا که وکیله و خیلی فعال حقوق بشره و الان تو کانادا داره دوره ی دکتری رو میگذرونه. یه بار به من گفت مردم برزیل برای اینکه آمریکایی ها درختای جنگل رو میبریدن که ببرن برای ویسکی هاشون بشکه درست کنن، شروع کردن به خودکشی دسته جمعی و خودشونو از بالای یه ساختمون بلند می انداختن پایین. هر شخص یک درخت! و در نهایت این مسئله تعطیل شد تا برزیلی ها بیشتر از این کشته نشن. بعد میگفت شما چرا (اون موقع) دریاتون رو میدزدن صداتون درنمیاد؟؟؟؟!!!!!
بگذریم یهو یاد این افتادم. کلا ما ملت بیخیالی هستیم، یا مثل یه آدم سیلی خورده ای میمونیم که از بس صورتش از شدت ضربه ی سیلی بی حسه که دیگه هیچی رو نمیفهمه!! الان سر این دختر بدبخت، اگه بعد از این کسی بره استادیوم فوتبال تماشا کنه گربه صفته. اصلا من انتظار دارم تیم استقلال دست به یه اعتراضی بزنه.
بعضی از آدمها خیلی جلوتر از دورانشون هستن، دختری که اینطور عاشق فوتبال بوده که با هیبت پسر میرفته استادیوم پس یه شخصیت پیشرفته داشته، و ببینین چقدر خرد شده که اینطور به سر خودش آورده. جدیدا خیلی ها خرد میشن و از این بلاها سر خودشون میارن تو این مرز و بوم. واقعا متاسفم
پ ن: بحث من یه مسئله ی کاملا اجتماعی بود و اصلا به سی یا ست ربط نداشت. من نمیتونم حقیقت رو لمث کنم ولی دروغ بگم.