انجمنصفحه اولجستجوی انجمن

[پوونه]

(۱۰ خرداد ۱۳۹۴ ۰۸:۱۳ ب.ظ)azad_ahmadi نوشته شده توسط:  پیشنهاد میکنم فعلا تبریز نیاید
چند روزی هست هوا خیلی بده.
گرد و خاک و ...
البته شهر خودتون رو من نمی دونم کجاست
رو هوای تبریز اصلا نمیشه برنامه ریزی کرد!

چند سالیه که هوا اینطوریه
من خودم حساسیت پیدا کردم به این گردو خاک و هوای آلوده.
هوا بد باشه نمیتونم برم بیرون اصلا.

ولی باز این طرف ها بهتره فوق فوقش میشه از شهر زد بیرون و رفت طرف های پیام که هواش بهتره.
غرب ایران اوضاع بدتره اون طور که میگن.
این گردو خاک هم شده معضل -_-

[azad_ahmadi]

(۱۰ خرداد ۱۳۹۴ ۰۸:۲۲ ب.ظ)پوونه نوشته شده توسط:  چند سالیه که هوا اینطوریه
...

رعد و برق چند شب پیش رو من تا حالا تو عمرم ندیده بودم!
و همچنین بادی که یکی دو شب پیش میومد .
و گاهاً تگرگهایی که میان
بله متاسفانه غرب کشور وضعیت خیلی بده.

[پوونه]

(۱۰ خرداد ۱۳۹۴ ۰۸:۲۱ ب.ظ)vesta نوشته شده توسط:  پونه میخوام شهریور بیام برم تمشک بچینم
کلا آمار اونجا رو دارم اردیبهشت و شهریور اوکی هست
جنگل فندقلو هم دوست میدارم جایی رو خواستی بری از من بپرس بهت بگم چطوریه

تو گفتی نیومدی این طرف ها
بعد این همه اطلاعات رو از کجا داری؟
حتی آمار تمشک ها رو هم داری جالبه : )))))
جالب بود برای من.

(۱۰ خرداد ۱۳۹۴ ۰۸:۲۰ ب.ظ)RASPINA نوشته شده توسط:  ممنون از شما. شهرکرد
(بام ایران)

به به
شهرکرد
یک دوست دیگه هم جدیدا پیدا کردم شهرکردیه ..
خوشحال شدیم رسپینااا دختری از بام ایران : )

[انرژی مثبت]

وقتی به گذشته و اتفاقاتش نگاه می کنم و مرورشون می کنم، می بینم که چیزی جز لطف و حکمت خدا نبوده! وقتی می بینم با یه سال تاخیر توی برخی موارد، چه چیزهایی بدست اومده که شاید اگر قرار بود سال قبل بهشون برسن واقعا قضیه یه جور دیگه بود! ساده ترینش قبولی ارشد و دکتری و .... بیشتر منو به فکر وامیداره.
اینو نه در مورد خودم که در مورد دوستان و اطرافیانم هم می بینم. واقعا که خدا همیشه حواسش به همه چیز هست و شاید از نظر ما اتفاقی باید می افتاد ولی نیفتاد یا با تاخیر افتاد و گاهی فکر کنیم که نباید این طور می شد! ولی گذر زمان و تحلیل من هر چند که با علم کامل نیست نشون میده نه!! خدایی که همه چیزو می دونه و همه رو خوب می شناسه چیزی جز خیر برای بنده اش نمی خواد و این بنده اس که باید صبر کنه و اعتماد و توکل کنه و البته امیدوار باشه و دست از تلاش برنداره.
امروز خدا رو شکر یکی از روزهای خوب و خاطره انگیز زندگیم بود. امیدوارم واسه همه روزهای خوب در پیش باشه و اگر روزی چیزی نبود که شما می خواستید و البته وقتی از اراده شما خارج بود، بدونید یکی که خیلی بیشتر و بهتر می دونه حواسش به همه چیز هست

[پوونه]

(۱۰ خرداد ۱۳۹۴ ۰۸:۲۸ ب.ظ)azad_ahmadi نوشته شده توسط:  رعد و برق چند شب پیش رو من تا حالا تو عمرم ندیده بودم!
و همچنین بادی که یکی دو شب پیش میومد .
و گاهاً تگرگهایی که میان
بله متاسفانه غرب کشور وضعیت خیلی بده.

جدا؟ : )))
چه جالب پس شما هم تبریزی هستید؟
،
پس چرا من فکر میکنم این رعد و برق رو دیده بودم؟ شاید هم چون رعد و برق رو دوست دارم انقدر دقت نکردم به اینکه بی سابقه بود یا نبود :دی
تگرگ هم دو سال پیش بازی تراکتور سازی و یک تیم عربی رو نیمه تمام گذاشت.
شما این ها رو میگید من همزمان برف و رعدوبرق رو هم چند سال پیش دیدم! :دی
کلا آب و هوا یک چند سالیه عجیب شده. ولی انصافا شما بگید جدای از ایل گلی و از ریواس میشو اون هم تو اردیبهشت ِ میشو، میشه گذشت؟ :دی برای من همین ریواس کافیه که من عاشق بهار این طرف ها باشم : ))))

پ.ن: راستی...
اوشکونون فارسیسی اولار ریواس دا؟ مَیَه یوخ؟!

[yagmur0022]

حرف حرف تبریزه پس....
پونه دست به قلمت عالیه
همشهریا اینجان.....آدم خوش میشه

[azad_ahmadi]

(۱۰ خرداد ۱۳۹۴ ۰۸:۳۹ ب.ظ)پوونه نوشته شده توسط:  چه جالب پس شما هم تبریزی هستید؟

پ.ن: راستی...
اوشکونون فارسیسی اولار ریواس دا؟ مَیَه یوخ؟!

من تبریزی نیستم
اینجا مهمانم

عذر میخوام ، بنده ترکیم فقط در حد دفاع شخصی هست

[vesta]

(۱۰ خرداد ۱۳۹۴ ۰۸:۳۹ ب.ظ)پوونه نوشته شده توسط:  اوشکونون فارسیسی اولار ریواس دا؟ Huh مَیَه یوخ؟! Big Grin

ه، اوزودی... ولی من هیله چوخ ایستمرم... البته بیلمردیما، اینترنتده باخیدم یازیپ "اوشقون=ریواس"
پونه منظورت از میشو همون "مِشه" هست؟؟

پونه گورممیشم تبریزی، اما خب بیرز اشیتمیشم

حقته آفاق، حقته... باز اومدی تو پروفایلم نوشتی، راه جواب دادن رو به روم بستی حالا بچش طعم انتقام رو

[پوونه]

(۱۰ خرداد ۱۳۹۴ ۰۸:۴۶ ب.ظ)F@gh@ نوشته شده توسط:  پونه ترنسلیت کن خواهر

میخای منو ببری ارس با وستا دونفر ترکی حرف بزنی من بیچاره مثل ارس مجازی فقط خنده هاتونو ببینم:|

باشه مفصلا توضیح میدم بهت همارسی عزیز
ببین اون میوه ی (میوه؟ سبزی؟ نمیدونم چی بگم بهش:دی) کوهی که منظورم بود ما بهش میگیم اوشکون.
اردیبهشت که میشه خیلی ها میرن این کوه ( که اسمش میشو ِ) هم واسه گشت و گذار هم واسه اوشکون! :دی

چون من فارسی اوشکون رو مطمئن نبودم و تو ذهنم ریواس بود همون ریواس رو گفتم. و بعدش به ترکی از ایشون پرسیدم که فارسی اوشکون میشه ریواس دیگه؟ مگه نه؟

من و وستا تازه میخوام در مورد مش.اسماعیل پِتی پز* هم حرف بزنیم باید اونو هم به تو معرفی کنم چون خیلی من و وستا راجع به این بشر حرف میزنیم

*بازیگر طنزه:دی

(۱۰ خرداد ۱۳۹۴ ۰۸:۵۲ ب.ظ)yagmur0022 نوشته شده توسط:  حرف حرف تبریزه پس....
پونه دست به قلمت عالیه
همشهریا اینجان.....آدم خوش میشه

شهر تبریز است و جان قربان جانان میکند.. ^_^
من فکر نمیکردم این همه تبریزی باشه تو سایت تازه تازه دارم با همتون آشنا میشم : ))))

مرسی عزیزم. شرمندمون میکنی. قلم نوک شکسته من قابل شما رو نداره یاغمور جان :دی :*

[shayesteNEY]

(۱۰ خرداد ۱۳۹۴ ۰۸:۵۳ ب.ظ)Somayeh_Y نوشته شده توسط:  یه نرم افزار میخوام برای یک پیک موتوری. موتوری ها روی موبایل شون نصب کنند و از داخل پیک از طریق pc یا حالا موبایل منشی بتونه مکان فعلی موتورسوار رو ببینه.
کسی نمونه این چیزی رو که میگم دیده؟

منم میخام

[hatame]

وای بوی خاک
خدایا شکرت بعد چند هفته اینجا بارون اومد )))))))))))))))

[vesta]

(۱۰ خرداد ۱۳۹۴ ۰۹:۰۴ ب.ظ)پوونه نوشته شده توسط:  من و وستا تازه میخوام در مورد مش.اسماعیل پِتی پز* هم حرف بزنیم باید اونو هم به تو معرفی کنم چون خیلی من و وستا راجع به این بشر حرف میزنیم Big Grin

پونه این رو حرف نزنی بهتره آخه تا کسی ترک نباشه نه خنده اش میگره و نه متوجه میشه... خیلی چیزا که ما بهش میخندیم وقتی برگردونده میشه به زبان دیگه اصلا معنی نداره و فقط تو زبان خودمون خنده داره

[پوونه]

(۱۰ خرداد ۱۳۹۴ ۰۹:۰۳ ب.ظ)vesta نوشته شده توسط:  ه، اوزودی... ولی من هیله چوخ ایستمرم... البته بیلمردیما، اینترنتده باخیدم یازیپ "اوشقون=ریواس"

پونه گورممیشم تبریزی، اما خب بیرز اشیتمیشم

حقته آفاق، حقته... باز اومدی تو پروفایلم نوشتی، راه جواب دادن رو به روم بستی حالا بچش طعم انتقام رو

نه یاخچی
دِم پس گینه ده سوتی وردیم : ))))

آخ آخ من اولّم اوشکونا : ))))
تورش مزه میوه لری چون ایسترم اوشکونو هاممیسینّان چوخ

ایشالا کی گئلرسن گوررسن اصلا با هم گَئزروخ شهری هر یره دِسَن آپاررام بیله وی


دیگه زحمت ترجمه اینا با خودت : ))))
من تو ترجمه داغونم. قبلا هم فکر کنم بهت گفتم مغزم یک بعدیه! نمیتونم وقتی به یه زبانی حرف میزنم به یه زبان دیگه ترجمه اش کنم : ))))

---

(۱۰ خرداد ۱۳۹۴ ۰۹:۰۸ ب.ظ)F@gh@ نوشته شده توسط:  
خدایی اینجوری از من انتقام نگیرید من طاقت و تحمل این شکنجه روحی رو ندارم پونه ترنسلیت آوردم باخودم ،پونه گفت نمیزارم احساس غریبی کنی وگرنه میرم خلیج فارس هااا

نه نه نری خلیج فارس
هنوز خیلی مونده بریم پیش کوسه ها با اون قیافه قناصشون.
همچنان پیش ما تو ارس بمون
ترنسلیترتیم عزیز

(۱۰ خرداد ۱۳۹۴ ۰۹:۰۸ ب.ظ)vesta نوشته شده توسط:  پونه این رو حرف نزنی بهتره آخه تا کسی ترک نباشه نه خنده اش میگره و نه متوجه میشه... خیلی چیزا که ما بهش میخندیم وقتی برگردونده میشه به زبان دیگه اصلا معنی نداره و فقط تو زبان خودمون خنده داره

دقیقا
یه بار یکی از بچه های اصفهان اومد ویدیو بابک نهرین رو بهم نشون داد گفت اینو ترجمه کن
منم نشستم یکی یکی دیالوگ ها رو ترجمه میکردم واسش (بماند که چقدر هم سخت بود واسم و بعضی جاها میدیدم نمیتونم یه چی دیگه میگفتم خودم :دی) خودم مرده بودم از خنده ولی اون بی ذوق بعد از اینکه تموم شد گفت چه بیمزه :|
اونجا بود که پی بردم به این حقیقت

[samane .gh]

تو به من هیچ دینی نداری
هیچی ......
اگه عاشقت شدم خودم خواستم !!!!!
اما تو مدیونی ........
به همه کسانی که بعد از تو
از ته دل
بهم گفتن
" دوستت دارم " ..... !!!!!!!!

[Menrva]

روی شونهام بغضمُ میبارم...
امروز من تقصیر دیروزه.....فردا چه بی تقصیر میسوزه